قرآن و حديث در ادب فارسي
نيم نگاهي به کتاب دکتر علي مرزبان راد دکتر مهدي دشتي آسمان بار امانت نتوانست کشيد قرعه فال به نامِ منِ ديوانه زدند ادبيات زندگي است، زندگي فکري، ذوقي و عاطفي يک ملت در طولِ تاريخ که به نحوي هنري، صورتي ملفوظ و مکتوب يافته است. همان گونه که فکر و ذوق و عاطفه مراتب و منازل دارد، ادبيّات هم درجات و دَرَکات ميپذيرد. گاه در ظلماتِ تن و اميالِ نفساني رَه ميسپارد و لجن ميپراکند، و زماني هم از لاهوت، بالا زده با جانِ جان سخن ميگويد، گرم و صميمانه و پر شور:
پادشاها در منِ مسکين نگر
چون ندانستم خطا کردم، ببخش
عفو کن دون همتّيهاي مرا
يک نظر سويِ دلِ پُر خونم آر
مبتلاي خويش و حيرانِ توام
گر بَدَم گر نيک هم ز آنِ توام
گر زِ مَن هر بَد بديدي در گذر
آنچه کردم عذر آوردم، ببخش
محو کن بيحرمتيهايِ مرا
از ميانِ اينهمه بيرونم آر
گر بَدَم گر نيک هم ز آنِ توام
گر بَدَم گر نيک هم ز آنِ توام