منابع تاریخ اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منابع تاریخ اسلام - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ميراث تاريخى اعراب در جاهليت


ميراث تاريخى اعراف، بيش از هرچيز تحت عنوان ايام العرب جاى مىگيرد، در اين اصطلاح، مقصود از يوم روزى است كه واقعه مهمى در آن رخ داده و آن روز وواقعه تاريخى شده است. از اين رويوم و واقعه در يوم صفين يا وقعة الصفين به يك معناست. در اين كه عربها خاطره اين روزها را حفظ كرده و به طور شفاهى از نسلى به نسل ديگر انتقال مىدادند و در مجالس ادبى و تفريحى خود مىخواندند، ترديدى وجود ندارد. با اين حال، بايد دانست آنچه در كتابهاى ادبى از دوران جاهليت و ايام العرب قب الاسلام براى ما برجاى مانده، انتقال آنها در دوره جاهلى به دوره اسلامى بر پايه شفاهت بوده و تنها در دوره اى، متاءخر توسط دانشمندان دوره اسلامى تدوين شده است.خاطره اين ايام نخستين، ذهنيّت تاريخى است كه ميان قوم عرب وجود داشته و توجه به رخدادهاى گذشته را براى آنان زنده نگاه داشته است.


در اين كه تاءثير وجود ايام العرب در آگاهى تاريخى ايجاد شده در مسلمانان، تا چه اندازه بوده، اظهار ترديدى شده است. در اين ديدگاه عنوان شده است كه توجه در برداشتن بيشتر جنبه اديبانه داشته نه تاريخى و تنها در گذشت زمان و به دليل در برداشتن عناصر تاريخى مورد توجه قرار گرفته است.روزنتال نوشته است: چنين قصصى به طور عمده در خدمت ايجاد تفنن و سرگرمى لذت عاطفى بخشيدن به شنوندگان قرار داشت.از آن جاكه ايام العرب به ثبت رويدادهاى عمده مىپرداخت و چنان رويدادهايى را از جنبه خاص اخلاقى محلوظ مىداشت، داراى عناصر تاريخى بود هرچند به هيچ روى تداومى در آنها به چشم نمى خورد، به اين قصص، از جهت رابطه علت ومعلولى تاريخى نمى نگرند و بى زمانى جوهر آنهاست. (1)


در اين باره گفتنى است كه اصولاً صورتى از تاريخنگارى اسلامى، كه عبارت از تك نگاريهاى مربوط به جنگها و حوادث مقطعى مىباشد، از ناحيه كم توجهى به عنصر زمان، تشابه قابل توجهى با ايام العرب دارد، واين دليل بر كاسته شدن از ارزش تاريخى ايام العرب يا اين تك نگارى ها نمى شود.گرچه اين سخن درستى است كه محتواى ايم العرب بيشتر جنبه ادبى داشته است.


نويسنده ديگرى با استناد به عدم وجود اصطلاح خاصى براى تاريخ ميان عرب، از اساس منكر وجود آگاهى تاريخى ميان اعراب شده است! اومى نوسيد: بديهى است كه تا پيش از ظهور اسلام، بدون داشتن يك كلمه مناسب و خاص براى تاريخ نمى توانستند هيچ تصورى از تاريخ داشته باشند... در واقع اعراب، مردمانى بودند كه خبرى از تاريخ نداشتند. بنابراين مسلمانان نمى توانستند براى پديد آوردن و گسترش دادن يك سنّت تاريخنگارى، از اعراب پيش از اسلام الهام بگيرند. (2)


به نظر مىرسد كه در اين عبارت قدرى تندروى شده است.با اين حال، روشن است كه نمى توان صورت تاريخنگارى موجود ميان مسلمانان را با آنچه تاريخ در شكل ايام العرب ميان تازيان بوده برابر دانست؛ اما بى شبهه يكى از عوامل توجه به تاريخ نفس توجه به گذشته بوده است. چنين توجههى به گذشته در ايام العرب به خوبى مشهود است. (3)


بايد گفت، در برابر اين باورد، كسانى معتقدند كه اساس تاريخنگارى اسلامى، ريشه در حضور اين دانش ميان اعراب پيش از اسلام به ويژه اعراب يمين داشته و به هيچ روى تاريخ اسلامى دانشى برگرفته از حديث نيست.برگفتگى تاريخ از حديث، نظر برخى از مستشرقان است كه دكتر جواد على آن را نپذيرفته است. او مىنويسد: بر اساس تحقيقى كه در منابع طبرى انجام داده، به اين نتيجه رسيده است كه تاريخ دانشى كهن تر از حديث است. حجم بزرگى از اخبار دوره جاهليت حتى با وجود فضاى قصصى در آن نشاه توجه تام و تمامى است كه عرب پيش از اسلام به اين دانش داشته است. (4) علم انساب نيز بخشى از همين دانش است كه به هر روى اصل وجودآن درگذشته عرب به هيچ روى محل ترديد نيست. ممكن است زياده روى در اين نظريه سبب شود كه گوينده را متهم به داشتن علاقه ملى گرايى بكنيم.


توجه به اين نكته نيز مفيد است كه ايمام العرب محتواى بينش تاريخى اعراب تاريخى جاهلى را نشان مىداد، قرآن با مطرح كردن اصطلاح ايام الله با بينش مزبور برخورد كرد.اين برخورد نشانگر اهميت تاريخ شناسانه اين دواصطلاح است.


افزون بر اين كه ايام العرب را مىتوان ميراث تاريخى اعراب جاهلى دانست، دانش انساب نيز مىتواند به ميزان كمترى، در شمار همين ميراث به حساب آيد و از عوامل مؤثر در توجه دادن مسلمانان به تاريخ هرچند در قالب نسب باشد. (5)


/ 162