عرجون: - قاموس قرآن جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 4

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

أَرْجائِها»

حاقة: 17. و در جول عرش ميشوند «وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ» زمر: 75. ولى فعلا در درون جهان و در حال عروج‏اند چنانكه در «رجا» گذشت و مدّت عروج مدت عمر جهان است.

در كتاب آغاز و انجام جهان ص:

144 تا 147 درباره اين آيه و آيات ديگر بحث كرده عمر زمين و آسمانها را به هيجده ميليارد سال رسانده است.

عرجون:

«وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ» يس: 39.

اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است. عرجون: بند خوشه خرماست كه بعد از قطع خوشه در درخت ميماند و پس از چندى خشكيده و كج شده مثل هلال ميگردد و رنگش نيز زرد است در صحاح و اقرب الموارد و المنجد گويد: «العرجون اصل العذق الذى يعوج و تقطع عنه الشماريخ فيبقى على النخل يابسا».

مراد از آن در آيه ظاهرا حال قمر در اواخر ماه است كه بتدريج كاسته شده تا بصورت بند خوشه خشكيده خرما در ميايد. يعنى براى ماه منازلى قرار داديم كه از لحاظ رؤيت مردم تا بصورت بند خوشه كهنه در آمد. البته اين نسبت برؤيت ما است و گرنه همواره نيمكره قمر رو بآفتاب و روشن است.

عُرّ:

(بضمّ و فتح اول) مرضى است جلدى كه سوزش و خارش دارد و بعربى جرب گويند و آن غير از آبله است. اصل آن بمعنى عروض است و جرب را از آن عرّ گويند كه ببدن عارض ميشود بضرر معرّه گويند كه مثل جرب بشخص عارض ميشود «فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ» فتح:

25. از آنها بشما ضررى برسد.

(المُعْتَرّ) «فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ» حجّ: 36. از قربانى بخوريد و قانع و كسى را كه در معرض سؤال قرار گرفته اطعام كنيد. در مفردات گفته: «المعترّ هو المعترض للسؤال» در الميزان فرموده: قانع فقيرى است كه بآنچه داده‏اى قناعت كند خواه

/ 356