بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
" افرايتم النارالتي تورون ءانتم انشاتم شجرتها ام نحن المنشؤن " ( 1 ) [ مطلبي دارد . ] سه موضوع در اين آيات [ مطرح شده است : ] موضوع كشاورزي كه بذري كاشته مي شود و بعد روييده مي شود ، موضوع خلقت حيوان كه از نطفه حيوان حيواني پيدا مي شود و ديگر موضوع پيدايش آتش . آنجا قرآن اينها را به نحوي مي فرمايد كه آيا شما چنين كرده ايد ؟ آيا ديده ايد مثلا آن حرثي كه شما مي كنيد ، كشتي كه شما مي كنيد ، آيا شما در واقع اين را زراعت كرده ايد يا ما ؟ راجع به اين كه مفهوم اين آيات چيست ، فخر رازي آيات را به يك شكلي تفسير كرده كه به قول اينها دنبال جنبه هاي نامعقول قضيه رفته است . خواسته ببيند كه مثلا با اين علل طبيعي چه مواردي غير قابل توجيه است كه بگويد قرآن به آن نظر دارد ، چه در خلقت حيوان ، چه در كشاورزي و چه در آتش . ملاصدرا همه قرآن را تفسير نكرده ، جاهاي مختلف قرآن را تفسير كرده است .مقدار زيادي از سوره بقره را تفسير كرده ، سوره واقعه را تفسير كرده ، سوره حديد را تفسير كرده و چندين سوره كه خودش به اندازه نصف تفسير صافي شده . در تفسير سوره بقره به همين آيات كه مي رسد حرف فخر رازي را نقل مي كند ، بعد با تعجب زياد مي گويد من تعجب مي كنم از اينها كه هر وقت مي خواهند براي وجود خدا استدلال كنند دنبال بهم خوردن سنتي از سنتهاي خدا مي روند كه چون اينجا قاعده درست در نمي آيد پس به اين دليل [ خدا هست ، ] و حال آنكه خداوند ، عالم را بر طبق يك سنت قاطع آفريده است .ما كه نبايد خدا را در از بين رفتن اين سنتها [ جستجو كنيم . ] اين را حتي در اسفار به مناسبتي نقل مي كند ، كه من هم در اصول فلسفه از آنجا نقل كرده ام . در جلد چهارم اسفار عين همين مساله اي كه امروز بين ما و اين ماترياليستها مطرح است ، بين ملاصدراي الهي و فخرالدين الهي متكلم مطرح است .به هر حال اينها چنين حرفي را مي زنند و اين حرفشان همان طور كه عرض كردم مبتني بر چنان فرضي است . حال يا عمدا يا جهلا چنين فرض كرده اند كه مكتب الهي ، جهان بيني الهي بر اين اصل مبتني است كه ميان پديده هاي عالم ، پديده هاي طبيعت ، پيوستگي وجود ندارد ، به عبارت ديگر سنت در عالم وجود ندارد ، به تعبير ديگر نظام قطعي در خلقت عالم وجود ندارد ، در صورتي كه هزارسال قبل از اين كه