احكام صدقات‏<p /> - مجمع الرسائل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع الرسائل - نسخه متنی

تألیف: محمد حسن‏ بن شیخ باقر بن شیخ عبد الرحیم‏ نجفی؛ م‍ح‍ش‍ی‌ ب‍ه‌ ح‍اش‍ی‍ه‌ م‍رت‍ض‍ی‌ ان‍ص‍اری‌ ... [و دی‍گ‍ران‌]

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احكام صدقات‏

صدقه دادن به غير از آنچه كه ذكر شد واجب نيست مگر آنكه شخص به سبب نذر يا عهد يا يمين آنرا بر خود واجب گرداند و يا اينكه به جهت كفّاره بر

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: تشخيص موضوع در اهميّت شهرها و يا مورد مصرفى كه مرضى امام (عليه السلام) باشد به عهده مكلّف است و غالبا حكم «الحاضر يرى ما لا يرى الغائب» صادق است.

(2) محمد باقر شيرازى: به مقدار متعارف و متوسط.

______________________________________________________

الصفحة 538

شخص واجب شود (1) كه حكم هر يك از اينها در محل خود بيان گرديد و ما بقى صدقات جزء مستحبّات مى‏باشند.

(مسأله 1667): صدقه دادن به مقدار توان و گنجايش حال شخص و در صورت داشتن استطاعت، مستحبّ مؤكد است البته به شرط دارا بودن بلوغ (2) و عقل و جواز تصرّف در مال و قصد قربت و ايجاب و قبول هر چند كه ايجاب و قبول به فعل شخص باشد.

(مسأله 1668): در گرفتن صدقه مستحبّى فقر شرط نيست (3).

(مسأله 1669): پس گرفتن صدقه مستحبّى بعد از دادن آن جايز نيست (4).

(مسأله 1670): در دادن صدقه مستحبّى افضل مخفى دادن آن است مگر آنكه شخص از ناحيه مردم به ترك مواسات و اعمال خير متهّم شده باشد و يا

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: و يا آنكه مسأله مهمّى نسبت به اصل دين و يا مكتب امامت و ولايت پيش آيد كه حفظ آن متوقّف بر بذل مال بيش از خمس و ساير زكوات باشد.

(2) محمد باقر شيرازى: بنابر شرعيّت عبادات صبىّ، بلوغ شرط نيست و فرقى بين عبادات مالى و غير مالى نيز وجود ندارد و لذا انجام فريضه حج براى صبىّ مميّز نيز به مقتضاى موازين مستحب است همانگونه كه بجا آوردن نماز و روزه براى او مستحب مى‏باشد كه تفصيل آن در محل ديگر است.

(3) محمد باقر شيرازى: صحّت حكم مشكل است و بلكه ظاهرا فقر در آن شرط است و دليلى تا كنون بر اطلاق آن به نظر نرسيده است.

(4) محمد باقر شيرازى: تا كنون دليلى بر آن مشاهده نشده و مقتضاى قاعده جواز برگشت است تا زمانى كه عين مال باقى باشد مانند هبه و بخشش و امثال آنها.

______________________________________________________

الصفحة 539

اينكه منظور شخص از صدقه علنى متابعت و پيروى مردم از وى باشد و امّا در صدقه واجب افضل مخفى نداشتن آن است. (1) (مسأله 1671): دادن صدقه به سائل قبل از سؤال و درخواست وى مستحب است و همچنين مخفى شدن از فقير بوسيله حجاب و يا تاريكى نيز مستحب مى‏باشد.

(مسأله 1672): اگر شخص فقيرى با اجازه حاكم شرع (2) و با پول زكات جنس خود، قرآن و يا كتاب ديگرى بخرد و جهت خواندن وقف كند و به طفل خود بدهد اشكالى ندارد امّا نمى‏تواند زكات را براى اداى قرض خود بدهد.

(مسأله 1673): زياد صدقه دادن در صورتى كه نيازمندان بسيار باشند مستحب است و همچنين صدقه دادن به اقارب و خويشاوندان خصوصا ايتام آنها و نيز به بنى هاشم و خصوصا از علويين آنها مستحب مى‏باشد.

(مسأله 1674): از ديگر مستحبّات در صدقه، صدقه دادن در ابتداى هر روز و شب مى‏باشد، و همچنين صدقه دادن در روز جمعه و ماه مبارك رمضان نيز مستحب مى‏باشد.

(مسأله 1675): مستحب است كه شخص صدقه را به دست خود به فقير بدهد خصوصا در مورد شخص مريض و در چنين حالتى مستحب است به‏

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: البتّه استحباب آشكار نمودن آن زمانى است كه موجب ريا و ضعف قصد قربت نباشد و در بسيارى از موارد كه احترام و آبروى فرد در دادن صدقه واجب به قصد هديه باشد استحباب اجهار (آشكار نمودن) آن بر طرف مى‏شود.

(2) محمد كاظم طباطبائى: اذن حاكم شرط نيست.

محمد باقر شيرازى: احتياجى به وقف و يا اذن حاكم ندارد و خريد اشيائى غير از قرآن و كتاب هم جايز است.

______________________________________________________

الصفحة 540

فقير بگويند تا براى شفاى او دعا كند هر چند كه امر به دعا كردن توسط فقير جهت غير مريض هم مستحب است.

(مسأله 1676): انتخاب چيزى كه نزد صدقه دهنده محبوب مى‏باشد و نيز اختيار برگزيده مال خويش جهت دادن صدقه مستحب است و نيز مستحب است كه در رسيدن صدقه به فقير تلاش و مساعدت كند.

(مسأله 1677): مستحب است كه شخص دستى را كه با آن به فقير صدقه داده، ببوسد و همچنين بوسيدن آن چيزى كه به فقير داده مى‏شود پس از دادن به فقير نيز مستحب است.

(مسأله 1678): اظهار احتياج و فقر مكروه است خصوصا درباره سؤال نمودن در مجالس كه كراهت آن مؤكد است و از طرفى رد كردن سائل نيز مكروه است.

(مسأله 1679): صدقه دادن به اهل ذمّه جايز است و بلكه رجحان دارد (1) خصوصا هرگاه از خويشاوندان شخص باشند و حكم غير شيعه (2) از ساير فرق اسلامى نيز چنين است.

(مسأله 1680): گرفتن زكات براى بنى هاشم جايز نيست مگر در حال ضرورت و يا در صورتى كه زكات دهنده نيز از بنى هاشم باشد و همچنين گرفتن ساير صدقات واجبه مانند نذورات و كفّارات و امثال آنها به شرطى كه‏

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: خصوصا اگر سبب تحبيب و نزديك شدن آنها به اسلام باشد و موجب تقويت آنان بر (عليه السلام) نباشد.

(2) محمد باقر شيرازى: با تفاوت بين دوستان اهل بيت (عليهم السلام) و دشمنان آنان، كه صدقه دادن و كمك كردن به دشمنان آنها جايز نيست.

______________________________________________________

الصفحة 541

صدقه دهنده نيز از بنى هاشم باشد حرام نيست هر چند احوط (1) نگرفتن آن و بلكه ندادن آن به بنى هاشم مى‏باشد و هر چند در مورد زكات اقوى جواز است وليكن دادن صدقات مستحب به بنى هاشم و گرفتن آن توسط آنها بدون اشكال جايز است.

_______________________________

(1) شيخ انصارى- محمد باقر شيرازى: حكم مسأله محل تأمّل است [1].

_______________________________

[1] محقق خراسانى: آنچه در متن است اظهر است.

