جادوی رنگ (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جادوی رنگ (2) - نسخه متنی

مهدی غروی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جادوي رنگ - 2

نويسنده : مهدي غروي دكتر در تاريخ

ناشر : فرهنگ و مردم / دوره5-ش144-152( شهريور 1346 )

تاريخ :

درماتهوراآنقدربناي عظيم ساخته شده بود كه باعتراف خود محمود دويست سال وقت لازم بود كه چند هزار كارگر وبناآنرا از نو سازند و تزئين كنند(1)اگر چه بحث ما درباره نقاشي است نه تزئينات ديگر اما بايد گفته شود كه درين بتخانه‌هاو طالارهاي مقدس نقاشيهاي ديواري بسيار وجود داشته است و در حقيقت هند در آستانه قرن يازدهم خود موزه‌اي بزرگ بودبا آثار هنري و نقاشيهاي فراوان ،با بينكه اين آثار كه همه ملازم و مجاور مكانهاي مقدس هند بود ازميان رفت اما بازهم تاقرنهاي بعدآثاري ازين قبيل در هند يافت مي‌شد،جهانگرد ونيزي نيكلاكنتي كه در اوايل قرن يازدهم از هند بازديد كرده است مي‌نويسد كه هنوز هم در سراسر هند ازين نقاشيها مي‌توان يافت.

گفتيم كه‌شاهرخ هيئتي براي مطالعه وضع هنري آسياي مركزي وجنوبي به مشرق اعزام داشت،ازسال 1442 تا 1444 (9-867) اين‌هيئت درهندبسربرد،عبدالرزاق بخارائي يكي ازاعضاي اين كروه درباره آثارهنري درمعابد هند مي‌نويسد كه فقط درمعبد بلورآنقدرنقاشي هست كه دريك ماه نمي‌توان طرح‌آنهارا‌برداشت،نقاشيهاسطح ستونها و بدنه ديوارها راازكف تاسقف پوشانده است،درسايرمعابد نيز ازين مقاشيها كم و بيش هست اما فراموش نكنيم كه توضيف درباره معابد جنوب هند است كه كمتر مورد تعرض قرار گرفت:درينجا براي نخستين بار به نفوذ نقاشي فرنگي و چيني بر نقاشي‌هندي سخن بميان آمده است(2).پنجاه سال بعدهنگام ورودواسكودگاما‌بهند ،در كاليكوت گجرات عبادتگاهي وجودداشته‌است كه مورداحترام‌وتقديس پيروان همه دينهاحتي مسلمانان ومسيحيان بوده وديواره‌هاي‌آن از نقاشيهاي جالب پوشانده شده بوده است(3)

شايد اين آثاردرحوالي آلورا واقع بوده است كه اكنون نيز آثاري از قرن 12در آن ديده مي‌شود و به طرحهاي موجود عارهاي‌آجنتا بسيارشباهت دارد.برديواره كاخهاي راجپوتها نيز برخي طزحهاي نقاشي هست كه متعلق‌اند بعصر پيش ازخلق مكتب‌نقاشي معولي،اينهانيزفقط براي تزئين‌تهيه نشده بودو همه داراي ريشه‌هاي مذهبي و اساطيري است(4). يك سياح چيني در قرن 12 از هند بازديد كرده است به تصاوير بودا كه بر روي پارچه كتاني كشيده شده بوده است اشاره مي‌كند، اين كار شبيه است بكار هنري تبتي كه بدان تانكاTangka گفته مي‌شود و قرنهاست كه گسترش يافته و مورد توجه قرار گرفته است .

در هند كتاب مصور،صرفنظر از كتابهاي مقدس فرقه چين چيزي تهيه نشد يا اگر شد از ميان رفتؤآنچه از چين‌ها بر جاي‌مانده‌ازقرن15ببعداست. تا پيش ازتكوين مكتب بابري درين سرزمين بجاي كاعذ از برگ خرما و چوبهاي بريده شده نازك استفاده مي‌كردندواكنون آثارمصوري ازين قبيل بدست داريم كه متعلق به بودائيان وازقرن دوازدهم است. بهرصورت ازعصرقرون وسطاي هندكارنقاشي بسياركم داريم و از اين لحاظ ايران و هند وجه اشتراك بسيار دارند.

