پيشگفتار - داستانهای صاحبدلان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستانهای صاحبدلان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

در رابطه با محتواى اين كتاب شايسته است خواننده عزيز به چهار مطلب زير توجه كند:

1 - همه ما عنوان چهارده معصوم (عليهم السلام) را شنيده ايم، كه عبارتند از پيامبر، امام على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين و 9 فرزندش تا امام مهدى صلوات الله عليهم اجمعين مىباشند.

معصوم در مورد چهارده معصوم، يعنى آنها از هر گونه گناه و خطا، مصون هستند، حتى به اعتقاد شيعيان، آنها ترك اولى نيز نمى كنند. (1) ممكن است كسى خود را به گونه اى بسازد كه اصلا گناه نكند و به مقام عصمت از گناه برسد، ولى او نمى تواند به مقام عصمت از خطا و اشتباه برسد، در صورتى كه چهارده معصوم (عليهم السلام) هم از گناه و هم از خطا و اشتباه دور و مصون هستند.

بنابراين چه بهتر كه از داستانهائى كه در رابطه با آنها است و بخش اول كتاب را تشكيل مىدهند و با توجه به عصمت آنها، آن داستانها در اوج اعتبار قرار مىگيرند، بهره مند شد، البته در صورتى كه سند آن داستانها معتبر باشد.

2 - در قرآن در آيات متعددى وجوب پيروى از پيامبر (صلّى الله عليه وآله) و اولوالامر را كه همان دوازده امام (عليه السلام) هستند خاطر نشان شده است.

و در روايات بسيارى كه از طرق شيعه و سنى نقل شده نيز بر وجوب اطاعت از چهارده معصوم سفارش و تاكيد شده است.

به عنوان نمونه در آيه 7 سوره حشر مىخوانيم:

و ما اتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا.

و هر چه پيامبر (صلى الله عليه وآله) براى شما آورد (و بدهد) آن را بگيريد و از هر چه شما را نهى مىكند، باز ايستيد.

و در قرآن دهها بار، اطاعت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) سفارش و تاكيد شده است. و در آيه 59 سوره نساء مىخوانيم:

يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولواالامر منكم.

اى كسانى كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا را و صاحبان امر را.

همه مفسران شيعه اتفاق نظر دارند. كه منظور از اولواالامر امامان معصوم (دوازده امام) مىباشند.

و رواياتى كه در اين مورد وارده شده بسيار است، به عنوان نمونه: رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود: لايزال الدين قائما حتى تقوم الساعه اويكون عليهم اثنى عشر خليفه كلهم من قريش.

همواره دين تا روز قيامت استوار خواهد ماند، كه دوازده جانشين رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كه همه آنها از قريش هستند بر آنها رهبرى كنند. (2)

و در تعبير ديگر فرمودن لايزال الاسلام عزيزا ولى اثنى عشر خليفه همواره اسلام، عزيز و حاكم است (در صورتى كه) دوازده جانشين (من) بر آن سرپرستى و رهبرى كنند. (3)

بر اساس آيات قرآن و روايات، سنت پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام) حجت است، منظور از سنت، فعل (روش و شيوه) يا قول (گفتار) و يا تقرير (امضاء و تصويب) آنها است، به اينكه مثلا شخصى در حضور آنها كارى انجام داد، و هيچ مانعى در كار نبود و آنها نهى نكردند، عدم نهى آنها دليل بر آن است كه آن كار از نظر آنها بدون اشكال است.

3 - ذكر اين داستانها - آن هم در رابطه با چهارده معصوم - به خاطر سرگرمى و وقت گذراندن نيست، بلكه هدف جنبه هاى تربيتى و آموزشى اين داستانها است.

ما در آيات متعدد قرآن و در روايات بسيار مىخوانيم كه انسانها هميشه در امتحان و آزمايش الهى هستند، از جمله در آيه دوم سوره عنكبوت است كه: احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لايفتنون؟.