______________________________________________________

الصفحة 542

[خاتمه كتاب‏] احكام بانوان‏

______________________________________________________

الصفحة 543

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و له الحمد (بيانى پيرامون احكام و مسائل خاصّه بانوان) يكى از سنن و الطاف الهى در عالم تكوين و هستى، آفرينش زن و مرد و توقّف نظام بشريّت بر آن و ايجاد علاقه و محبّت بين آنها مى‏باشد و در عين حاليكه بحثهاى گوناگونى پيرامون تقدّم خلقت مرد بر زن و ميزان تأثير آن بر احكام وضعى صورت گرفته است امّا مسلّم است كه ميزان در فضيلت و برترى، تنها ايمان و تقوى و اعمال صالحه و اخلاق پسنديده است، و مرد بودن و يا زن بودن تأثيرى در آن ندارد به شهادت آياتى از قبيل .. إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ .. و .. فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ .. و وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ ... فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ ...

از ديگر الطاف الهى، اشتراك زن و مرد در بيشتر جهات خلقت و اختلاف آنها در برخى از جهات مى‏باشد مانند اختلافى كه در اين بيان شده است، وَ مِنْ آياتِهِ .. اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ ..، و اين اختلاف اثر مهم و فراوانى در نظام بشريّت دارد و تسرّى اين اختلاف به احكام شرعيّه نيز به دليل مصالح و فوائد تكوينيه و تشريعيّه مى‏باشد.

يكى از اين اختلافات تكوينى و تشريعى مسأله عادت ماهيانه بانوان مى‏باشد كه احكام و فوائد بسيارى بر آن مترتّب است و مؤلّف كتاب حاضر (صاحب جواهر (قده)) در كتاب نجاة العباد بعضى از اين فوائد را ذكر نموده‏اند، كه تفصيل آن در كتاب آثار تازه پديد بيان شده است.

______________________________________________________

الصفحة 544

از مسائل مهمّى كه در مبحث احكام بانوان مورد بحث قرار مى‏گيرد سنّ بلوغ و سنّ يأس مى‏باشد كه در اين مورد بحثهاى گوناگون و گسترده‏اى صورت گرفته و آنچه مسلّم است آن است كه به دليل اختلاف در روايات و همچنين بر طبق موازين علمى، سنّ يأس بر حسب اختلاف مناطق و قبائل تفاوت دارد بطور مثال زنان چين و ژاپن و استراليا در سنّ يأس اختلاف زيادى با زنان ديگر مناطق آسيا و اروپا و حتّى آفريقا دارند كه تفصيل اين موضوع و ساير موضوعات مربوط به بانوان نيز در رساله آثار تازه پديد ذكر گرديده است.

لذا با توجّه به اهميّت احكام بانوان و اختصاص مسائل به آنان و با تأسّى به سيره عدّه‏اى از بزرگان، مسائل مختصّ به بانوان در بخش مستقلّى گردآورى شده تا دسترسى به آن آسانتر گردد.

______________________________________________________

الصفحة 545

1- حيض و احكام آن‏

خون حيض خون سياه و جهنده‏اى است كه در غالب اوقات گرم بوده و با سوزش همراه است هر چند كه گاهى علائم خلاف آن را نيز همراه خواهد داشت و عادت ماهيانه زنان توسط خروج اين خون شروع مى‏شود و هرگاه زنى علم (1) داشته باشد كه خون خارج شده از وى خون حيض است احكام حيض جارى مى‏شود.

(مسأله 1681): خون حيض گاهى با ساير خونها مشتبه مى‏شود. پس در صورتى كه به خون بكارت مشتبه شود طريقه شناختن آن بدينصورت است كه مقدارى پنبه داخل فرج كند و قدرى صبر نمايد و سپس پنبه را آهسته بيرون آورد، پس اگر خون دو طرف پنبه را آغشته نموده خون بكارت مى‏باشد و اگر خون تمام پنبه را فرا گرفته باشد خون حيض است (2).

(مسأله 1682): در فرض مسأله قبل بهتر است كه در هنگام امتحان به پشت بخوابد و پاها را بلند كند البتّه به شرط آنكه قروح و يا جروح‏

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: در حصول علم بدون تحقق ساير شرايط (از قبيل كمتر از سه روز و يا بيشتر از ده روز نبودن دوره و مانند آن) اشكال است و در اين صورت مشهور عدم اعتبار علم است ليكن اقرب اعتبار آن مى‏باشد اگر چه احتياط شديد بلكه احتياط لازم در مراعات هر دو نظر مى‏باشد.

(2) محمد باقر شيرازى: اگر بوسيله آزمايشهاى امروزه بتوان تشخيص داد و اطمينان يا علم حاصل شود ظاهرا كافى است.

______________________________________________________

الصفحة 546

مانند بكارت بر فرج احاطه نداشته باشد و همچنين مقدار خون به اندازه‏اى زياد نباشد كه نتوان تشخيص داد.

(مسأله 1683): اگر زن بدون امتحان مذكور (با ممكن بودن انجام آن) نماز بخواند نمازش باطل است (1) هر چند كه بعدا مشخص شود كه خون بكارت بوده است (2).

(مسأله 1684): گاهى خون حيض با خون قرحه (دمل) مشتبه مى‏شود، پس طريقه شناختن آن بدينصورت است كه به پشت بخوابد و پاها را بلند كند و انگشت ميانه را داخل فرج كند در صورتيكه خون از طرف چپ بيايد خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون بيايد خون قرحه است (3) و اگر خون در دو طرف ظاهر شود آزمايش مذكور بى‏فايده خواهد بود، در اين صورت نيز اگر بدون امتحان (در صورت امكان آزمايش) نماز بخواند نمازش باطل است (4) هر چند كه بعدا معلوم شود حيض نبوده است.

(مسأله 1685): اگر خون حيض به خون نفاس مشتبه شود مثل آنكه احتمال ولادت بدهد و علم به آن نداشته باشد چنانچه از آن زن چيزى بيرون‏

_______________________________

(1) محقق خراسانى: مگر در صورتيكه نماز را رجاء بجا آورد و صحّت نماز در صورت مذكوره بعيد نيست.

(2) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: اگر با فرض مزبور قصد قربت محقّق شده باشد اقوى صحّت است و همين حكم در مسأله بعد نيز صادق است.

(3) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: در حكم اشتباه خون حيض به خون قرحه تأمّل است پس احتياط در جمع ما بين احكام طاهر و تروك حايض مى‏باشد چه خون از سمت راست خارج شود چه از سمت چپ.

(4) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: همانگونه كه گذشت اقوى عدم بطلان نماز است.

______________________________________________________

الصفحة 547

آيد كه در انسان بودن و يا مبدأ انسان بودن آن شك كند خصوصا هرگاه در ايّام عادت اتّفاق افتد حكم حيض را دارد.

(مسأله 1686): هر خونى كه زن ببيند و مدّت آن بيش از سه روز بوده و تا ده روز ادامه داشته باشد در صورتى كه نداند از قروح يا جروح است، خون حيض محسوب مى‏شود.

(مسأله 1687): هرگاه زن بعد از گذشتن ده روز از حيض، خونى ببيند كه اوصاف حيض در آن باشد خون حيض خواهد بود و همچنين هرگاه خون بعد از سه روز منقطع شود و در بين ده روز دوباره ديده شود و سپس منقطع شود، تمام اين مدّت جزء عادت ماهيانه او محسوب مى‏شود (1).

(مسأله 1688): حيض با حمل بنابر اقوى جمع مى‏شود.

(مسأله 1689): هر خونى كه قبل از نه سالگى ديده شود خون حيض نيست و همين حكم درباره خونهائى كه شخص در هنگام يأس ببيند نيز صادق است.

(مسأله 1690): حدّ يأس در قرشى (2) اتمام شصت سال قمرى‏

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: در نقاء متخلّل بين عشره احوط جمع بين احكام طاهر و تروك حايض است، هر چند كه اگر از ابتداى حيض بداند كه بعدا دوباره خون خواهد ديد.

(2) محمد باقر شيرازى: در تفصيل بين قرشى و غير قرشى و همچنين نبطى اشكال است و در صورت شك، حتّى الإمكان رعايت احتياط در جمع بين افعال مستحاضه و تروك حائض ترك نشود امّا در صورت يقين به حصول شرايط حيض اقرب ترتيب آثار آن ميباشد هر چند كه در اين صورت نيز احتياط در جمع است (تفصيل بيشتر اين موضوع در رساله آثار تازه پديد ذكر شده است).

