پيشگفتار - داستانهای اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستانهای اصول کافی - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگفتار

نگاهى بر زندگى نويسنده كتاب كافى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

براى اينكه نگاهى با بصيرت، بيشتر اين كتاب را مطالعه كنيم، لازم است در اين مقدمه به امور زير توجه شود:

مؤلف و نويسنده كتاب ارزشمند «كافى» (كه شامل اصول كافى در دو جلد، و فروع كافى در پنج جلد، و روضه كافى در يك جلد است) عالم و محدث كبير قرن دوم و سوم، ثقه الاسلام ابوجعفر، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى (ره) است.

اين عالم بزرگ در قرن دوم و هجرى در روستاى «كلين» (بر وزن حسين) ديده به جهان گشود، اين روستا هم اكنون، معروف است و در 38 كيلومترى جنوب غربى شهر رى مىباشد، و حدود پنج كيلومتر با جاده قم، فاصله دارد، مقبره پدرش «شيخ يعقوب كلينى» (ره) در همين روستا است.

از اين روستا، فقهاء و محدثين بزرگى برخاسته اند كه از جمله آنها محمد بن يعقوب كلينى (مؤلف كتاب كافى)، و دائى او مرحوم «علان» مىباشند، مرحوم مىباشند، مرحوم كلينى در روستاى كلين مىزيست، و به شهر رى رفت و آمد مىكرد، و به عنوان شيخ و پيشواى شيعيان، شناخته مىشد و سپس به بغداد، مسافرت كرد و در آنجا به تدريس و فتوا اشتغال داشت.

سال تولد مرحوم كلينى، معلوم نيست، ولى در سال وفات او بعضى گويند در سال 329 هـ. ق بوده و بعضى سال 328 و سال 330 را ذكر كرده اند.

جالب توجه اينكه: مرحوم كلينى (ره) در عصر نواب خاص حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف (1) مىزيست.

و نظر به اينكه: رحلت آخرين نايب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف يعنى «على بن محمد سميرى» در شعبان سال 329 هـ. ق بوده است، بدست مىآيد كه مرحوم كلينى (ره) همان سال يا يك سال قبل يا بعد، از دنيا رفته، بنابراين كتاب كافى (اصول و فروغ و روضه) را در عصر نواب اربعه نوشته است، و به نظر مىرسد كتاب كافى را توسط نايبان خاص امام عصرعجل الله تعالى فرجه الشريف بر آن حضرت، عرضه كرده باشد، و به نقل بعضى، آن حضرت فرموده: الكافى كاف لشيعتنا: «كتاب كافى براى شيعيان ما كافى است.»

سال تاءليف كتاب كافى، معلوم نيست، ولى نقل شده كه اين كتاب در طول بيست سال، تحرير يافته است.

مرقد شريف مرحوم كلينى، در باب الكوفه بغداد است، و هم اكنون در جانب شرقى دجله كرخ رود قرار گرفته و بين سنى و شيعه شهرت دارد، و محل زيارت شيعيان و ساير مسلمانان مىباشد.

مرحوم كلينى (ره) غير از كافى، تاءليفات ديگرى نيز داشته است، و شاگردان برجسته اى از مكتب او برخاستند.

در شاءن و مقام او علماى بزرگ، سخنانى گفته اند، و او را به عنوان امين اسلام، راهنماى اعلام، پيشتاز علماى پيشين، و مورد اطمينان و اتفاق همگان، ياد كرده اند.

عالم بزرگ محمد تقى مجلسى (ره) در شاءن او مىگويد:

«حق اين است كه در ميان علماى شيعه مانند كلينى نيامده است و هر كه در رواياتى كه او نقل كرده و تنظيم نموده، دقت كند، در مىيابد كه او از جانب خداوند، مورد تاءييد بوده است.»