آيا مردم گمان كردند، به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟.

ممكن است سوا شود كه آزمايش و امتحان براى چيست

در پاسخ مىگوئيم: امتحان و آزمايش، گاهى براى كشف و آگاهى است، مثل امتحان در كنكور دانشگاه، كه اساتيد مىخواهند شاگردان ممتاز را از غير ممتاز بشناسند.

و گاهى براى آن است كه: مطلب براى خود كسى كه امتحان مىشود روشن گردد، مانند امتحان معلم كلاس، كه مثلا شاگردش را كاملا مىشناسد كه درس او در چه سطحى است، ولى شاگرد را امتحان مىكند تا و نيز بر سطح معلوماتش آگاه گردد.

اين دو نوع امتحان در مورد خداوند نيست بلكه امتحان خداوند به معنى آموزش و پرورش است، مثل امتحان معلم راننده اتومبيل از كسى كه مىخواهد رانندگى بياموزد، اين نوع امتحان توام با آموزش و ياد دادن و ترقى است، همچون امتحان كردن پرنده جوجه خود را كه در روزهاى آغاز پرواز جوجه، جوجه اش را با دست و پا مىگيرد به هوا مىبرد و رها مىكند، و اين موضوع را روزها تكرار مىنمايد، تا به فرزندانش پرواز در عمل را بياموزد.

به عبارت ديگر اين عالم همچون يك دانشگاه يا مزرعه است، فراز و نشيبهاى گوناگون زندگى برنامه هاى اين دانشگاه و بذرهاى اين مزرعه اند، تا استعدادها شكوفا گردد و لياقتها پرورش يافته و آنچه به اصطلاح در مرحله قوه است به فعليت برسد. (چنان كه تكرار بعضى از داستانها و مطالب در قرآن براى تلقين و تربيت و پرورش است).

گرچه انسان دور افتاده از تعاليم پيامبران وقتى كه غرق در نعمت شدند، آن را خدادادى و كرامت تلقى مىكنند، و هنگامى كه غرق در بلا و بدبختى گشتند آن را خدا زدگى و اهانت خدا به او مىپندارند.

ولى اين تصور باطل است زيرا بلا و نعمت، معيار سنجش نيك و بد افراد نيست بلكه براى آزمايش و ترقى و تكامل انسان مىباشد. (4)

و ذكر اين داستانها بخاطر جنبه هاى تربيتى آنها است و بنابراين هدف از نگارش اين كتاب، بالا بردن سطح معلومات مذهبى و آموزشهاى ابعاد گوناگون زندگى، از زندگى درخشان چهارده معصوم (عليه السلام) و... است.

كشاورزى را در نظر بگيريد، او به صحرا مىرود و بذر خود را بر زمين مىپاشد، بذر او گاهى روى سنگ مىافتد، گاهى روى خاكى كه زيرش سنگ است قرار مىگيرد و گاهى روى نقطه اى از خاك افتد كه اطرافش را علفهاى هرزه گرفته باشد و گاهى بذر در نقطه اى مناسب و بدون مزاحم مستقر مىشود.

روشن است كه در مرحله اول و دوم بزودى مىخشكد، و در مرحله سوم، بى اثر مىگردد زيرا علفهاى هرزه مزاحم رشد آن هستند.

تنها در مرحله چهارم است كه تاثيرپذير و پر ثمر و نتيجه بخش مىشود.

روش و منش چهارده معصوم (عليهم السلام) بذرهائى هستند كه دلهاى آماده و مساعد مىخواهد تا با اين بذرها، بار ور و پرثمر گردد.

چنانكه على (عليه السلام) طبق تقاضاى يكى از ياران پاكش بنام همام، صفات متقين و پرهيز كاران را بيان فرمود: بطورى كه همام كه تحت تاثير شديد قرار گرفته بود فريادى كشيد و بيهوش و زمين افتاد آنگاه على (عليه السلام) چنين فرمود: اهكذا تصنع المواعظ البالغه باهلها.