______________________________________________________

الصفحة 548

شرعى بوده و در غير قرشى اتمام پنجاه سال قمرى شرعى است، و همچنين بعضى نبطى را نيز به قرشى ملحق كرده‏اند كه اين قول موجّه است.

(مسأله 1691): قرشى به كسى گفته مى‏شود كه نسبت وى به نضر بن كنانه برسد و حصول نسبت از طرف پدر و مادر و يا از طرف پدر به تنهائى مى‏باشد و ليكن حصول نسبت از طرف مادر به تنهائى كفايت نمى‏كند (1).

(مسأله 1692): اگر قرشى بودن زن مشتبه شود، آن زن ملحق به غير قرشى مى‏شود (2).

(مسأله 1693): حدّ اكثر زمان حيض ده روز است همانگونه كه حدّ اقل زمان بين دو حيض نيز ده روز است ولى مدّت حيض نمى‏تواند كمتر از سه روز (3) باشد پس هرگاه زن يك روز يا دو روز خون ببيند آن خون حيض نخواهد بود.

(مسأله 1694): صاحب عادت به زنى گفته مى‏شود كه در دو ماه متوالى دو مرتبه خون ببيند (4) و مدّت و زمان هر دو مرتبه مساوى باشد كه چنين زنى را صاحب عادت وقتيّه و عدديّه نامند.

(مسأله 1695): اگر در دو ماه متوالى تنها مدّت خون ديدن مساوى باشد چنين عادتى را عادت عدديّه گويند، مثل اينكه زن پنج روز اوّل ماه اوّل و

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: در مسائل زنان كفايت انتساب از طرف مادر اگر اقوى نباشد بسيار قوى است.

(2) محمد باقر شيرازى: حكم به عدم قرشيّت محل اشكال است و تفصيل آن در رساله آثار تازه پديد است.

(3) محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: در كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز در صورت قطع به حيض بودن خون، بايد احتياط را رعايت كند.

(4) محمد باقر شيرازى: حصول عادت به دو مرتبه خون ديدن مشكل است.

______________________________________________________

الصفحة 549

پنج روز آخر ماه دوّم خون ببيند.

(مسأله 1696): اگر در دو ماه متوالى فقط زمان خون ديدن مساوى باشد چنين عادتى را عادت وقتيّه گويند مثل اينكه زن در پنج روز اوّل ماه اوّل و شش روز اوّل ماه دوّم خون ببيند (1).

(مسأله 1697): عادت در صورتى كه زن در فاصله بيش از دو ماه دو بار خون ببيند نيز محقّق خواهد شد.

(مسأله 1698): زنى كه صاحب عادت وقتيّه و عدديّه باشد بايد با ديدن خون، عبادت را ترك كند هر چند خون به صفت حيض نباشد و نيز هر چند يك روز يا دو روز پيش از شروع عادت و يا بعد از زمان شروع عادت، خون ببيند، مگر اينكه يقين كند كه حيض نيست (2).

(مسأله 1699): حكم صاحب عادت وقتيّه همانند حكم مضطربه مى‏باشد كه انشاء اللّه در مسائل بعد بيان خواهد شد.

(مسأله 1700): در حكم صاحب عادت عدديّه اختلاف است و اقوى آن است كه اين شخص نيز با ديدن خون بايد عبادت را ترك كند (3).

(مسأله 1701): هرگاه مدّت خون ديدن زن صاحب عادت از مدّت عادت وى تجاوز كند بايد صبر كند تا خون قطع شود ولى اگر عادت او كمتر از

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: در اين صورت نيز با دو دفعه خون ديدن، اطلاق صاحب عادت مشكل است.

(2) محمد باقر شيرازى: اين بيان مؤيّد اين مطلب است كه يقين به حيض بودن و يا نبودن آن هميشه حجّت است.

(3) شيخ انصارى- محمد باقر شيرازى: احوط جمع بين افعال مستحاضه و تروك حائض مى‏باشد خصوصا اگر خون، صفات حيض را نداشته باشد.

______________________________________________________

الصفحة 550

ده روز باشد بايد احتياطا عبادت را تا روز دهم ترك كند، ليكن اين احتياط استحبابى است (1).

(مسأله 1702): در عدد ايّام احتياط فوق، اختلاف است و اقوى در استحباب احتياط، تا ده روز از ابتداء شروع عادت ماهيانه است هر چند كه احوط اكتفا كردن به يك يا دو روز (2) اضافه بر مدّت عادت مى‏باشد.

(مسأله 1703): اگر خون در مدّت ده روز يا كمتر از آن منقطع شود مدّت حيض با قطع شدن خون تمام مى‏شود و هرگاه از ده روز گذشت، در صورتى كه قدرت تمييز نداشته باشد و يا قدرت تمييز داشته و ليكن تمييز او موافق عادت باشد، مدّت عادت معتبر است، و اضافه بر مدّت عادت بدون هيچ اشكالى استحاضه محسوب مى‏شود.

(مسأله 1704): اگر زن در تشخيص خون حيض قدرت تمييز داشت و تمييز او مخالف عادتش باشد، در صورتى كه در بين دوره او ده روز فاصله شود، متابعت نمودن از عادت خالى از رجحان نيست (3).

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: اگر چه احوط عدم ترك احتياط استحبابى در دو روز و يا سه روز است.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: البته استظهار [1] دو روز يا سه روز را نبايد ترك كند و در بيشتر از آن تا روز دهم احوط جمع بين تروك حائض و انجام افعال مستحاضه مى‏باشد.

(3) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: رجحان در صورتى است كه حصول آن به عادت متعارف باشد و امّا اگر به تمييز و صفات آن باشد، احوط مراعات احتياط در هر دو مى‏باشد.

_______________________________

[1] محقق خراسانى: تا زمانى كه اميد به قطع شدن خون تا قبل از ده روز را داشته باشد بايد استظهار را ترك نكند.

______________________________________________________

الصفحة 551

(مسأله 1705): اگر زنى كه تمييز دارد فاصله بين دو مرتبه خون ديدن او كمتر از ده روز شود و مجموع آن با ايّام عادت از ده روز تجاوز نكند بايد تمام ايّام عادت و پاك بودن را حيض قرار دهد و اگر مجموع آن از ده روز تجاوز كند بايد به عادت خود رجوع كند (1).

(مسأله 1706): زنى كه داراى عادت غير مستقرّه مى‏باشد اگر بتواند به صفت حيض رجوع كند بايد به آن رجوع نمايد، بدين صورت كه آنچه كه متّصف به صفت حيض است كمتر از سه روز و بيش از ده روز نمى‏باشد و آنچه كه حيض نمى‏باشد به تنهايى و يا با ايّام پاكى بيش از ده روز است، بنابراين در صورت صدق نمودن صفت حيض بايد به مجرّد ديدن خون عبادت را ترك كند و بلكه اقوى آنست كه در صورتى كه خون صفت حيض را نداشته باشد نيز عبادت را ترك كند (2).

(مسأله 1707): در فرض مسأله قبل در صورتى كه رجوع به صفت حيض براى زن ممكن نباشد به طورى كه آنچه متّصف به صفت حيض است كمتر از سه روز و يا بيشتر از ده روز است و يا آنچه كه متّصف به صفت حيض نيست به تنهايى و يا با ايّام پاكى كمتر از ده روز مى‏باشد مسأله به دو قسم متبدئه و مضطربه تقسيم مى‏شود.

(مسأله 1708): مبتدئه به زنى گفته مى‏شود كه ابتداء به خون ديدن‏

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: اگر عادت از غير تمييز باشد و الّا احوط مراعات احتياط در هر دو حالت مى‏باشد.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: همانگونه كه گذشت در صورتيكه خون صفات حيض را نداشته باشد احوط جمع است.