اما نقاشيهاي ديواري بهيچوجه منسوخ نشدوحتي دردوره بابرنيزكم‌وبيش برديواره‌هانقاشي مي‌كردند. تنها درين عصر
بجاي‌ديواره‌معابد،ديواره كاخهاي راجه‌هارانقاشي مي‌كردندوگاهي نيزبرسطح خارجي‌اين قصرها‌ترسيماتي مي‌كشيدند كه چون كم‌دوام ونامطلوب بود منسوخ شد،فيروزشاه كه از پيشوايان هنردوست مسلمانان هند است دستور داده بود كه هرجانقاشي هست بررسي شودصورتها معدوم گردد و بجاي آن صحنه‌هائي از باغ و بوستان و گل و شكوفه تهيه شود (5).

درعصر بابر كه در حقيقت عصر آستانه تكوين مكتب نقاشي بابري است،هنرمندان از خلق آثار هنري در شهرها منع شده بودند،ناچار به سوي روستاها رفتند و گروهي از همين هنرمندان بودند كه پنجاهه سال بعد بدعوت اكبر متوجه دهلي و آگره شدند و تحت تعليم استادكاران ايراني خود بكار كتابسازي مصور سرگرم گرديدند(6).

تاريخ الفي ملا احمد دكني كه نسخه خطي سلطنتي آن توسط خطاطان عصر اكبري نوشته شد و در نقاشخانه مصور گرديد، كتابي است كه جامع و كامل و اين نسخه جيزي بود شبيه به كتابهاي مصور جديد كه مطالب و تصاوير درهم آميخته مي‌شوند تاريخ الفي از نخستين كتابهاي بزرگ تاريخي بود كه نوشته شد. در تصاوير آن نفوذ هنر هندي بسيار محدد است، لباسخها و چهره‌ها و طرحهاي زمينه همه ايراني و تقليدي است از سبك صفوي.

*9 *

عمرشيخ پدربابردرفرعانه حكومت مي‌كردوديديم كه آسياي مركزي ازمراكزبزرگ اعتلاي هنرنقاشي در سرزمين‌هاي اسلامي بود بابر در خاطرات خود با برنامه ييا توزوك بابري بارها باين كطلب اشاره كرده است(7) . بابر نقاش نبود اما كتاب وي كه يك متن توصيفي است از ذوق سليم نويسنده در تشريح و تجسم طبيعت هند حكايت مي‌كند ،اين كتاب را خان خانان در دوره همايون از تركي چغتائي به فارسي برگرداندودرعصراكبر نسخ متعددي از آن نويساندند كه همه مصور بود و اكنون پنج نسخه از آن موجود است.

متاخر

همايون و بردارانش همه در مكتب پدر هنردوست و هنرشناس شدند و كامران و همايون در گردآوري آثار هنري با هم رقابيت مي‌كردند(8) در عصر جانشيني بابر اتفاقات ناگوار سبب شد كه همايون از هند خارج شود و پانزده سال 1540ـ 1555(950ـ965) در ايران ‌و افغانستان بسر برد، ازين مدت فقط يكسال آن در ايران گذشته و درين يكسال
بودكه‌وي توانست ازنزديك باهنرمندان ايراني دربارشاه طهماسب تماس داشته باشد. شاه طهماسب بااينكه مسلمان و شيغه‌اي متعصب بود، از تشويق هنرمندان كوتاهي نمي‌كرد واگرچه بهزادمرده بود اما شاگردان نامدار وي آقا ميرك و سلطان محمد و مظفرعلي زنده بوند وبه خلق شاهكارهاي هنري سرگرم بوند، گلبدن خواهرهمايون كه همراه وي بايران آمده بود دركتاب معروف خود همايون‌نامه(9) از توجه شاه به هنر نقاشي تقدير مي‌كند.

يكي از نقاشان ايراني كه در ايران با همايون ملاقات كردميرسيدعلي بود كه به تبريزي معروف شده است، وي پسر ميرمعصوم از بدخشان به تبريز آمد كه از استاد بهزاد بهره‌جويي كند، درتبريز وي و پسرش ميرسيدعلي هر دو شاگردي استاد را پذيرفتند و تحت تعليم وي قرار گرفتند، ميرسيد علي درين رشته ترقي كردومانند ميكل‌آنژ هنرمند معروف روم شاعري گرانقدر نيز بود كه جدائي تخلص مي‌كرد.

بنايي از قرن دهم هجري در دهلي با گچ‌بريهاي ايران در طرحها و كتيبه‌هاي اسلامي، نقش خورشيد كه در دو طرف كتيبه‌هاي داخل ديده ميشود بايد توجه داشت كه فقط در بناهاي هند ديده مي‌شود، نگاه كنيد به زيرنويس شماره 18 .

