نگاهى بر كمالات چهارده معصوم (عليهم السلام) - داستانهای اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستانهای اصول کافی - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهى بر كمالات چهارده معصوم (عليهم السلام)

گفتار پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در شاءن على عليه السلام و اهلبيتش

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عصر امام صادق عليه السلام بود، ابوبصير از شاگردان آن حضرت، از آن امام بزرگوار پرسيد: منظور از اين آيه چيست:

اطيعوا الله الرسول واولى الامر منكم.

«خدا را اطاعت كنيد و رسول خدا را اطاعت كنيد، و صاحبان امر را اطاعت كنيد». (نساء-59).

امام صادق: اين آيه درباره على بن ابيطالب عليه السلام و حسن و حسين عليه السلام نازل شده است (كه در عصر نزول اين آيه، اين سه نفر حاضر بوده اند.)

ابوبصير: مردم (اهل تسنن) مىگويند: چرا نام على عليه السلام و خانواده اش (حسن و حسين عليهما السلام) در قرآن ذكر نشده است

امام صادق: به آنه بگو؛ نماز بر پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم (در قرآن) نازل شد ولى از سه ركعتى و چهار ركعتى آن (در قرآن) ذكرى به ميان نيامده است، بلكه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم خودش كيفيت نماز را بيان كرد، و همچنين اصل زكات در قرآن نازل شد، ولى در مورد اينكه از هر چهل درهم، يك درهمش زكات است، در قرآن ذكرى نشد، بلكه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آن را براى مردم بيان كرد، و همچنين اصل وجوب حج در قرآن نازل شد، ولى در قرآن نيست كه هفت بار كعبه را طواف كنيد تا اينكه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم اين مطلب را براى مردم بيان نمود.

و همچنين آيه مذكور اطيعوا الله واطيعوا الرسول... نازل شد، و (طبق فرموده پيامبر- ص) اين آيه درباره على عليه السلام و حسن و حسين عليه السلام نازل شده است.

و شخص پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در شاءن على عليه السلام فرمود:

«من كنت مولاة فعلى مولاة»:«كسى كه من مولا و رهبر او هستم، على عليه السلام مولا و رهبر او است».

و نيز فرمود: «شما را در مورد كتاب خدا(قرآن) و خاندانم، سفارش مىكنم، و من از خداوند خواسته ام كه ميان قرآن و خاندانم، خدائى نيندازد، تا آنها را در كنار حوض (كوثر) به من برساند، خداوند خواسته مر پذيرفت».

و نيز فرمود: «شما چيزى به اهل بيتم نياموزيد كه آنها از شما داناترند، و آنها شما را از راه هدايت خارج نكنيد، و به راه گمراهى، وارد نسازند».

اگر پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم سكوت مىكرد و درباره اهلبيتش، چيزى رابيان نمى كرد، آل فلان و آل فلان، آن (آيات قرآنى) را براى خود ادعا مىكردند.

بلكه خداوند در قرآن، بيان پيامبرش را تصديق كرد(كه منظور، اهل بيت اويند، نه آل فلان و آل فلان) و (در آيه 33 احزاب) فرمود:

انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا

«خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد»

منظور از «اهل بيت» (در اين آيه) على عليه السلام و حسن و حسين عليه السلام و فاطمه سلام الله عليها هستند كه در آن وقت در خانه ام سلمه (يكى از همسران پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بودند) كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آنها را زير «كساء» (عبا) گرد آورد و فرمود:

«اللهم ان لكل نبى اهلا و ثقلا و هولاء اهل بيتى وثقلى»

«خدايا هر پيامبرى اهل و يادگار گرانمايه دارد، و اينها(اشاره به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام)، اهل بيت من و يادگارهاى گرانقدر من هستند».

ام سلمه: آيا من از اهل تو نيستم

پيامبر: «تو در راه سعادت هستى، ولى اهلبيت من ويادگار گرانمايه من، اينها(على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) هستند».

سپس امام صادق عليه السلام فرمود:

هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم رحلت كرد، على عليه السلام براى رهبرى مردم، از همه آنها برتر و سزاوارتر بود، به خاطر فضائل بسيارى كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در شاءن على عليه السلام، براى مردم بيان كرد... و پس از على عليه السلام حسن عليه السلام سزاوارتر به مقام رهبرى بود، زيرا او در سن، بزرگتر از حسين عليه السلام بود... و بعد از حسن عليه السلام سزاوارتر به مقام رهبرى بود، و پس از او طبق تاءويل آيه:

واولو الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله

«و خويشاوندان نسبت به همديگر، در احكامى كه خدا مقرر داشته، سزاوارترند» (انفال:75).

مقام رهبرى به فرزندش «على بن الحسين» عليه السلام رسيد، و او سزاوارترين افراد به آن مقام بود، و پس از او «محمد بن على» عليه السلام سزاوارتر به آن مقام و در پايان امام صادق عليه السلام فرمود: منظور از «رجس» (124)شك و ترديد است، والله لانشك فى ربنا ابدا:«سوگند به خدا ما هرگز درباره پروردگارمان، شك نكرده ايم». (125)

/ 468