______________________________________________________

الصفحة 552

نموده باشد و عادت وى مستقر نشده باشد كه در اين صورت چنين زنى بايد به عادت خويشاوندان پدرى و مادرى خود و يا پدرى و مادرى خود رجوع كند البتّه در صورتى كه خويشاوندى داشته باشد و عادت آنها متّفق باشد، ولى اگر مطّلع شدن بر عادت آنها ممكن نباشد و يا عادت آنها متّفق نباشد حكم مضطربه بر چنين زنى جارى مى‏شود.

(مسأله 1709): مضطربه به زنى گفته مى‏شود كه عادت خود را بعد از آنكه صاحب عادت مستقرّه شده، فراموش كند و يا زنى است كه مكرّرا خون ديده باشد و براى او عادتى مستقر نشده باشد كه چنين زنى بايد در هر ماه هفت روز (1) را خون حيض قرار دهد البتّه اين حكم در صورت فراموش كردن عدد و وقت (مدت و زمان) حيض و يا عدد تنها صادق است و اگر وقت تنها را فراموش كرده باشد تفصيلى دارد كه ذكر آن مناسب اين رساله نيست.

(مسأله 1710): انجام اعمال زير بر حائض حرام است:

1- خواندن نماز، چه واجب و چه مستحب، چه نماز احتياط و چه سجده سهو.

2- گرفتن روزه.

3- دخول در مسجد الحرام.

4- طواف كعبه.

5- داخل شدن در مسجد النبى (صلّى الله عليه وآله وسلّم).

6- توقّف در مساجد.

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: اقوى تخيير ما بين تحيّض (حيض قرار دادن) به سه و شش و هفت روز در هر ماه است.

محمد باقر شيرازى: در فاصله بين سه و هفت روز احتياط را رعايت نمايند.

______________________________________________________

الصفحة 553

7- گذاشتن چيزى در مساجد (1).

8- خواندن يكى از سور عزائم و اجزاء آن. (2) 9- مسّ كتابت قرآن.

10- وطى در قبل.

(مسأله 1711): اگر زنى در بين نماز حائض شود نمازش باطل است حتّى اگر حرفى از تشهّد نماز مانده باشد و اين حكم قبل از اتمام سلام واجب نيز صادق است.

(مسأله 1712): اگر زنى هنگام خواندن نماز گمان كند كه حائض شده، بايد دست خود را داخل كند و به موضعى كه خون بيرون مى‏آيد، بمالد كه اگر خون بيرون آمده باشد، بايد از نماز بيرون رود و در غير اين صورت بايد نماز را تمام كند، ليكن اگر چنين نكند و نمازش را تمام كند ظاهرا نماز او اشكالى نداشته و صحيح است.

(مسأله 1713): اگر حائض شدن زن بعد از نماز ظاهر شود و يا مقدّم بودن حيض بر تمام نمودن نماز معلوم نشود، نماز چنين زنى صحيح است و چنانچه ظن مبطل نيست شك نيز مبطل نمى‏باشد، و ساير احداث نيز حكم حيض را دارند.

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: در صورتى كه مستلزم دخول در مسجد باشد و الّا جايز است و احوط ترك اين عمل است.

محمد باقر شيرازى: احوط و بلكه اقوى عدم جواز است و حضور زنان حائض و زوجات حضرت رسول (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و ائمه (عليهم السلام) منافاتى با اين حكم ندارد كه شرح و تفصيل آن در رساله آثار تازه پديد ذكر شده است.

(2) محمد كاظم طباطبائى: اقوى عدم حرمت قرائت بعض آيات است مگر در خصوص آيه سجده.

______________________________________________________

الصفحة 554

(مسأله 1714): ظاهرا گذاشتن از روضات مقدسه جايز است (1) مگر در روضه نبوى (صلّى الله عليه وآله وسلّم) البتّه اگر مستلزم عبور از مسجد آن حضرت باشد.

(مسأله 1715): در خواندن اجزاء مشترك سور عزائم نبايد قصد جزئيّت كند (2) و ليكن خواندن اجزاء غير مشترك چه به قصد جزئيّت و چه غير جزئيّت حرام است.

(مسأله 1716): وطى حائض در قبل حرام است ولى در صورتى كه از حيض پاك شود به شرط شستن فرج (3)، وطى او جايز است (4).

(مسأله 1717): هرگاه شخصى زن حائض را وطى كند احوط وجوب دادن كفّاره است هر چند قول به استحباب خالى از رجحان نيست (5).

(مسأله 1781): مقدار كفّاره در غير از كنيز سه ربع مثقال صيرفى طلا در اوّل ايّام حيض و نصف مثقال در وسط ايّام حيض و ربع مثقال در آخر آن مى‏باشد و احوط آن است كه مسكوك باشد هر چند كه پرداخت قيمت آن نيز كفايت مى‏كند.

(مسأله 1719): مقدار كفّاره در كنيز سه مد گندم مى‏باشد كه بايد به‏

_______________________________

(1) شيخ انصارى: احوط ترك دخول است.

(2) محمد باقر شيرازى: بنابراين بايد خواندن آيه أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ .. را در دعاى كميل و آيه «فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏ ..» را در دعاى ندبه ترك كند.

(3) محمد كاظم طباطبائى: اقوى جواز است هر چند بدون شستن.

(4) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: احوط ترك وطى قبل از غسل است.

(5) شيخ انصارى- محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: احوط بلكه اقوى وجوب كفّاره است.

______________________________________________________

الصفحة 555

هر فقيرى يك مد گندم بدهند.

(مسأله 1720): نحوه استظهار بدين گونه است كه در صورت منقطع شدن خون پيش از ده روز ابتدا پاى چپ خود را به ديوار گذاشته و شكم خود را به ران بچسباند و سپس پنبه را در فرج خود بگذارد به مدّتى كه حقيقت امر ظاهر شود حال اگر پنبه پاك بيرون آمد از حيض پاك شده است ولى اگر ملوّث (آغشته به خون) بيرون آمد در اين صورت زن اگر مبتدئه باشد بايد صبر كند تا پاك شود و يا ده روز بگذرد و حكم صاحب عادت نيز قبلا بيان شد.

(مسأله 1721): در فرض مسأله قبل گذاشتن پا به ديوار و چسباندن ران به شكم مستحب است.

(مسأله 1722): زنى كه از نظر جسمى ضعيف شده، اگر در بين ده روز حيض آب زردى ببيند بايد حكم حيض را در مورد آن جارى كند البتّه در صورتى كه عادت او ده روز باشد و يا به ده روز منقطع شود.

(مسأله 1723): هرگاه عادت مستقرّه زن تغيير پيدا كند و در دو مرتبه متوالى (1) به يك صورت باشد، در مرتبه دوّم به بعد، عادت جديد معتبر است و عادت اوّل اعتبارى ندارد.

(مسأله 1724): هرگاه زنى شك كند كه خون از او خارج شده يا نه بايد حكم كند كه از او خارج نشده است.

(مسأله 1725): هرگاه چيزى از زن خارج شود و شك كند كه خون است يا غير آن، چيزى بر او نيست و حكم به عدم خروج خون مى‏شود.

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: گذشت كه تحقق عادت به دو مرتبه مشكل است و رعايت احتياط ترك نشود.

______________________________________________________

الصفحة 556

(مسأله 1726): اگر زن به جامه خود خونى ببيند و شك كند كه از رحم آمده يا از جاى ديگر، غسل بر او لازم نيست ولى جامه او نجس است.

(مسأله 1727): خونى كه قبل از نه سال خارج مى‏شود خون حيض نيست بلكه خون استحاضه است و اگر موجب غسل باشد (1) در هنگام تكليف غسل بر او واجب مى‏شود.

(مسأله 1728): اگر زنى در بلوغ خود شك داشته باشد امّا خونى كه از او خارج مى‏شود متّصف به صفت حيض باشد و شرايط حيض در آن موجود باشد همين علامت دليل بر بلوغ است (2) ولى اگر در يائسه بودن شك داشته باشد، محكوم به حيض است البتّه با شرايط مترتّب بر آن.