ازشاهكارهاي هنري اين استادمجالسي است كه براي كتاب خمسه‌نظامي شاه‌طهماسب تهيه كرداين كتاب در سالهاي 42ـ1539 (952ـ949) ساخته شد و اكنون در موزه بريتانياست ويكي ازبهترين نمونه‌هاي هنري ايران در عصر اعتلا شمرده مي‌شود. همايون از شاه اجازه خواست كه ميرسيدعلي را با خودببردولي شاه موافقت نكردو تقاضاي همايون براي بردن عبدالصمد هنرمند ديگر دربار شاه طهماسب بهند نيز مور قبول قرارنگرفت اما اين دوهنرمكند دانستند كه اگر بتوانند به هند بروند مورد توجه و احترام همايون قرار هواهند گرفت،‌چنين نيزشدو هر دو در افغانستان بخدكت همايون پادشاه رسيدند اما همايون در كابل دستگاه پابرجاوگسترده‌اي نداشت تااينكه به دهلي بازگشت. همايون در دهلي در محوطه قلعه كهنه (پورانا قلعه) كتابخانه‌اي ساخت كه مركزومرجع اديبان وهنرمندان وعالمان دربارش بود، كارهاي هنري نيز تحت رياست ميرسيدعلي درين محل متمركزيافت وهمايون فرمان دادكه كتابسازي بتقليد از ايران آغاز گردد اما همايون فقط يكسال زنده بود و در اثر تصادفي كوچك كشته شد(10)

* 10 *

هنگام فوت همايون اكبر در دهلي نبود كه در آن سال شاهزاده‌اي بيست و يكساله بودبا پيامي كه از مادردريافت كرد از خبر ناخوشايند فوت پدر آگاه شد و به پايتخت بازگشت. عبدالصمدشيرين قلم ازين صحنه نقاشي جالبي دارد در اكبرنامه نيزازاين اتفاق سخن بميان مي‌آيد.

اكبرآنقدرگرفتارامورسلطنت بودكه درپانزده‌سال‌نخست پادشاهي نتوانست بامورمربوط به‌هنرمندان واديبان آنطوركه شايسته بودتوجه داشته باشد، يكي‌ازجمله اين‌گرفتاريها طغيان شاه ابوالعالي بود كه توسط تولك‌خان دستگير شد و باز هم عبدالصمد كه هنرمندي بسياركم كار است ازين صحنه جالب اثري نو ظهور خلق كرد كه اكنون در كتابخانه بود اليان‌آكسفورد حفظ مي‌شود، ابوالفضل شرح اين دستگري را مي‌نويسد كه چگونه وي را به ناهادعوت كردند و سپس هنگام شستن دست ميزبان به پشت سر وي رفت و دستهايش را ناگهان از پشت گرفت و بست. عبدالصمددركارخودبه بهترين وجه اين صحنه رامجسم كرده است واز اين بحاظ كه تجسم يك اتفاق سياسي تاريخي است در كار نقاشي ايراني بي‌نظير است. درين جا هنرمندماننديك عكاس حرفه‌اي كنوني كه ازماجرائي‌درلحظه حساس تصويري خلق كرده‌است كه درآن قوانين مينياتورايراني رعايت نشده ويك شبيه‌سازي است و خود آغازي است براي نقاشي بابري، طبيعت‌سازي كه در دوران پادشاهي جهانگير به اوج ترقي رسيد.(11)

* 11 *

درست نمي‌دانيم كه كاري نقاشي و كتابت بزرگترين اثر مصور اسلامي حمزه‌نامه در دوران همايون آغاز شد يا اكبر، باحتمال قوي اين كاررا همايون شروع كرد ولي هنگام مرگش فقط بخش كوچكي از كتاب تهيه شده بود، قدر مسلم اينست كه اين آغاز در كابل نبود بلكه پس از وصول به هند زير نظر مير سيد علي در دهلي آغاز گرديد .