دانشمند معروف اهل تسنن، ابن اثير در شاءن او مىگويد:

«مرحوم كلينى به شيعيان دوازده امامى، در قرن سوم، زندگى تازه اى بخشيد، و عالم و پيشواى مشهور در آن مذهب است».

و علامه مجلسى (ره) مىگويد: «مرحوم كلينى شيخ راستين، مورد اطمينان اسلام، مورد قبول طوائف مختلف مردم، مورد ستايش شيعه و سنى مىباشد».

نجاشى مىگويد: «او در زمان خود، شيخ و پيشواى شيعه در درى بود، و حديث را از همه بيشتر، ضبط كرده، و بيشتر از همه، مورد اعتماد است».(2)

شيخ كلينى، مجدد مذهب در قرن سوم

در ميان مسلمانان و تاريخ نگاران اسلام، مشهور است كه: «خداوند متعال، براى تجديد حيات آئين ناب اسلام، در سرآغاز هر قرنى يك شخصيت برجسته اى را بر مىانگيزد، تا وحدت و قدرت و شكوه و غناى فرهنگ اسلام را در سطح عميق و وسيعى، تحت پرچم شكوهمند اسلام، آشكار سازد و او را به عنوان «مجدد مذهب» (تجديد كننده اسلام در آن قرن) نام مىبرند، از نظر تاريخ نويسان شيعه دوازده امامى، مجدد مذهب اماميه، در آغاز قرن اول هجرت، حضرت امام باقر عليه السلام بود، و در آغاز قرن دوم هجرت، حضرت امام رضا عليه السلام بود، و در آغاز قرن سوم، ثقه الاسلام محمد بن يعقوب (معروف به شيخ كلينى) بوده است... و در آغاز قرن 13 هجرت آيت الله العظمى «وحيد بهبهانى» (متوفى 1205) بود، و در آغاز قرن چهاردهم، آيت الله العظمى سيد محمد حسن شيرازى، معروف به «ميرزاى شيرازى» (ره) (متوفى 1312 هـ. ق) بود.

و در آغاز قرن پانزدهم، مجدد مذهب، حضرت امام خمينى (ره) بوده است.

بنابراين، از اين رهگذر نيز به مقام بزرگ صاحب كتاب كافى، ثقفة الاسلام محمدبن يعقوب كلينى (ره) پى مىبريم، كه پس از امامان معصوم عليه السلام نخستين مجدد مذهب در تاريخ تشيع بوده است.

عظمت كتاب كافى از جهات مختلف

كتاب كافى، بعد از قران و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه، از شريفترين، معتبرترين، منظمترين، و كاملترين و جامعترين كتب اسلامى است و از جهات گوناگون مانند: اعتبار، محتوا، سبقت، نظم و فن كتابت و... و از امتياز بسيار بالايى برخوردار مىباشد، و حتى از مدارك نهج البلاغه مىباشد.

علماى بزرگ از صدر تاكنون، با عاليترين تعبيرات، از اين كتاب شريف، ياد كرده اند:

عالم بزرگ، شيخ مفيد (متوفى 413 هـ. ق) مىگويد:

«كتاب كافى در رديف با عظمت ترين كتب شيعه، و سودمندترين آنها است.»

شهيد اول (صاحب لمعه) مىگويد: «كتاب كافى در علم حديث است، و علماى شيعه دوازده امامى، مانندش را ننوشته اند.»

شهيد ثانى «صاحب شرح لمعه» مىگويد: كتاب كافى سرچشمه زلال و صافى است كه به جان خودم، هيچ نويسنده اى نظيرش را تحرير ننموده، و بيانگر عظمت مقام مرحوم كلينى است.»

علامه مجلسى (ره) مىگويد: «كتاب كافى، اصول ريشه هاى اسلام را، بهتر از همه كتب، ثبت و جمع كرده، و نيكوترين و عظيمترين تاءليفات فرقه ناجيه (شيعه دوازده امامى)مى باشد.»