(مسأله 1729): شب اوّل و شب چهارم خارج از سه روز است (3) و همچنين است در مورد شب يازدهم.

(مسأله 1730): هرگاه زن سه روز متفرّق در بين ده روز خون ببيند آن خون، خون حيض نيست (4).

(مسأله 1731): اگر بطور مثال موى جنب يا حائض و يا نفساء به‏

_______________________________

(1) محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: بلكه احوط بجا آوردن غسل است مطلقا به قصد ما فى الذمّه.

(2) محقق خراسانى: در علامت بودن آن اشكال است.

محمد باقر شيرازى: يا نفس بلوغ است.

(3) محمد كاظم طباطبائى: ليكن مراعات احتياط اولى است.

(4) محقق خراسانى: احوط جمع بين تروك حائض و اعمال مستحاضه است.

محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: در ثلاثه متفرّقه احوط مراعات احتياط است.

______________________________________________________

الصفحة 557

خط قرآن برسد، اشكالى ندارد.

(مسأله 1732): هرگاه زنى از ظهر روز اوّل تا ظهر روز چهارم خون ببيند، براى حائض بودن او كافى است و احوط عمل به احتياط است مگر آنكه در روز چهارم خون تا شب باقى باشد.

(مسأله 1733): هرگاه زنى سه روز متوالى خون ديد و پاك شد و سپس روز دهم نيز خون ببيند و قطع شود، تمام روزهاى خون ديدن به همراه ايّام پاكى جزء حيض محسوب مى‏شود (1).

(مسأله 1734): هرگاه زنى سه روز متّصل خون ببيند و سپس پاك شود و بعد از آن در روز دهم و يازدهم خون ببيند، خون دوّم او خون استحاضه است. (2) (مسأله 1735): هرگاه در ابتداء، مدّت خون ديدن كمتر از سه روز باشد و زن پس از پاك شدن سه روز مستمر ديگر خون ببيند خون دوّم او خون حيض است (3) و خون اوّل حكم استحاضه را دارد (4) اگر چه مرتبه اوّل در زمان عادت بوده و مرتبه دوّم در زمان غير عادت باشد.

(مسأله 1736): اگر شروع ديدن خون قبل از ايّام عادت باشد (5) و

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: در ايّام پاكى مراعات احتياط ترك نشود.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: مگر عادتش ده روز باشد و يا در صورتى كه تكليفش رجوع به اوصاف باشد و اوصاف شهادت بر حيض دهد، روز دهم حيض است و بعد از آن استحاضه است.

(3) محمد كاظم طباطبائى: در خون اوّل و ايّام پاكى احوط مراعات احتياط است.

(4) محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: در خون اوّل احوط جمع بين تروك حائض و افعال مستحاضه است.

(5) محقق خراسانى: محل تأمّل است.

______________________________________________________

الصفحة 558

تا بعد از ايّام عادت هم ادامه داشته باشد و مجموع ايّام خونريزى بيش از ده روز باشد، ايّام عادت جزء حيض و ما بقى جزء استحاضه محسوب مى‏شود.

(مسأله 1737): اگر زنى در اوّل و آخر عادت خون ببيند (1) و با در نظر گرفتن ايّام پاكى از ده روز متجاوز باشد، بايد هر يك را كه به شرايط حيض نزديك باشد حيض قرار دهد و دوّمى را استحاضه و هرگاه هر دو مانند هم باشند اوّلى را حيض قرار داده و دوّمى را استحاضه (2) قرار دهد.

(مسأله 1738): فرقى در سياه و سرخ بودن خون حيض نيست و هر دو حالت خون حيض است.

(مسأله 1739): زنى كه بايد به عادت خويشاوندان خويش رجوع كند، در صورتى كه عادت آنها مختلف باشد بايد اكثريّت را ملاك قرار دهد و هرگاه اطلّاع به حال آنها ممكن نباشد احوط (3) آن است كه به روايت هفت روز

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: شايد مراد اين باشد كه دو بار خون ببيند يكى پيش از شروع عادت و ديگرى بعد از آن و در ايّام عادت خون نبيند و يا اينكه خون اول مقدارى از اول عادت را بگيرد و خون دوّم مقدارى از آخر عادت را و در اين صورت حكم مذكور مختص به هنگامى است كه آنچه ابتداى عادت قرار گرفته كمتر از سه روز باشد و الّا تمام عادت تا هنگام پاكى را حيض قرار دهد و طرفين را استحاضه منظور كند و همانگونه كه گفته شد در نقاء متخلل و ثلاثه متفرّقه، احوط جمع است.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: مگر آنكه صاحب عادت باشد كه بايد تمام عادتش را حيض قرار دهد.

محمد كاظم طباطبائى: بنابر احتياط و اقوى تخيير است.

(3) محمد كاظم طباطبائى: اقوى تخيير بين سه و شش و هفت روز مى‏باشد.

______________________________________________________

الصفحة 559

عمل كند (1).

(مسأله 1740): هرگاه زنى تعداد روزها را بداند ولى زمان آنها را فراموش كند احوط آن است كه اوّل ماه را ملاك قرار دهد (2).

(مسأله 1741): وطى در قبل حائض در صورتى كه با علم به حرمت صورت گيرد موجب فسق هر دو (زن و مرد) مى‏شود و بلكه بنابر مشهور حلال شمردن آن موجب كفر مى‏شود هر چند كه كفّاره وطى در قبل حائض بر مرد واجب است (3) و بر زن لازم نيست.

(مسأله 1742): در جواز وطى در دبر حائض اشكال است و احوط اجتناب است.

(مسأله 1743): قول زن در حائض بودن و پاك شدن مسموع مى‏باشد.

(مسأله 1744): هرگاه بعد از وطى خلاف اعتقاد شخص ظاهر شد در اوّل يا وسط يا آخر بودن حيض و يا به آزاد بودن و يا كنيز بودن زن، آنچه كه بعدا مشخص شود ملاك براى كفّاره مى‏باشد.

(مسأله 1745): كسى كه از دادن كفّاره عاجز باشد بايد در انتظار

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: و احوط از آن احتياط از سه روز تا هفت روز در عمل به اعمال مستحاضه و تروك حائض مى‏باشد البتّه در صورتى كه شوهر موافق باشد و در صورتى كه نظر شوهر مخالف باشد مشكل است و حتّى الإمكان احتياط در جمع بين نظر هر دو مى‏باشد.

(2) محمد كاظم طباطبائى: اگر چه اقوى تخيير در تمام ماه است.

(3) محقق خراسانى: بنابر احتياط اگر چه اقوى عدم وجوب است.

______________________________________________________

الصفحة 560

وسعت و فرج باشد (1) و بهتر آن است كه در زمان عجز توبه كند هر چند كه بنابر احتياط توبه كردن مسقط كفّاره نيست.

(مسأله 1746): طلاق زن حائض مدخول بها، هر چند در دبر باشد، در صورتى كه زن حامله نباشد و شوهر او حاضر و يا در حكم حاضر باشد، صحيح نيست.

(مسأله 1747): اگر مردى با اعتقاد به حائض بودن همسرش او را طلاق دهد و سپس معلوم شود كه پاك بوده، طلاق او صحيح است ولى در صورت عكس آن طلاق باطل است.

(مسأله 1748): گرفتن وضو پيش از انجام غسل شرط نيست اگر چه افضل و بلكه احوط است (2)، البتّه به غير از غسل جنابت، كه با انجام آن گرفتن وضو جايز نيست.

(مسأله 1749): اگر به سبب نذر يا شبه نذر نماز يا روزه‏اى بر حايض واجب شده باشد احوط بلكه اقوى بجا آوردن قضاى آنها است.

(مسأله 1750): هرگاه زنى حدّ اقل زمان مورد نياز جهت اداى نماز واجب را در اوّل وقت درك كند و سپس حائض شود قضاى آن نماز بر او واجب است (3).

