خورشيد پنهان
رضا برنجكارلازمة معرفت و اطاعت از خدا، شناخت برگزيدگان او و پيروي از آنان است. خداوند براي نشان دادن راه عبادت و اطاعت با تك تك انسانها سخن نگفته، بلكه پيامبران و امامان معصوم(ع) را برگزيدگان و جانشينان خويش در ميان مردم معرفي كرده است. امام باقر(ع) ميفرمايد:همانا كسي خدا را عبادت ميكند كه به او معرفت داشته باشد... مراد از معرفت خدا، تصديق خدا و رسولش و پيروي از علي(ع) و امام دانستن او و ساير امامان هدايت و برائت از دشمنان آنها است و خدا، اينگونه شناخته ميشود.1ايشان در تفسير فطرت فرمود:فطرت عبارت است از: «لا اله الا الله، محمد رسول الله(ص) و علي امير المؤمنين»2يعني استمرار قلمرو توحيد تا امامت.حضرت سيدالشّهدا (ع) در ميان اصحابشان فرمودند:خداوند بندگانش را نيافريد، مگر براي اينكه او را بشناسند، پس وقتي او را شناختند، عبادتش ميكنند و وقتي چنين شد، از بندگي غير او بينياز ميشوند. در اين هنگام فردي پرسيد: شناخت خدا چيست؟ حضرت فرمود: عبارت است از شناخت اهل هر زماني، امام خودشان را كه اطاعتش واجب است.3در كتابهاي حديثي شيعه و سنّي نيز روايتي متواتر و قطعي، با تعبيرهاي مختلف بدين گونه نقل شده است:پيامبر خدا(ص) فرمودند: هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.4در زمان جاهليّت، مردم، خدا و پيامبرش را نميشناختند و گمراه بودند. بنابراين، كسي كه امام زمانش را نشناسد، در واقع به خدا و رسول او معرفت ندارد و اگر در اين حال از دنيا برود، گمراه مرده است.در روايتي ـ پس از نقل حديث مذكور ـ راوي، تفسير مرگ جاهليت را از امام صادق(ع) سؤال ميكند، امام ميفرمايد: گمراهي، بيديني، دورويي و تباهي است. 5بنابراين براي شناخت خدا و پيامبر(ص) و رهايي از كفر، نفاق، گمراهي و راهيابي به مسير هدايت و بندگي خدا، شناخت امامان، به ويژه امام زمان(ع) لازم و ضروري است.امام صادق(ع) فرمود:كمترين مقدار معرفت امام، اين است كه (بداني) امام، هم طراز پيامبر(ص) و وارث اوست، مگر در نبوّت. پيروي از امام، اطاعت خدا و پيامبر خدا(ص) است و بايد در هر كاري تسليم او بوده، حكم كارها را از او بخواهيم و از فرمانش پيروي كنيم.6دو ويژگي مهم امامان معصوم(ع)
الف) امامان واسطة فيض كمالات وجودياند و اكثر متفكران الهي ـ اعم از عارفان، فيلسوفان و متكلمان ـ به گونهاي به وجود واسطة فيض ميان خدا و جهان معتقدند. در احاديث، معصومان و امامان(ع)؛ واسطة فيض خدا محسوب شدهاند. علاّمه مجلسي ميگويد:اكثر مطالبي كه فلاسفه دربارة عقول اثبات كردهاند، در احاديث متواتر، به گونهاي ديگر براي ارواح معصومان(ع) اثبات شده است. براي مثال، ارواح معصومان(ع) قبل از مخلوقات آفريده شده و علت غايي خلقت و ميانجي در افاضة علوم و معارف و به طور كلي واسطة فيض در كلمات وجودي و معرفتياند!.7در «زيارت جامعة كبيره»، خطاب به امامان(ع) آمده است:خدا با شما شروع و ختم ميكند. به واسطة شما باران نازل ميشود و شما باعث ميشويد كه آسمان بر زمين فرو نزيزد. غم واندوه و گرفتاريها با شما رفع ميگردد.8امام صادق(ع) ميفرمايد:ما خزائن خداييم و به واسطة ما، درختان ميوه ميدهند، رودها جاري ميشوند و باران از آسمان ميبارد.9همچنين در احاديث آمده است:اگر زمين لحظهاي بدون امام باشد، ويران ونابود خواهد شد.10ب) امامان واسطة فيض هدايت الهياند. در آية 69 سورة زمر ميخوانيم:... و زمين [در آن روز] به نور پروردگارش روشن ميشود... در