لؤلؤ و مرجان نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

لؤلؤ و مرجان - نسخه متنی

شهرام تقی زاده انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماه دين

سال 8, ش 2و1 / آبان و آذر 83 ـ ش م 86و85

معرفي کتاب / عمومي

58و59

کتاب در يک نگاه: لؤلؤ و مرجان

شهرام نقي زاده انصاري

لؤلؤ و مرجان

محدث نوري

مصحح: کريم فيضي

انتشارات: مطبوعات ديني, 1383

مقدمه:

کشتي نجات آدميان, به دريا نياز ندارد. اين کشتي بر روي قطره اشک مقدسي که براي
حسين ريخته مي شود, حرکت مي کند؛ اشکي که از اعماق دل بر مي آيد و جان را مي شوراند
و آن گاه, رهسپار پيشگاه اقدس خداوندي مي شود (علامه محمد تقي جعفري, امام حسين
شهيد فرهنگ پيشرو انسانيت,ص 11)

برخي از آموزه هاي قومي, واقعه جاودانه عاشورا را دستخوش تحريفات عظيمي قرار
داده است. به همين سبب, افراد متعهد و مؤمن کتاب هايي نگاشته اند تا چهر? واقعي
واقع? عاشورا را روشن سازند. از جمله,محدث فقيد مرحوم ميرزا حسين نوري که حدود
صد سال پيش کتاب لؤلؤ و مرجان را دربار? مسائل مربوط به تبليغ صحيح دين راستين
خداوند و رساندن حقايق شفاف آن به عموم جامعه به رشت? تحرير در آورد. محدث نوري,
در اين کتاب با استناد به ده ها آي? قطعي و صدها روايت متواتر از واقعياتي صحبت
مي کند که پيش از آن مورد غفلت قرار گرفته بود.

بنابراين, اين کتاب پرچمدار سلسله مباحث نويني است که در پيرايش ديني و تحريف
زدايي مکتب تشيع سازنده است.

مؤلف ارجمند, با تکيه بر استدلال هاي بديهي و واضح مي کوشد اثبات کند اهل بيت
هرگز نبايد دستاويز «کوتاه فکري» قرار گرفته و از جايگاه سازنده خود به زير
کشيده شوند. در حقيقت اين کتاب دوستدار اهل بيت است.

معرفي کتاب

کتاب شامل مقدمه مؤلف و دو فصل «اخلاص» و «صدق» است.

مصحح کتاب, کريم فيضي, آيات و روايات را از مصادر معتبر ديني استخراج کرده و
کتاب را با اضافات و پاورقي ها و فهرست اعلام, کتب و اماکن مزين کرده است.

مصحح با کوشش فراوان کتاب را به صورت ساده و روان در آورده است. وي حدود بيست
صفحه آغاز کتاب را به معرفي زندگاني,آثار, استادان و شاگردان و اخلاق محدث نوري
اختصاص داده است که به اختصار آن را نقل مي کنيم. محدث حسين نوري از علما و
مؤلفان مشهور ايران در عصر قاجاريه است. وي از بيدارگران کشورهاي اسلامي بود و
علاوه بر فضل علمي, قلمي روان و هوشمند داشت. او نسبت به اوضاع اجتماعي و فرهنگي
مسلمانان بسيار حساس بود. قلم در دست آقا بزرگ تهراني, براي وصف شخصيت تاريخي
محدث نوري, مي لرزد.

محدث نوري در 1254 قمري در قري? «يالو» به دنيا آمد و در 1320 قمري دار فاني را
وداع گفت.

پدرش ميرزا محمد تقي بن علي محمد نوري مازندراني, از علما بوده است. نخست, محمد
علي بن آقا زين العابدين محلاتي او را در مسير فراگيري علم و دانش قرار داد. ملا
علي کني, سيد مهدي قزويني و ميرزا محمد هاشم خوانساري از استادان او در نجف
بودند و شيخ عبدالحسين تهراني به او اجاز? اجتهاد داد وسال ها در دروس ميرزاي
شيرازي حضور داشت. همچنين از شيخ مرتضي انصاري, ميزرا محمد حسن شيرازي, سيد مهدي
قزويني, مولي علي کني و چند تن ديگر از علما, اجازه کسب کرد. از شاگردان او مي
توان به شيخ عباس قمي, شيخ آقا بزرگ تهراني, شيخ فضل الله نوري, کاشف الغطا, سيد
شرف الدين عاملي وسيد حسين طباطبايي قمي اشاره کرد. او بيش از چهل مجلد کتاب
نگاشته که نيمي از آن چاپ شده است.

سرآغاز کتاب

مؤلف مي نويسد که گرياندن مؤمنان بر مصائب حضرت ابي عبدالله و ساير اهل بيت از
عبادات ممدوحه است. سپس به روايات موجود دربار? اين موضوع اشاره مي کند از جمله
اين روايات که حضرت رضا (ع) فرمود: «هر کس ياد مي کند, مصايب ما را, پس بگريد و
بگرياند,ديده اش گريان نشود روزي که ديده ها گريان است».