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: احوط صدقه دادن به مسكين به مدّى از طعام يا به مقدار سيرى او مى‏باشد و اگر بعدا براى او وسعتى حاصل شد بايد كفّاره را بدهد.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: در غير از غسل جنابت، بايد براى نماز و امثال آن وضو بگيرد.

(3) محمد كاظم طباطبائى: در صورتى كه كمتر از حدّاقل زمان را نيز درك كند اولى و احوط قضاء مى‏باشد.

______________________________________________________

الصفحة 561

(مسأله 1751): حداقل زمان براى زنى كه ميان قصر و اتمام مخيّر است به مقدار قصر مى‏باشد.

(مسأله 1752): مستحب است كه زن حائض در وقت نماز وضو گرفته و در مكان پاك و يا محل نماز خود نشسته و به تسبيح و تهليل و حمد خداوند و صلوات و تسبيحات اربعه و تلاوت قرآن مشغول شود، اگر چه تلاوت قرآن در غير از اين وقت كراهت دارد و اين كراهت به معنى ثواب كمتر مى‏باشد (1).

(مسأله 1753): به همراه داشتن قرآن و خضاب كردن براى زن حائض مكروه است.

(مسأله 1754): اگر زن حائض در هنگام پاكى شك كند كه پيش از ده روز دوباره خون ديده يا خير، بايد غسل كرده و عبادات واجب را انجام دهد، و همچنين اگر ظنّ به دوباره ديدن خون حاصل كرد بايد احتياطا غسل كند و عبادات را بجا آورد.

(مسأله 1755): اگر بعد از پاكى و پيش از ده روز دوباره عادت زن عود كند، مى‏تواند تا قطع شدن خون صبر كند اگر چه در اين صورت نيز اگر غسل كرده و عبادات بجا آورد، احوط (2) و اولى است و در صورتى كه بعد از غسل تا گذشتن ده روز خون نديد همان غسل كفايت مى‏كند.

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: اگر چه نظر مشهور درباره كراهت عبادت به معنى اقل ثوابا مى‏باشد، ليكن بنظر مى‏رسد كه در بعضى از موارد مانند فرض مسأله، ترك عبادت نزد خداوند محبوبتر باشد.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد كاظم طباطبائى: اين احتياط ترك نشود.

______________________________________________________

الصفحة 562

2- نفاس و احكام آن‏

نفاس خونى است كه در هنگام زائيدن (1) از رحم زن خارج مى‏شود و ممكن است همراه با طفل خارج شود و يا بعد از خروج طفل باشد و خروج آن در هر دو وقت نيز ممكن است ولى شرط است كه مدّت آن كمتر از ده روز باشد و چنين زنى را در اين مدّت نفساء مى‏گويند.

(مسأله 1756): حكم نفساء در واجبات و مستحبّات و حرام و مكروه همانند حكم حائض است.

(مسأله 1757): هرگاه بعد از گذشت ده روز از زائيدن، خون ريزى شروع شود آن خون نفاس نخواهد بود (2).

(مسأله 1758): زائيدن، تنها به تولّد طفل كامل اطلاق نمى‏شود، بلكه اگر بصورت غير كامل هم طفل سقط شود، حكم زائيدن در نفاس صادق است هر چند مضغه و يا علقه باشد، به شرط آنكه يقين كنند كه آنچه خارج شده‏

_______________________________

(1) محمد باقر شيرازى: خواه ولادت طبيعى باشد و يا بوسيله عمل جراحى و وسائل امروزه از مجراى طبيعى و يا غير طبيعى صورت گيرد و در صورتى كه از مجراى طبيعى نباشد احتياط شديد در جارى نمودن حكم نفساء در مورد چنين زنى است.

(2) محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: اگر بعد از ده روز خون ببيند احتياط در جمع بين تروك نفساء و عمل مستحاضه تا هيجده روز مى‏باشد و اين احتياط در ذات العاده نيز بايد مراعات شود.

______________________________________________________

الصفحة 563

مبدأ انسان است و يا چهار قابله موضوع را گواهى نمايند.

(مسأله 1759): نطفه و علقه مشتبه اعتبارى ندارد.

(مسأله 1760): حكم نفاس در مجرّد زائيدن بدون ديدن خون (هر چند لحظه‏اى باشد) صادق نخواهد بود و همچنين خون پيش از تولّد نوزاد نيز اعتبار ندارد.

(مسأله 1761): حدّاقل زمان ديدن خون در نفاس بصورت لحظه‏اى مى‏باشد و حداكثر آن ده روز است و مدّت ده روز براى زنى است كه عادت مستقرّه نداشته باشد و چنين زنى بايد ده روز اوّل را نفاس قرار دهد.

(مسأله 1762): در صاحب عادت، مدّت نفاس به مقدار عادت مى‏باشد و اين حكم در صورتى است كه مدّت عادت كمتر از ده روز و يا مساوى ده روز باشد و در صورتى كه مدّت خونريزى از ده روز بيشتر شود بايد مدّت عادت را نفاس قرار دهد و ما بقى در حكم استحاضه است (1) و احوط (2) قضاء نمازهاى بعد از عادت مى‏باشد.

(مسأله 1763): در صورتى مى‏توان ايّام عادت و يا ده روز را نفاس‏

_______________________________

(1) شيخ انصارى: احوط آن است كه تا ده روز را نفاس قرار دهد و اعمال مستحاضه را نيز بجا آورد.

ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: احوط آن است كه تا ده روز را نفاس قرار دهد و اعمال مستحاضه را نيز بجا آورد و اولى [1] جمع است تا هيجده روز.

محمد كاظم طباطبائى: اگر چه احوط جمع است تا ده روز و بلكه تا هيجده روز اولى مى‏باشد.

(2) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: اين احتياط ترك نشود.

_______________________________

[1] محقق خراسانى: بلكه احوط است خصوصا در غير ذات العادة.

______________________________________________________

الصفحة 564

قرار داد كه زن در اوّل و آخر و يا تمام مدت خون ببيند ولى اگر در اوّل يا آخر و يا در وسط آن مدّت خون ديد نفاس او به مقدار خون ديدن است و همچنين است هرگاه در اوّل و وسط و يا وسط و آخر مدت خون ببيند كه بايد روزهايى كه خون ديده است به اضافه روزهاى ما بين آنرا در حكم نفاس قرار دهد (1).

(مسأله 1764): زنى كه عادت وى هشت روز است اگر در روز اوّل و هشتم خون ببيند تمام مدّت عادت او جزء نفاس محسوب مى‏شود ولى اگر در روز اوّل و چهارم و يا در روز پنجم و هشتم خون ببيند مدّت نفاس چهار روز خواهد بود، همچنين اگر تنها يك روز خون ديد، تنها همان روز نفاس محسوب مى‏شود.

(مسأله 1765): در فرض مسأله، قبل چنين زنى اگر روز چهارم خون ديد و از زمان عادت گذشته باشد و بطور مثال در روز دهم خونريزى قطع شود، مدّت نفاس از روز چهارم تا روز دهم خواهد بود.

(مسأله 1766): حكم مبتدئه و مضطربه نيز تا ده روز همانند آنچه كه گفته شد، مى‏باشد.

(مسأله 1767): خون قبل از ولادت در صورتى كه سه روز متوالى باشد و تا نفاس ده روز فاصله داشته باشد حيض محسوب مى‏شود.

(مسأله 1768): اگر زنى ده روز پس از پاك شدن از نفاس خونى با شرايط حيض ببيند حيض به شمار مى‏آيد.

(مسأله 1769): هرگاه در هنگام خروج طفل خون خارج شود نفاس محسوب مى‏شود ولى ابتداء ده روز نفاس از زمانى است كه طفل متولّد شده باشد

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: در روزهاى ما بين دو خون احتياط كند به جمع ما بين حكم طاهره و نفساء، همانگونه كه در حيض گفته شد.

______________________________________________________

الصفحة 565

اگر چه خروج طفل مدّتى بطول انجاميده باشد.