زيارت جامعه، آمده است:زمين با نور شما امامان، ميدرخشد.11 نتيجه اين كه امامان، نور خدا در زميناند. از همين رواياتي كه در آنها نور يا نور خدا به كار رفته، در احاديث به امامان تفسير شده است. 12 نور الهي كنايه از هدايت الهي است:سلام بر امامان هدايت و چراغهاي روشنگر و تاريكيها... سلام بر دعوت كنندگان به سوي خدا... و آشكار كنندگان امر و نهي خدا... كسي كه خدا را بخواهد، از شما شروع ميكند و موحّد، توحيد را از شما گرفته است. كسي كه هدفش خدا باشد، به وسيلة شما به او ميرسد... با دوستي و همراهي شما، خداوند ما را با دين خود آشنا كرده است.13خورشيد پنهان
نقش امام در عصر غيبت چيست و مردم چگونه از وجود مقدس امام عصر(ع) بهرهمند ميشوند؟اصحاب امامان(ع) بارها اين سؤال را مطرح كردهاند و پاسخ آن بزرگواران، از جمله حضرت حجّت(ع) از طريق نايب خاص، به دست ما رسيده است:همان گونه كه از خورشيد استفاده ميشود، در آن هنگام كه پشت ابرها قرار ميگيرد.14خورشيد در مركز منظومة شمسي قرار دارد و سيارههاي آن، از جمله كرة زمين به گرد آن ميچرخد. خورشيد با نيروي جاذبهاي كه بر سيارههايش وارد ميكند، از پرتاب آنها در اثر نيروي گريز از مركز، جلوگيري ميكند و كرات را در مدارهاي منظم و بر گرد خود نگه ميدارد. از سوي ديگر، حرارت و نور خورشيد باعث روئيدن گياهان و در نتيجه حيات حيوانات و انسان ميشود و در اثر آن، روز و شب پديد ميآيد و به زندگي انسان نظم خاصّي ميدهد. بنابراين، تمام نعمتهايي كه در اين جهان وجود دارد، از مجراي خورشيد به ما ميرسد، خواه ظاهر باشد و خواه در پشت ابرها قرار گيرد. البته، خورشيد در لحظة ظهور و نورافشاني، خواص و آثاري دارد كه در لحظة پنهان شدن آن، وجود ندارد.همة اين مطالب دربارة امام عصر(ع) نيز صادق است. او واسطة فيض نعمتهاي الهي است و نور وجود، علم و هدايت از طريق او به انسانها ميرسد. اما غيبت امام عصر(ع) باعث محروم شدن از فيض حضور و بهرهمندي بيشتر از حضرتش ميشود؛ همانگونه كه هنگام پنهان شدن خورشيد، مردم در انتظار بيرون آمدنش هستند، در زمان غيبت نيز دوستداران و پيروان آن امام(ع) در انتظار ظهور مقتداي خويشاند.بايستهها در عصر غيبت
وظايف مسلمانان در عصر غيبت، آموختن و عمل كردن به معارف و احكام الهي در جامعه است؛ به ديگر سخن، وظايف ما، تعلم، تبليغ و اجراي دين است و مقدمات اين امور، همچون فراگيري علوم و فنون مختلف نيز از بايستهها خواهد بود. در اين جا وظايف مسلمانها در عصر غيبت را برميشمريم:1. درخواست معرفت امام عصر(ع) از خدا: هنگامي كه امام صادق(ع) دربارة غيبت مهدي موعود(ع) سخن ميگفت، زراره پرسيد: اگر من زمان غيبت را درك كنم، چه وظيفهاي دارم؟ حضرت فرمود: اين دعا را بخوان: خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من معرفي نكني، پيامبرت را نميشناسم. خدايا! معرفت و شناخت پيامبرت را به من ببخش، كه اگر پيامبر خود را به من معرفي نكني، حجت تو را نميشناسم. خدايا! حجّت خود را به من بشناسان، كه اگر حجّت خود را به من معرفي نكني، از دين خود گمراه ميشوم. 15از اين دعا، نكتههاي بسياري ميتوان استنباط كرد:اول اين كه، در عصر غيبت بايد معرفت خدا و رسول و امام را از خدا خواست و نبايد به علوم و اطلاعات خود دربارة خداشناسي و پيامبرشناسي و امامشناسي بسنده كرده، خود را از عنايات خدا مستغني دانست، بلكه در هر حال بايد به خدا توكل كرده، خود را از عنايات خدا مستغني دانست، بلكه در هر حال بايد به خدا توكل كرد و از او معرفت خواست.