علامه فيض كاشانى (ره) مىگويد: «كتاب كافى، شريفترين و كاملترين و جامعترين كتب است، زيرا كه در ميان آنها در بر گيرنده اصول اسلام و خالى از عيب و زوائد است»(3)

از مجموع گفتار علماى بزرگ در شان كتاب كافى، و با دقت و مطالعه در كتاب كافى، بدست مىآيد كه اين كتاب از جهات گوناگون داراى امتيازات است:

از جهت اعتباز؛ در عالى ترين سطح اعتبار است، به گونه اى كه عالم بزرگ «سيد بن طاووس» مىگويد: معاصر بودن مرحوم كلينى (ره) با نواب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف، براى ما راهى باز مىكند كه نوشتجات او تواءم با حقيقت بدانيم.

از جهت محتوا؛ اين كتاب شامل 16119 حديث است، و طبق شمارش دقيق بعضى از بزرگان، شامل 15176 حديث مىباشد، كه اگر آن را با شش كتاب صحيح اهل تسنن (صحاح سته) مقايسه كنيم، بيش از دو برابر آن شش كتاب، داراى حديث است، ابن تيميه (يكى از دانشمندان معروف اهل تسنن) مىگويد: «مجموع احاديث صحيح بخارى و صحيح مسلم از هفت هزار كمتر است.»

و از نظر كيفيت، احاديث كتاب كافى در اصول عقائد و فروغ و اخلاقيات و همه ابعاد مختلف اسلامى، در حد اعلا قرار گرفته، چنانكه بر صاحب نظران پوشيده نيست.

از جهت سبقت و قدمت، چنانكه وقدمت، چنانكه گفتيم، كتاب كافى در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم نوشته شده، و نزديكترين كتب و متون شيعه دوازده امامى، به امامان معصوم (عليهم السلام) است، زيرا «كتب اربعه» (كافى، من لايحضره الفقيه، استبصار و تهذيب) كه متون اصلى احاديث مذهب تشيع است، از قديمترين كتابهاى شيعه مىباشد، و در ميان آنها، كتاب كافى از سه كتاب مذكور مقدمتر نوشته شده است.(4) و از نظم و ترتيب و تبويب، نيز اين كتاب از بهترين اسلوب تدوين برخوردار است، و هر حديثى را در باب مخصوص خود ذكر نموده است.

بعضى از محققين گفته اند: «روش مرحوم كلينى در ترتيب و تنظيم هر باب و عنوان، اين است كه حديث درست و روشنتر را در اول هر باب قرار داده و سپس احاديث ديگر را ذكر نموده است، و همه احاديث جز اندكى - را با سلسله سند، تا به امام معصوم عليه السلام برسد، ذكر مىكند.

به هر حال، اين كتاب در اين جهت نيز، داراى اتقان و استحكام ويژه اى است و دانشمندان را در راه وصول به امور مختلف دينى، كمك و راهنمائى قابل توجه مىكند.

براستى؛ هزاران درود و آفرين بر روان پاك تيزبين آيت الحق، عالم بزرگ و زاهد سترگ جهان اسلام ثقة الاسلام «شيخ محمد بن كلينى» (رضوان خدا بر او) باد، كه با زحمات طاقت فرساى بيست ساله خود، كتابى جاويدان از خود به يادگار گذاشت، كه تا قيامت، زنده و در سطح اعلا قرار دارد، كتابى كه يكى از مدارك مهم «نهج البلاغه» است، كتابى كه مانند آبشار زلال و پر آب و شيرين، از قرن سوم تاكنون، همواره كام تشنگان علوم آل محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم را سيراب كرده، و چون خورشيدى تابان است كه بر تارك فرهنگ ناب اسلام مىدرخشد، و علماى برجسته از آبشخور صاف آن بهره مند شده اند، و چون پروانه در حول اين شمع و مشعل روشن الهى، بوده اند، و از اين خرمن فضل و كمال، خوشه ها چيده اند.