فصل اول: اخلاص

در ابتدا از هدف اصلي خداوند از فرستادن پيامبران و کتب آسماني سخن مي رود.
سپس به معناي عابد, عبد, عبادات و عبوديت اشاره مي شود. آنگاه مؤلف دربار? مهلک?
هواي نفس ودام دنيا مي نويسد که اگر کسي براي تحصيل مال يا نشر فضل و کمال در
اقطار و بلاد و رسيدن محاسن گفتارش در اسماع عباد بر منبر آيد و سخن بگويد و روضه
بخواند, خود را در مهلکه عظيمي انداخته که اميد نجات در آن نيست.

از جمله به حديثي از شيخ کليني اشاره مي کند که: «هر کس قصد کند از حديث, يعني
از ياد گرفتن ونقل آن از براي ديگران, منفعت دنيويه را که به وسيل? آن مالي به
دست آورد, براي او در آخرت, حظّ و نصيبي نخواهد بود و هر که قصد کند از تعليم و
تعلم آن, خير آخرت را خداوند به او عطا فرمايد, خير دنيا و آخرت را» سپس به روايتي
از امام محمد باقر (ع), به نقل از شيخ کليني, اشاره مي کند: «مخور مال مردم را به
سبب و وسيل? ما که فقير خواهي شد.» (اصول کافي, ج 2, ص 338).

همچنين حديثي از رسول اکرم (ص) نقل مي کند: «بد مردمان, کسي است که فروخت آخرت
خود را به عوض دنياي خود و بدتر از اين, کسي است که فروخت آخرت خود را, به دنياي
ديگر».

فصل دوم: صدق

مؤلف در اين فصل به مسائل زير اشاراتي دارد:

در ستايش صدق و بزرگي مرتب? آن. بدان که فضيلت صدق و سير? راستگويي, از افضل
کمالات انساني است, کيست که از خداي راستگوتر باشد به سخن گفتن و وعده دادن
(نساء: 87).

در مذمت دروغ گفتن و مفاسد آن. مؤلف مفاسد دروغ را از مفاسد شراب بيشتر مي
داند. چناچه گاه از يک دروغ, خون ها ريخته و فروج به زنا رفته و مال ها بر باد شده
است. سپس آيات و رواياتي را شاهد براين موضوع مي آورد از جمله: «اين است و جز اين
نيست که کساني افترا به دروغ مي گويند که ايمان ندارند» (نحل: 105). سپس خلاص?
مفاسد اشخاص دروغگو را بر مي شمارد که بالغ بر چهل مفسده است؛ از جمله: دروغ فسق
است؛ دروغگو ايمان ندارد؛ دروغگو مبغوض خداوند است؛ روي دروغگو سياه است؛ خداي
تعالي او را لعنت مي کند؛ دروغ از گناهان کبيره است.

دروغ بستن بر خداوند و رسول او. خداي تعالي در مواضع عديده, بيان حال اين جماعت
را فرموده از جمله: «پس کسي که به دروغ, به خداوند افترا ببندد, بعد از آن, پس آنها
هستند ظلم پيشگان» (آل عمران: 94)؛ «چه کسي ظالم پيشه تر از کسي که از روي دروغ به
خداوند افترا بندد؟ (کهف 15)»؛ «واي بر شما! بر خدا دروغ نبنديد که شما را با عذابي
نابود سازد و هر کس بر خدا دروغ ببندد, نوميد مي شود» (طه:61). مؤلف سپس به توضيح
آيات و روايات بسيار مي پردازد.

اقسام دروغ و حکم آنها. مؤلف دروغ را به چندين دسته تقسيم مي کند:

دروغ بر خدا و پيامبر اسلام (ص)؛ 2. دروغ بر پيامبر (ص) و امام؛ 3. دروغي که عادت
دروغگو شده است؛ 4. دروغي که از روي جد و حقيقت گفته مي شود؛ 5. دروغي که باعث فساد
مي شود؛ 6. دروغ آشکار؛ 7. دروغ به معني لغوي (کلام)؛ 8. دروغ با زبان و با دست.

سپس با مثال هايي آنها را توضيح مي دهد و آيات و رواياتي در اين باره مي آورد.

مراد از صدق. در بيان مراد از صدق, در مقام نقل اخبار و قصص که اصل سرمايه روضه
خواني است که گاه با آن تحصيل متاع آخرت کند و گاه کسب مال و جاه دنيوي. مؤلف مي
گويد که صدق حقيقي, نهايت مقامات انساني است و اشرف کمالات نفسانيه. سپس به نقل
آيات و روايات و توضيح آنها مي پردازد از جمله: «به دهان هاي خود گويند, آنچه را
که در دل هاي آنها نيست» (آل عمران: 167).

«شهادت مي دهيم که همانا تو فرستاده خدا هستي» (منافقون: 1) و چون در دل به آنچه
به زبان گفتند اعتقاد نداشتند, خداي تعالي, درباره آنها فرمود: «و خداي شهادت مي
دهد که منافقون هر آينه دروغ مي گويند» (منافقون:1)

/ 1