بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
سؤال كند يا نه، معتّر آنست كه پيش تو آمده و تو را قصد كرده است و از كافى از امام صادق عليه السّلام در ضمن حديثى نقل كرده كه فرمود: «... القانع الّذى يرضى بما اعطيته و لا يسخط و لا يكلح و لا يلوى شدقه غضبا، و المعترّ المار بك لتطعمه».در قرآن مجيد از اين ماده فقط دو كلمه فوق آمده است.
عرش:
تخت حكومت. «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ» يوسف: 100.«وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ» نمل: 23. «أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ» نمل: 38. در همه اين آيات مراد از آن تخت حكومت و سرير سلطنت است. معناى اصل آن رفع است (مجمع ذيل آيه 141 انعام) راغب گويد: «عرش در اصل خانه سقفدار است جمع آن عروش است ...»محل جلوس سلطان باعتبار علوّ عرش ناميده شده. طبرسى در ذيل آيه 54 اعراف فرموده: عرش بمعنى سرير است كه فرموده «وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ» و بمعنى حكومت است گويند «ثلّ عرشه» حكومت او زايل شد و بمعنى سقف كه فرموده: «فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها». عبارت صحاح چنين است «العرش سرير الملك و عرش البيت سقفه و قولهم ثلّ عرشه اى وها امره و ذهب عزّه».شايد باعتبار ارتفاع كه در معنى آن ملحوظ است بمعنى بنا و داربست تاك آمده در مجمع ذيل آيه 259 بقره فرموده: هر بنا عرش است عريش مكه بناهاى آن ميباشد، «عرش يعرش» يعنى بنا كرد، خانه را بواسطه ارتفاع بناهايش عريش گويند، سرير را عرش گويند كه از غير آن بلند است. در اقرب الموارد گفته: «عرش عرشا:بنا بناء من خشب. عرش البيت: بناه.عرش الكرم عرشا و عروشا: رفع دو اليه على الخشب».(يَعْرِشُونَ) «وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ» اعراف:137. ممكن است مراد از «ما كانُوا يَعْرِشُونَ» بناهاى آنان يا فقط چيزهاى