ابعاد وجودي انسان - کمالات وجودی انسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کمالات وجودی انسان - نسخه متنی

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابعاد وجودي انسان

انسان يك مركب دوبعدي است كه يك بعد او مادي و بعد ديگرش غيرمادي است: «اذ قال ربك للملائكه اني خالق بشرا من طين فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين.» يعني (و هنگامي‏كه خداوند به فرشتگان گفت كه من بشر را از گِل مي‏آفرينم، پس آنگاه كه او را به خلقت كامل بياراستم و از روح خود در او دميدم به او سجده كنيد).1

بعد مادي انسان منشاء طبيعت و تمايلات حيواني اوست و بعد الهي او منشاء فطرت و تمايلات فوق‏حيواني اوست. همين بعد است كه به انسان مقامي مي‏دهد كه فرشتگان به‏خاطر آن مقام مأمور به سجده بر انسان مي‏شوند.

همان‏طور كه در آيه 72 از سوره مباركه «ص» خوانديم خداوند در جريان تكميل آخرين مرحله از مراحل وجودي انسان فرمود: «نفخت فيه من روحي.» يعني (از روح خودم در او دميدم). روح انسان را به خودش نسبت مي‏دهد و اين نسبت، شدت اتصال و ارتباط انسان با خداوند و نيز شرافت انسان را مي‏رساند. و نيز در ادامه بيان همين جريان خطاب به ملايكه فرمود: «فقعواله ساجدين.» يعني (همگي برايش سجده كنيد). همه ملايكه بدون استثنا به او سجده كردند و ابليس كه در بين ملايكه بود2 به او سجده نكرد و خداوند از ابليس درباره علت عدم سجده‏اش به آدم چنين سؤال مي‏نمايد: «قال يا ابليس ما منعك اَن تسجد لما خلقت بيدي.» (اي ابليس چه چيز تو را منع كرد از اينكه به چيزي كه با دستهاي خودم آن را آفريدم سجده كني).3 كلمه با «دستان خود آن را خلق كردم» حكايت از اهميت انسان و خلقت او مي‏كند. مرحوم علامه طباطبايي در اين باره مي‏فرمايد: اينكه در اين آيه خلقت بشر را به‏دست خود نسبت داده و فرموده «چه مانعت شد از اينكه براي چيزي سجده كني كه من آن را با دستهاي خود آفريدم، به اين منظور بوده كه براي آن شرافتي اثبات نموده، بفرمايد: هرچيز را به‏خاطر چيز ديگر آفريدم، ولي آدم را به‏خاطر خودم. همچنان‏كه جمله «و نفخت فيه من روحي» (از روح خودم در او دميدم) نيز اين اختصاص را مي‏رساند. اگر كلمه «يد» را تثنيه آورد و فرمود: «يدي» (دو دستم) با اينكه مي‏توانست مفرد بياورد براي اين است كه به كنايه بفهماند: در خلقت او اهتمام تام داشتم؛ چون ما انسانها هم در عملي هر دو دست خود را به كار مي‏بنديم كه نسبت به آن اهتمام بيشتري داشته باشيم.4

خداوند دميده شدن روح خود در انسان را كه همان دميده شدن روح انساني است، مرحله‏اي جديد در تكامل خلقت او معرفي مي‏كند و به‏خاطراين خلقت جديد و به‏وجود آمدن انسان به خود تبريك گفته و خود را «احسن‏الخالقين» مي‏نامد.

/ 18