دوم اين كه، لازمة شناخت خدا، شناخت پيامبر و لازمة شناخت پيامبر، شناخت امام و حجّت است. بنابراين، اگر امام عصر(ع) شناخته نشود، پيامبر و خدا نيز به درستي شناخته نشده، انسان در گمراهي و ضلالت خواهد بود. اصولاً شناخت خدا، پيامبر و امام، پايه و اصول دين است و تمام معارف و احكام ديگر، بر اساس همين اصول شكل ميگيرند.2. تسليم در برابر امام زمان(ع) : امام باقر و صادق(ع) ميفرمايند:بنده، مؤمن نخواهد بود مگر آنكه خدا و رسول او و همة امامان و امام زمان خود را بشناسد [حكم كارهايش را] به امام زمان ارجاع دهد و تسليم ايشان باشد.16 اسحاق ـ پسر يعقوب ـ در عصر غيبت صغري، از طريق محمد پسر عثمان عمري، نايب خاص امام عصر(ع)، نامهاي براي حضرت فرستاد و در آن مشكلات خود را مطرح كرد. امام(ع) در پاسخ چنين نوشتند:اما در حوادثي كه رخ ميدهد بايد به راويان حديث ما مراجعه كنيد. زيرا آنان حجّت من، بر شمايند و من حجّت خدا، بر آنانم.17امام خميني(ره) در توضيح اين حديث، «روات احاديث...» را همان «فقها» دانستهاند:امروز فقهاي اسلام حجّت بر مردم هستند، همان طوري كه حضرت رسول(ص) حجّت بود...18لازمة تسليم شدن در برابر امام عصر(ع) استفاده از احاديث امامان و تفقّه در آن، براي كسب معارف اعتقادي و احكام عملي است و اگر اجتهاد در احكام عملي مقدور نبود، بايد از فقها و مراجع، تقليد كرد، هم چنين بايد از فقيه عادل و حاكم (ولي فقيه) تبعيت نمود.3. محبت به امام عصر(ع): پيامبر اكرم(ص) در معرفي مهدي موعود(ع) ميفرمايد:هر كس دوست دارد خدا را ملاقات كند، در حالي كه ايمانش كامل و اسلامش نيكو باشد، پس دوستدار حضرت حجّت صاحبالزّمان منتظر باشد. 19بنابراين، ايمان با محبت و ولايت امام عصر(ع) كامل ميشود و يكي از وظايف ما، دوستي او و تقويت آن در قلبمان است.4. ياد امام عصر(ع): از آثار شناخت امام زمان و محبّت به او، ياد كردن ايشان است. اگر به كسي علاقة زيادي داشته باشيم، هميشه به يادش خواهيم بود و ميكوشيم به هر مناسبتي از او ياد كنيم و سخنانش را نقل كنيم. روايت شده است كه وقتي امام موسي بن جعفر(ع) از امام غايب، نعمت باطني خدا ياد كردند، فردي پرسيد: آيا از امامان كسي غايب ميشود؟ امام فرموند:بله، شخص او از ديدگان مردم غايب ميشود، ولي ياد او از دلهاي اهل ايمان نهان نميشود و او دوازدهمين نفر از ما است.205. احساس حضور: امامان بر اعمال و احوال موجودات جهان، به خصوص مؤمنان، آگاهي و نظارت دارند. امام علي(ع) ميفرمايد:هيچ مؤمني در شرق و غرب زمين، از ما غايب نيست. 21امام زمان(ع) در توقيع مباركشان به شيخ مفيد(ره) فرموند:ما به آنچه بر شما ميگذرد، احاطة علمي داريم، و اخبار هيچ يك از شما بر ما پوشيده نيست... ما در رعايت حال شما اهمال نكرده، شما را فراموش نميكنيم و اگر اين گونه نبود، سختيها بر شما نازل ميشد و دشمنان، شما را مستأصل ميكردند.22وقتي كه امام عصر(ع) از وضعيت مؤمنان آگاه بوده، آنها را مورد عنايت خاص خويش قرار ميدهد، مؤمنان نيز بايد او را در ميان خود بدانند و حضور وتوجه آن حضرت را احساس كنند. امام سجاد(ع) فرمود:همانا اهل زمان غيبت حضرت امام مهدي(ع) كه به امامتش معتقدند و در انتظار ظهورش هستند، از مردم همة زمانها بهترند، زيرا خداوند چنان عقل و فهم و معرفتي به آنان عنايت فرموده، كه غيبت براي آنها به منزلة ديدن حضور وي است.236. انتظار: اگر كسي امام غايب را شناخت، به او عشق ورزيده، او را منجي بشر دانست و به ظهورش پس از غيبت آگاه شد، حتماً در انتظار فرج وظهورش خواهد بود.