(مسأله 1770): هرگاه در بين ده روز، خون نفاس زنى قطع شود و آن زن غسل كند و روزه بگيرد سپس در بين ده روز دوباره خون ببيند بايد روزه خود را افطار كند خواه صاحب عادت باشد و خونريزى مجدّد قبل از اتمام عادتش باشد و يا غير ذات العاده باشد (1)، و اگر بعد از اتمام زمان عادت، ذات العاده باشد احوط (2) اتمام روزه است ولى بعدا بايد قضاى روزه را بجا آورد (3) و حكم نماز نيز چنين است.

(مسأله 1771): هرگاه زنى دو طفل بزايد، ده روز نفاس از زمان تولّد طفل دوّم مى‏باشد.

(مسأله 1772): اگر زنى به سه طفل حامله شود و هر يك را به فاصله ده روز به دنيا آورد مدت نفاس وى سى روز خواهد بود و حد اقلّى براى زمان پاكى بين دو نفاس وجود ندارد و اگر در ولادت شك كند نفاس نخواهد بود و تفحّص جهت تشخيص ولادت هم واجب نيست.

(مسأله 1773): زنى كه عادت او هفت روز مى‏باشد اگر تا روز هشتم بعد از تولّد نوزاد خون نبيند و از روز هشتم تا روز دهم و يا تا بعد از آن‏

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: اگر مجموع مدّت خونريزى و پاكى بين آن از ده روز تجاوز نكرد تمام مدت نفاس به شمار مى‏آيد و اگر از ده روز تجاوز كند زن غير ذات العاده بايد ده روز را نفاس قرار دهد و ذات العاده بايد به عادت خود رجوع كند و در نقاء متخلّل احتياط را مراعات نمايد.

(2) محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: اين احتياط مطلقا ترك نشود.

(3) محمد كاظم طباطبائى: اگر از ده روز تجاوز نكند، ولى نماز مطلقا قضاء ندارد مگر از ده روز تجاوز كند و نماز را بجا نياورده باشد.

______________________________________________________

الصفحة 566

خون ببيند بنابر اقوى آن زن نفاس ندارد اگر چه احوط (1) آن است كه در روز هشتم و نهم و دهم (2) تروك نفساء و افعال مستحاضه را بجا آورد و قضاى روزه را نيز بعدا بگيرد.

(مسأله 1774): زنى كه عادت او هفت روز است اگر تا روز چهارم تولّد خون نبيند و از روز چهارم به بعد خون ببيند و از روز دهم نيز بگذرد بايد هفت روز را نفاس قرار داده و در بقيّه روزها به احكام استحاضه عمل كند و همچنين اگر از روز هفتم خون ببيند نيز بايد چهار روز را نفاس قرار داده و در بقيّه روزها به احكام استحاضه عمل كند.

(مسأله 1775): در فرض مسأله قبل اگر چنين زنى در روز اوّل ولادت خون ببيند و پاك شود و سپس روز هفتم (3) خون ببيند و از ده روز نيز بگذرد بايد تا روز هفتم را نفاس قرار داده و ما بقى روزها را استحاضه (4) قرار دهد.

(مسأله 1776): زنى كه عادت او هفت روز است اگر در روز اوّل خون ببيند و سپس تا گذشتن هفت روز عادت خون نبيند ولى در روز هشتم دوباره خون ببيند و ده روز نيز ادامه پيدا كند بايد همان روز اوّل را نفاس قرار داده و در بقيّه ايّام خونريزى به احكام استحاضه عمل كند و احوط آن است كه بعد از گذشت ايّام عادت تا ده روز احتياطا به تروك حائض و افعال مستحاضه عمل كند تا

_______________________________

(1) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: اين احتياط ترك نشود.

(2) محقق خراسانى: بلكه تا هيجده روز، همانگونه كه قبلا نيز اشاره گرديد.

(3) محمد كاظم طباطبائى: و در نقاء متخلّل احتياط كند.

(4) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: احتياط سابق در اينجا نيز جارى است [1].

_______________________________

[1] محقق خراسانى: و ليكن تا هيجده روز.

______________________________________________________

الصفحة 567

معلوم شود از ده روز مى‏گذرد و يا قطع خواهد شد (1).

(مسأله 1777): در جميع صور مذكوره فوق لازم است كه زن تا قطع شدن خون از باطن رحم، استبراء كند و پس از انقطاع حقيقى، غسل كردن بر او واجب است.

3- استحاضه و اقسام آن‏

خون استحاضه در غالب اوقات فاسد و رقيق و زرد و سرد بوده و به سستى و بدون سوزش خارج مى‏شود و استحاضه بر سه قسم است قليله و متوسطه و كثيره كه تعريف هر يك و احكام آنها به ترتيب ذكر خواهد شد.

(مسأله 1778): استحاضه قليله آن است كه خون، پارچه و يا پنبه‏اى را كه در فرج بگذارند آلوده سازد ولى آنرا فرا نگيرد و در آن نيز فرو نرود، و استحاضه متوسطه آن است كه خون در پنبه فرو رود ولى از آن نگذرد و استحاضه كثيره آن است كه خون از پنبه بگذرد و به پارچه بعد از آن برسد چه از آن عبور كند و چه از آن عبور نكند.

(مسأله 1779): در استحاضه قليله زن بايد براى هر نماز واجب وضو بگيرد ولى غسل بر او واجب نيست و اگر بخواهد نافله را نيز بخواند

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: بنابراين اگر از ده روز گذشت همان روز اوّل نفاس است و اگر منقطع شد مجموع روزها نفاس محسوب مى‏شود كه حكم نقاء متخلّل نيز مكرّرا ذكر شده است.

______________________________________________________

الصفحة 568

بايد (1) براى هر يك از آنها يك وضو بگيرد.

(مسأله 1780): در استحاضه متوسّطه علاوه بر وجوب وضو براى هر نماز، يك غسل نيز براى نماز صبح واجب مى‏شود البتّه وجوب غسل در صورتى است كه پيش از نماز صبح خون در پنبه فرو رود (2) و در غير اين صورت حكم آن حكم استحاضه قليله است كه در آنروز غسل بر او واجب نمى‏شود بلكه براى هر نماز واجب تنها وضو لازم است (3).

(مسأله 1781): در استحاضه كثيره سه مرتبه غسل واجب مى‏شود، يك غسل براى نماز صبح- و ليكن در صورتى كه نماز شب را با نماز صبح جمع كند يك غسل براى هر دو كفايت مى‏كند- و غسل دوّم براى نماز ظهر و عصر است كه بايد آنها را پشت سر هم بخواند، و غسل سوّم براى نماز مغرب و عشاء مى‏باشد كه آندو نماز را نيز بايد جمع بخواند و ليكن خواندن دو نماز با يك غسل جايز نيست، امّا مى‏تواند هر نماز را با يك غسل بخواند (4).

(مسأله 1782): در استحاضه كثيره، غسل هر يك از فرائض براى نوافل آن نيز كفايت مى‏كند.

_______________________________

(1) محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: ليكن اكتفاء به وضوى فريضه بعيد نيست اگر چه احوط آن است كه براى آن نيز وضو بگيرد.

(2) محمد كاظم طباطبائى: اين شرط محل اشكال مى‏باشد بلكه هر وقت خون در پنبه فرو رود على الاقوى براى نمازهاى بعد از آن يك غسل واجب مى‏شود.

(3) شيخ انصارى- محمد باقر شيرازى: احوط آن است كه براى هر نمازى كه آن خون را قبل از آن نماز ديده يك غسل بكند خصوصا براى نماز صبح روز بعد، و بلكه اگر نماز صبح گذشته او فوت شود و بخواهد آنرا قضا كند نيز بايد غسل را انجام دهد.

(4) محمد باقر شيرازى: محل تأمّل است.