آرى اينچنين پندهاى رسا در اهل خود و آنان كه شايسته اند اثر بخش است. (5)

ولى با كمال تاسف، بعضى ها براستى بدبختند، مانند پسر نوح (عليه السلام) كه حتى هنگام غرق شدن و هلاكت هم ايمان نياورد، هنگامى كه غرق مىشد، دل نوح به حالش سوخت و به خدا عرض كرد: رب ان ابنى من اهلى، پروردگارا پسرم از خاندان من است خداوند به او فرمود: انه ليس من اهلك، او از خاندان تو نيست (6).

يعنى رهايش كن زيرا او پيوند مكتبى با تو ندارد.

و بعضى از افراد بقدرى بدبختند كه حتى در قبر هم ايمان نمى آورند، و بعضى از اينها هم بدبخت تر كه حتى در دوزخ هم ايمان نمى آورند كه در روايات آمده: وقتى جهنميان در جهنم در عذابند، ناگهان مىبينند كه اوضاع دگرگون شد و نسيمى خوش و معطر وزيدن گرفت، مىگويند چه شده به آنها گفته مىشود، پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) از كنار دوزخ عبور مىكند، به يمن قدوم او اين نسيم خنك مىوزد، به ابوجهل گفته مىشود همين اكنون برو به حضور محمد (صلى الله عليه وآله) ايمان بياور، او گويد: مىسوزم و مىسازم و به محمد (صلى الله عليه وآله) ايمان نمى آورم.

آرى، اينجا است كه بايد گفت:




  • چاه است و راه است و ديده بينا و آفتاب
    چندين چراغ دارد و بيراهه مىرود
    بگذار تا بيفتد و بيند سزاى خويش



  • تا آدمى نگاه كند پيش پاى خويش
    بگذار تا بيفتد و بيند سزاى خويش
    بگذار تا بيفتد و بيند سزاى خويش



خدايا دلهاى آماده و گوش شنوا، و مغزى دريافت كننده و عقلى استوار به ما عنايت فرما، تا از پندهاى معصومان درگاهت، عبرت بگيريم و خود را با آن پندها تطبيق داده و هماهنگ سازيم، با توجه به اينكه طبق حديث متواتر بين شيعه و سنى پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود: مثل اهلبيتى كمثل سفينه نوح من ركبها نجى و من تخلف عنها غرق.

مثل اهلبيت من (امامان معصوم و فاطمه زهرا) همچون كشتى نوح (عليه السلام) است، كسى كه بر آن سوار شد، نجات مىيابد، و كسى كه از آن تخلف نمود، غرق و به هلاكت مىرسد.

اين كتاب در دو بخش، تنظيم گرديد:

1 - صد داستان از چهارده معصوم (عليهم السلام) به اين ترتيب: پنجاه داستان از پنج تن آل عبا (عليهم السلام) و چهل داستان از امام سجاد (عليه السلام) تا امام حسن عسكرى (عليه السلام) (هر كدام پنج داستان) و ده داستان در رابطه با حضرت ولى عصر (ارواحنا له الفداء) با ذكر بيوگرافى هر يك از معصومين، (عليهم السلام) در آغاز داستانهاى مربوط به آنها.

2 - صد داستان آموزنده و سازنده گوناگون، در امور مختلف زندگى.

گرچه بعضى از اين داستانها، از صاحبدلان نيست، ولى با توجه به نتيجه گيرى از آنها رابطه اى با پاكى و صفاى دل، و پاكسازى روح و جان از گمراهيها دارند.

اميد آنكه مورد قبول، در جهت علم و عمل واقع شوند، و جان و روح ما از بوى خوش و پر عطر اين داستانها، صفا و نورانيت خاصى بيابد.

قم - محمد محمد اشتهاردى

/ 415