در احاديث گوناگون، انتظار فرج، برترين عمل و عبادت امت اسلامي معرفي شده و فضيلتهاي زيادي براي آن بيان گرديده است.24امام صادق(ع) ميفرمايد:هر كس از شما بميرد، در حالي كه منتظر ظهور امام عصر(ع) باشد، مانند كسي است كه با حضرت قائم(ع) در خيمة ايشان باشد.آن حضرت پس از لحظهاي درنگ، فرمود:نه، بلكه مانند كسي است كه همراه آن حضرت شمشير بزند.آنگاه ادامه داد:نه، قسم به خدا مانند كسي است كه همراه پيامبر خدا(ص) شهيد شده است.25 7. دعا براي تعجيل فرج: كسي كه در انتظار فرج مولايش به سر ميبرد، از خدا تعجيل فرج او را خواهد خواست، به ويژه اگر بداند آن حضرت نيز خواهان ظهور و برپايي حكومت عدل است و از خدا ميخواهد، تا اذن ظهورش را صادر فرمايد.روايت شده كه آن حضرت از خداوند چنين طلب ميكند:خدايا وعدهاي را كه به من دادهاي، عملي ساز و امر مرا به اتمام برسان و گامهايم را استوار گردان و زمين را به وسيلة من پر از عدل و داد كن. 26دعا براي تعجيل فرج امام زمان(ع) سنّتي بوده كه ديگر امامان نيز به آن عمل ميكردند. 27 امام عصر(ع) نيز از ما خواسته، تا براي تعجيل فرجش دعا كنيم: براي تعجيل فرج، زياد دعا كنيد، زيرا همين، فرج و گشايش شما است. 28? برگرفته از: گفتمان مهدويت، سخنرانيها و مقالات گفتمان چهارم.1. شيخ كليني، كافي، ج 1.2. علي بن ابراهيم قمي، تفسير القمي، ج 2، ص 155.3. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 9 ، باب 9، ح 1.4. همو، كمالالدين و تمام النعمه، ج 2، ص 409، ح 9.5. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 377 ، ح 3.6. خزاز قمي، علي بن محمد خزاز قمي، كفايةالاثر، ص 263، علاّمه مجلسي، بحارالانوار، ج 4، ص 55، باب 5، ح 32.7. علامه مجلسي، همان، ج 1، ص 103.8. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 276، ح 1.9. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 144، ح 5.10. همان، ص 179، ح 10.11. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 276، ح 1.12. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 194، ح 1.13. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ص)، ج 2، ص 273، ح 1.14. شيخ صدوق، كمالالدين و تمام النعمة، ج 1، ص 207، باب 21، ح 22.15. شيخ كليني، همان، ج 1، ص 237، ح 5.16. همان، ص 180، ح 2.17. شيخ صدوق،كمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 284، باب 45، ح 4.18. امام خميني(ره)، ولايت فقيه، ص 92.19. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 36، ص 296، باب 41، ح 125.20. شيخ صدوق، كمالالدين و تمام النعمه، ج 2، ص 368، باب 34، ح 6.21. محمدبن حسن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ص 260، باب 16، ح 1.22. شيخ طبرسي، احتجاج، ج 2، ص 323.23. شيخ صدوق،كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 320، باب 32، ح 2.24. ر. ك. علاّمه مجلسي، همان، ج 52، ص 122، باب 22.25. احمدبن ابي عبدالله برقي، المحاسن، ج 1، ص 174، باب 38، ح 151.26. شيخ صدوق، كمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 428.27. علامه مجلسي، همان، ج 98، ص 158.28.شيخ صدوق،كمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 483، باب 45، ح 4.