______________________________________________________

الصفحة 569

(مسأله 1783): مستحاضه كثيره بايد مانند دو قسم ديگر مستحاضه براى هر نماز وضو بگيرد و نمازهاى احتياط و سجده سهو و قسمتهاى فراموش شده نماز را مى‏توان با وضوى نماز بجا آورد، و در وجوب وضو براى نماز عصر و نماز عشا در صورتى كه هر دو را با هم بخواند اختلاف است و احوط عدم ترك وضو براى هر يك از آنها مى‏باشد هر چند كه وجوب گرفتن وضو خالى از رجحان نيست.

(مسأله 1784): اگر خون استحاضه در باطن باشد در صورتى كه بتوان آنرا به هرگونه آنرا خارج ساخت استحاضه صدق مى‏كند.

(مسأله 1785): وجوب غسل و يا وضو در هر سه قسم از اقسام استحاضه در صورتى است كه خونى كه باعث غسل و يا وضو مى‏شود پيش از نماز خارج شود هر چند در غير از وقت آن نماز باشد، به شرط آنكه براى آن خون، غسل يا وضو بجا نياورده باشد.

(مسأله 1786): آنچه كه در حكم سه قسم استحاضه بيان گرديد هنگامى است كه خون به يك نسبت باشد بنابراين اگر تغيير روى دهد حكم نيز تغيير مى‏يابد مثلا اگر پيش از غسل براى نماز صبح استحاضه كثيره به قليله تبديل شود يك غسل براى فرائض آن روز كفايت مى‏كند.

(مسأله 1787): عمل استبراء بر مستحاضه واجب است و اين عمل عبارت است از قرار دادن پنبه در فرج بطورى كه به مقدار متعارف صبر كند و با معلوم شدن وضعيت استحاضه به مقتاضى آن عمل كند.

(مسأله 1788): در صورت استمرار خونريزى، عوض نمودن پنبه و يا شستن آن و يا ظاهر فرج در صورتى كه نجس شده باشند واجب است بلكه عوض نمودن پارچه يا شستن آن در صورت ملوّث شدن احوط مى‏باشد.

______________________________________________________

الصفحة 570

(مسأله 1789): احوط عدم تأخير نماز بعد از وضو يا غسل مى‏باشد و در صورتى كه ضررى به بدن نرسد واجب است خود را از بيرون آمدن خون محفوظ دارد ولى در صورت متضرر شدن، اين عمل واجب نيست.

(مسأله 1790): اگر در بين غسل حدث اصغرى از انسان سر بزند احوط اتمام (1) آن غسل و اعاده آن مى‏باشد و پس از آن نيز بايد وضو گرفت هر چند قول به صحيح بودن غسل و لزوم گرفتن وضو خالى از رجحان نيست، و ليكن در صورت باطل نبودن غسل فرقى ميان غسل واجب و غسل مستحبّى نمى‏باشد.

(مسأله 1791): اگر در بين غسل حدث اكبر از انسان سر بزند اگر همان حدثى كه بواسطه آن غسل مى‏كند، باشد بايد غسل را اعاده كند (2) ولى اگر غير آن باشد غسل باطل نمى‏شود (3).

(مسأله 1792): اگر با تفحّص و آزمايش (4) نوع خون مشخص نشود خون استحاضه به شمار مى‏آيد و در صورتى كه نوع آن مشخّص شود، بايد به تكليف مورد نظر عمل كند.

(مسأله 1793): اگر در اثناء نماز خون آرام گرفت و ندانست كه در

_______________________________

(1) شيخ انصارى: احتياط مذكور را ترك نكند.

محقق خراسانى- محمد باقر شيرازى: احتياجى به تمام نمودن غسل نمى‏باشد بلكه اعاده غسل به قصد اتمام و يا دوباره غسل كردن كفايت مى‏كند.

(2) شيخ انصارى- محمد كاظم طباطبائى: آمدن خون استحاضه در اثناء غسل استحاضه مبطل غسل نيست زيرا رفع حدث نمى‏كند.

(3) شيخ انصارى- محمد باقر شيرازى: احتياط را ترك نكند.

(4) ميرزاى شيرازى- محمد باقر شيرازى: در ساير دماء غير از خون حيض.

______________________________________________________

الصفحة 571

باطن قطع شده يا خير در صورتيكه بعدا معلوم شود كه در باطن قطع شده بود بايد طهارت و نماز را اعاده كند.

(مسأله 1794): اگر در بين نماز صبح استحاضه قليله به متوسطه تبديل شود نماز باطل است و بايد غسل كرده (1) و نماز را اعاده نمايد و اگر وقت تنگ باشد بايد تيمّم نمايد و هرگاه قليله به كثيره تبديل شود تجديد غسل و وضو به جهت استحاضه كثيره لازم است.

(مسأله 1795): و طى زن مستحاضه در صورتى كه خود را بشويد و غسل كرده و وضو بجا آورد اشكال يندارد.

(مسأله 1796): هرگاه پيش از هر نماز خون استحاضه كثيره قطع شود و سپس دوباره خونريزى شروع شود در شبانه روز پنج غسل واجب مى‏شود.

(مسأله 1797): اگر پيش از غسل براى نماز ظهر و عصر، استحاضه كثيره به استحاضه قليله برگردد، دو غسل براى نمازهاى آنروز كفايت مى‏كند و در صورتيكه بعد از نماز صبح استحاضه قليله به كثيره تبديل گردد نيز در آن روز دو غسل واجب خواهد بود و اگر اين دو اتّفاق بعد از نماز ظهر و عصر اتّفاق افتد يك غسل براى نماز مغرب و عشا واجب مى‏شود.

(مسأله 1798): اگر بعد از نماز صبح استحاضه قليله به متوسطه تبديل گردد در آن روز غسل بر آن زن واجب نيست (2).

(مسأله 1799): براى رفع ناخوشى استحاضه احوط آن است هنگامى‏

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى: با تجديد وضو.

(2) شيخ انصارى- محمد باقر شيرازى: احوط غسل است چنانچه كه گذشت.

محمد كاظم طباطبائى: اقوى غسل است چنانچه گذشت.

______________________________________________________

الصفحة 572

كه وضو واجب مى‏شود وضو بگيرد و هنگامى غسل واجب مى‏شود غسل را انجام دهد و اگر پيش از اداء نماز مطمئن شد كه ديگر خون نخواهد ديد وضو يا غسل را اعاده كند (1).

(مسأله 1800): هرگاه در حين غسل يا وضو خونريزى قطع شود تأخير نماز با آن غسل يا وضو تا هنگامى كه دوباره خون ريزى شروع نشود جايز است.(مسأله 1801): اگر مستحاضه بعد از نماز وارسى نمود و خونى نديد مى‏تواند با همان وضو نماز بعدى را بخواند هر چند كه بداند بعدا دوباره خون خواهد آمد.

(مسأله 1802): داخل كردن انگشت در باطن عورت جهت طاهر نمودن آن واجب نيست بلكه مستحب هم نمى‏باشد اگر چه اگر چنين كند اشكالى ندارد.

(مسأله 1803): اگر بعد از طهارت، خون استحاضه در ظاهر قطع شود و از نظر زمانى فرصتى براى طهارت و نماز باقى باشد بايد صبر كند تا در باطن نيز قطع شود و سپس اعاده طهارت نموده و نماز را بجا آورد ولى اگر وقت تنگ باشد بر مستحاضه چيزى نيست و مى‏تواند با همان طهارت نماز را بخواند.

(مسأله 1806): اگر در اثناء نماز خون قطع شود، در صورتى كه علم به وسعت وقت نماز داشته باشد بايد نماز را قطع كرده و اعاده طهارت نمايد و سپس نماز را دوباره بخواند اگر چه احوط اتمام نماز و اعاده پس از آن با طهارت مجدّد مى‏باشد.

_______________________________

(1) محمد كاظم طباطبائى- محمد باقر شيرازى: اعاده وضو يا غسل در صورتى است كه در اثناء و يا بعد از وضو يا غسل خون ديده باشد و در غير اين صورت اعاده لازم نيست.

/ 14