فلسفه تاریخ جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه تاریخ - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخي بي ارزش است ولي از نظر عملي با ارزش . [ همين طور ] داستانهايي كه مولوي آورده . البته منشا بيشتر قريب به اتفاق اينها پيدا شده ، يعني اختراع خود مولوي نبوده ، يك ريشه اي دارد ، ولي بسياري از اينها ريشه هايش افسانه هاي گذشته است كه خود مولوي هم احيانا مي داند افسانه بوده ، و بعضي موارد هم اگر ريشه تاريخي يا افسانه اي قبل از مولوي دارد ، مولوي خودش قضيه را پرورش داده ، بعد نتيجه اش را گرفته است . او مي گويد تو به نتيجه نگاه كن ، " خذالغايات و اترك المبادي " . او كاري ندارد كه حالا اين قصه از نظر تاريخي واقعا راست است يا راست نيست ، او بيشتر ، نظرش به آن نتيجه عملي است كه مي خواهد بگيرد . حتي بعضي از مصريها پا را بالاتر گذاشته اند ، گفته اند قرآن هم در قصص خودش اين راه را طي كرده است ، يعني گفته اند قرآن هم صددرصد اعتبار قضاياي خودش را امضا نمي كند، چون خودش مي گويد: " فاقصص القصص لعلهم يتفكرون " ( 1 ) يا مي گويد : " تلك الامثال " ( 2 ) ، به صورت امثال ذكر مي كند .

لزومي ندارد كه مثلا قصه هابيل و قابيل يك واقعيت تاريخي باشد كه بگوييم چون قرآن است و قرآن وحي الهي است و صادق القول است پس قصه هابيل و قابيل يك قصه تاريخي است، يك واقعه اي است كه در عالم واقع شده است . يا حتي قصه آدم ، قصه نوح و . . . تمام اينها داستانهايي است كه ارزش عملي دارد ، يعني قرآن تكيه اش بر ارزش عملي قضاياست نه بر ارزش نظري قضايا . عده اي چنين فكري داشته اند ، ولي البته فكر غلط و ناصحيحي است . آقاي طباطبائي از چيزهايي كه خيلي با آن مبارزه مي كند همين فكر است ، كه هرگز چنين چيزي [ نيست. قرآن ] "لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه " ( 3 ) است . باطل و پوچ از هيچ راهي در قرآن نفوذ ندارد . غير حقيقت غير حقيقت است ، پوچ پوچ است ولو اينكه شما آن را براي يك مقصد عالي بياوريد . حتي بعضي از بزرگان مثل بوعلي اين مساله را طرح كرده اند كه اصلا آيا مي شود از يك امر پوچ نتيجه صحيح گرفت ؟ يا نه ، براي اينكه ما به يك نتيجه صحيح برسيم حتما بايد از يك راه صحيح برويم ، يعني اصل " خذ الغايات و اترك المبادي " اصل

1. اعراف / . 176 -

2. عنكبوت / 43 و حشر / . 21

3. فصلت / . 42

/ 50