حمزه‌نامه يادستان اميرحمزه عموي پيامبر كاري شبيه سندبادنامه و خاوران‌نامه و شايد بتقليد از سمكعيار بسيار مورد نوجه و علاقمندي بابران بود و اكبر كه با وجود كوشش فراوان پدرش از درس و مشق فراري بود،دوست داشت كه متن كتابهاي بزرگ رابرايش بخوانندووي گوش دهد،اكبر در حقيقت امي بود اما از محتوي همه آثار كلاسيك ايراني
خبرداشت‌وبه داستان اميرحمزه باذوق وشوق فراوان گوش مي‌كردوشايدهمين مطلب سبب شدكه در دوران همايون يا عصرخوداكبرتوجه كتاب‌سازان به تهيه كتابي از‌اين اثر بزرگ هند از جمله مهابهارات شباهت زياد داشت معطوف
گردددرآن عصرهنوز كاغذ در هند نبود و نقاشان ناچار شدند كه بتقليداز هنرمندان بومي هند نقاشي خود را بر روي
پارچه‌كتاني اجرا كنند،قطع نقاشيها بزرگ(60×55سانتيمتر) بود و هر ورق شامل يك صفحه متن و يك نقاشي بود، درعرض هفت سال فقط چهارجلد از حمزه‌نامه تهيه شد وباين ترتيب معلوم مي‌شود كه تهيه هر يك از نقاشيها يك
هفته طول مي‌كشيده‌است،در تهيه اين نقاشيها مير سيد علي تنها نبود ،علاوه بر عبدالصمد كه معاون وي بود،گروهي
از نقاشان هندي نيز همكاري داشتند و تحت نظر وتعليم اين دراستاد كارمي‌كردند.كارگاهي كه حمزه‌نامه در آن تهيه شددرحكم مكتبي بودكه‌براي ايجادهم آهنگي ويكنواختي ويافتن سبكي نوين پي‌افكنده شده بود و توانست كه بطور شگفت‌آوري اين مأموريت را انجام دهد و سبكي بيافريند كه هم حاوي خصوصيات سبك مادر يعني ايراني صفوي باشدوهم از مزايا و خواص نقاشي سنتي هند برخوردار بماند.

هنگامي كه مير سيد علي از شاه اجازه خواست كه براي زيارت خانه خدا بمكه رود، كار بمجراي اصيل خود افتاده بود،پس‌ازوي رياست نقاشخانه‌ومسئوليت كارحمزه‌نامه به عبدالصمدسپرده شدووي بود كه اين كار را بپايان رسانيد، اكبر به ميرسيدعلي نادرالعصر و به عبدالصمدشيرين قلم لقب داد و شايد اين لقب را همايون بايشان داده بود، امروز نقاشيهاي حمزه‌نامه در سراسر جهان پراكنده شده واز تعداد كل كه 1200 تا 1400 بوده است در حدود 120 تا 140 يعني يك دهم آن در دست است.

در هند فقط چند ورق از آن بر جاي مانده است و چندي پيش يكي از نشريات معتبر هند درباره اين اثر قلمفرسائي كرده و بهاي هر صفحه ازآن رانيم مليون تومان ذكركرده بود، متأسفانه در اثر سياست خاص دولت هند در مورد اين آثار مهم قديم، اگرچيزي از حمزه‌نامه هم برجاي مانده باشدخارج خواهدشد، گذشته ازكتابخانه رام‌پور موزه بنارس ومركزهنري لاليت‌كالاي دهلي‌فقط يك ورق ازحمزه‌نامه‌درهندهست وآن به بانوجهانگيربيوه هنرشناس و هنردوست معروف بمبئي تعلق دارد كه سرانجام بايد بيكي از موزه‌هاي هند انتقال يابد مرحوم اردشير كه درين گفتار درباره‌اش سخن خواهيم گفت نيز يك پدره از حمزه‌نامه داشته است كه فروخته شده و از سرنوشت آن اطلاع نداريم، از ايران در عصر احمدشاه بزرگترين آلبوم حاوي نقاشي‌هاي حمزه‌نامه خارج شده واكنون در اروپاست(12) اگر آن ورقي را كه در رام‌پور حفظ مي‌شود با دقت بررسي كنيم بخوبي تلفيق مظاهرهنري هندوايران را درآن مي‌يابيم، درينجا بارگاه اميرشيخ حسن نوبان والي بغدادنموده شده است كه يك ترك‌ياتركمن بوده‌است‌اماآنقدراثرات مكتب نخست صفوي در آن مشاهده مي‌شود كه گوئي در كارگاه تبريززيرنظرسلطان محمدنقاش معاصر شاه طهماسب و با دست هنرمندان مكتب مستقيم بهزاد تهيه گرديده است.(13)

در ميان نقاشيهاي متعلق به اردشير يك ورق از حمزه‌نامه هم وجود داشته است كه توسط خود وي فروخته شده و به آمريكا رفته است، در اين پرده اثر اسلوب هندي كاملاْ نمايان اشت، فهرمان داستان با صورت و جثه‌اي بزرگ‌تر از ديگر شخصيت‌ها در جلو ديده مي‌شود.