كتاب حاضر

اين كتاب، چنانكه از اسمش پيدا است، «داستانهاى اسلامى از اصول كافى» است، كه شامل 458 داستان از داستانهاى: عقيدتى، فرهنگى، اخلاقى، اقتصادى، سياسى، و ساير رشته هاى علوم اسلامى از كتاب اصول كافى است، كه به قلم روان فارسى، براى عموم مردم، نگاشته شده، تا ساير مردمى كه در سطوح مختلف هستند بتوانند از خرمن فيض كتاب كافى، بهره ببرند، و درسهاى سودمند اخلاقى و علمى اسلامى را بياموزند، و در حقيقت اين كتاب، سيرى در كتاب شريف اصول كافى است همانند سير قايق نشينى كه در گستره اقيانوسهاى زيباى جهان، به سياحت مىپردازند و از مواهب آن بهره مند مىشود(5)

كتاب اصول كافى، در دو جلد (به قطع وزيرى) در چاپهاى مختلف، منتشر شده است، كه شامل هشت كتاب ذيل مىباشد:

1- كتاب العقل و الجهل (پيرامون بينش و شناخت، و جهل و ناآگاهى).

2- كتاب فضل العلم (برترى و امتياز علم و دانش).

3- كتاب التوحيد (پيرامون خدايابى و خداشناسى).

4- كتاب الحجة (پيرامون نبوت، ولايت و امامت).

5- كتاب الايمان و الكفر (پيرامون مطالب مختلف در رابطه با ايمان و كفر، ثواب گناه، و امور اخلاقى).

6- كتاب الدعا (پيرامون دعا و نيايش).

7- كتاب فضل القران (پيرامون قران، از نظرات گوناگون).

8- كتاب العشرة (پيرامون آئين زندگى و روابط اخلاقى).

اين كتاب شامل 458 داستان از داستانهاى برگزيده از اصول كافى است (با توجه به اينكه اصول كافى، دو جلد و محتوى هشت كتاب مذكور است.)

از آنجا كه داستانها، از كتاب ارزشمند و اصيل «اصول كافى»، حقيقى و سازنده است، و از آنجا كه اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود: «روحوا انفسكم ببديع الحكمة، فانها تكل الابدان فانها شكل الابدان.»

«جان و روان خود را با شگفتيهاى رحمت، آرامش دهيد، زيرا جانها همانند تن ها، خسته مىشوند» (اصول كافى، ج 1،ص 48).

و از آنجا كه اين داستانها از سرچشمه هاى وحى گرفته شده و سرشار از حكمتهاى پرمحتوا است و روح و روان را شاداب مىنمايند، توصيه مىشود با دقت به درسهاى اين داستانها توجه كنيم.

جالب اينكه: اين داستانها، در اين كتاب به ترتيب موضوعى - نه طبق ترتيب كتاب اصول كافى - ذيل دوازده عنوان گردآورى شده است. (6) مثلا داستانهايى كه درباره توحيد يا امام على عليه السلام است در يكجا پشت سر هم با ذكر مدارك در پاورقى، قرار گرفته است، تا دريافت مطالب، براى عموم، به طور آسان، حاصل گردد.

لازم به تذكر است كه براى روشن شدن داستانها، گاهى به عنوان توضيح، مطالبى در آغاز داستان يا آخر آن و گاهى در وسط داستان در ميان پرانتز، يا دو قلاب () از نگارنده افزوده شده كه از متن «اصول كافى»نيست، و ضمنا اندكى از داستانها به خاطر اينكه پيامى نداشتند در اينجا ذكرنشد.

اميد آنكه اين كتاب، مجموعه اى مفيد و عالى و جالى بوده، و يك راهگشاى كليدى به سوى درياى معارف پيامبر اسلام عليه السلام و خاندان گرامش (عليهم السلام) باشد.

حوزه علميه قم

محمد محمدى اشتهاردى

بهار 1371 - رمضان 1412

/ 468