* 12 *

‌اثر ديگري از ميرسيدعلي مانده است كه گويا در سال 1542 اجرا شده درين كه گويا درين اثر آمدن تانسن شاعر و خواننده پارسي‌گوي به درباراكبرمجسم شده است.(14) و بهترين نمونه‌اي است از جريان تحول نقاشي ايراني اصيل (مكتب بهزاد) به نقاشي مغولي يا بابري هند، درينجاعمارات وتزئينات‌همه‌ايراني‌است اماصورتها، شاخ‌وبرگ درختان و حالت كلي راجپوت است اين نقاشي به موزه كلكلته تعلق دارد، ضمنا سايه‌اي از نفوذ عميق بهزاد درين اثر كاملا هويداست، بناهاي زيبا، باغ زيبابادرختان سرو، شكوفه‌هاي بادام، فواره‌هاي زيبا درپناه ديوارهاي بلند، اندام خم شده دربان جلو درورودي همه اقتباس از كارهاي بهزاد است، اما معلوم است كه ذوق و سليقه هندي نيز در آن اثر بسيار داشته ومثل اينست كه يك نقاش ايراني به ديدن نقاشيهاي ديواري هندرفته وپس ازآنكه تحت تأثير شديد اين كارها قرار گرفته اين صحنه را طرح و تكميل نموده است ويا اينكه يك نقاش هندي سالها تحت تعليم استادان ايراني قرار داشته و سعي كرده است كه صحنه‌اي كاملا ايراني خلق كند.

يكي ديگرازآثارخلاقه وقابل مطالعه اين عصر، نقاشي معروف خاندان تيموري ازميرسيدعلي است كه به موزه بريتانيا تعلق داردو در سالهاي نخست قرن 17 كشيده شده است اين اثر كه حاوي چهره بابر و همابون و اكبر و جهانگير و شاه‌جهان نيزهست بروي پارچه كشيده شده است.(15) اثرديگر پورتره ايرج پادشاه اساطيري ايران است كه در 985 (1575) كشيده شده و بمجموعه آقاي كارتر پاريس تعلق دارد. مي‌توان گفت كه در پانزده سال نخست سلطنت اكبر هنرمندان بكارهائي كه‌درعهدهمايون شروع كرده بودندادامه دادند، با بررسي خصوصيات اين آثارنتيجه‌گيري مي‌شود كه ازيكسواستادان ايراني سعي داشتند كه اسلوب كار بهزاد را از ياد نبرند و از سوي ديگر شاگردان هندي ايشان كه خودنقاش بودندوخواهي‌نخواهي دركارهنريشان اثرات هنربومي سرشته شده بود، مكتب بابري راتحت تأثير مي‌دادند و جنبه‌هاي هندي آنرا تقويت مي‌كردندشاه نيزدرين پانزده سال همانند پدرش همايون تحت تأثير شديد هنر ايران و بخصوص سبك قوي وپرتأثيربهزادقرار داشت‌وازسوي ديگرآنچنان گرفتاركارهاي سياسي واداري بودكه نمي‌توانست به نقاشي برسد و نقاشان آزاد بودند كه ذوق و سليقه شخصي و ملي خود را آزادانه با هنر بومي هند بياميزند.

* 13 *

پس از گذشتن اين پانزده سال وضع عوض شد اكبر بتدريج تحت تأثيرهندواني كه دوروبرش بودندبخصوص ملكه و طرز فكر آزاد و فلسفي كه يافته بودبه فرهنگ بومي هندتوجهي خاص پيدا كردوسرانجام مسئله اجتماعي جديدي را مطرح ساخت و با شهامتي بي‌نظير مصمم شد كه طرح دين جديدي را براي آشتي‌دادن پيروان اديان گوناگون آن روز هند ارائه كند، وي اين فكر را پس ازمشورتها وگفتگوها وبحث‌هاي بسيار پخته كرد و عملي ساخت.

شيخ سليم چشتي از نوادگان خواجه معين الدين چشتي از عارفان بزرگ عصر اكبر است. در اين نقاشي كه متعلق به عصر جهانگير مي‌باشد وي را در حال رقص عارفانه مي‌بينيم، در كنار وي مهرجي رانا مويد بزرگ زرتشتيان هند نشسته است، مهرجي رانا از عوامل بزر خلق فرهنگي و تمدن بابري هند بوده، تمدني با جنبه‌هاي ايراني بسيار قوي.

/ 1