شيعيان و سيره نويسى
سهم شيعيان در تاريخنويسى اسلامى بسيار گسترده است. اين مساءله مهم نسبت به شيعيان عراقى مانند ابومخنف وكلبى و ديگران صادق است و هم نسبت به امامى مذهبان. تنها اشارتى در اين باب خواهيم داشت و به سراغ كتاب هايى كه شيعيان امامى درسيره نبوى نوشته اند خواهيم رفت.
اصبغ بن نباته از كهن ترين مولفان شيعى است كه در مقتل امام حسين عليه السلام داشته است. (230) احمد بن عبيدالله ثقفى نمونه ديگر است. عناوين برخى از كتاب هاى وى عبارت است از كتاب المبيضّة فى اخبار مقاتل آل ابى طالب، كتاب فى تفضيل بنى هاشم وذم بنى امية و اتباعهم. (231) برخى از آثار محمد بن زكريا بن دينار، به رويات نجاشى، عبارتند از: الجمل الكبير، الجمل المختصر، صفين الكبير، مقتل الحسين. (232)
كتاب النهرجوان، مقتل اميرالمومنين، اخبار زيد، اخبار فاطمه، (233) نمونه ديگر ابراهيم محمد الثقفى است. وى نيز كه ابتدا زيدى مذهب بود و بعد امامى شد آثارى تاريخى دارد كه برخى از عناوين آن عبارت است از كتاب المبتداء والمغازى والردة، اخبار عمر، اخبار عثمان، كتاب ادار، الغارات (كه اين اثر باقى مانده) اخبار زيد، اخبار محمد، نفس زكيه و برادرش ابراهيم. (234) آثار جابر بن يزيد جعفى نيز در زمينه همين تحولات است. كتاب الجمل، كتاب صفين، كتاب النهروان، كتاب مقتل اميرا لمومنين، كتاب مقتل الحسين. (235)
برخى از آثار تاريخى على بن حسن بن على بن فضال عبارتند از كتاب الدلائل، كتاب الانبياء، كتاب البشارات، و كتاب الكوفة. (236)
برخى از عناوين آثار تاريخى عبدالعزيز جلودى ازدى كه درشمار عالمان شيعى معروف شهر بصره بوده عبارت است از: كتاب الجمل، كتاب صفين، (237) كتاب الحكمين، كتاب الغارات، كتاب الخوارج، كتاب ذكر على عليه السلام فى حروب النبى، كتاب مآل الشيعة بعد على عليه السلام اءخبار التوابين وعين الوردة، اءخبار المختار، اءخبار على بن الحسين، اخبار ابى جعفر بن محمد عليه السلام اخبار عمر بن عبدالعزيز، اءخبار من عشق من اشعراء، اخبار قريش والاصنام، كتاب رايات الازد، كتاب مناظرات على بن موسى الرضا عليه السلام.
احمد بن اسماعيل بن عبدالله بجلى كه از مردمان قم بوده، آثارى تاريخى داشته است. از مهمترين آثار او كتاب العباسى است كه نجاشى درباره آن نوشته است: وهو كتاب عظيم نحو من عشرة آلاف ورقة من اخبار الخلفاء والدولة العباسية. راءيت منه اءخبار الامين. اين كتاب در دست محمد بن حسن قمى بوده و چهارمورد ازآن در تاريخ قم نقل كرده. (238) على بن احمد جوّانى نيز كتابى در اخبار صاحب فخ و كتابى در اخبار يحيى بن عبدالله بن حسن نوشته است. (239) احمدبن محمد بن خالد برقى محدث برجسته قمى كتابى با عنوان كتاب المغازى در سيره داشته است. هموآثار تاريخى ديگرى دارد كه عبارت است از: كتاب الشعر والشعراء، كتاب البلدان والمساحة، كتاب التاريخ، كتاب الانساب، (240)
از برجسته ترين چهره هاى مورخ در عصر امامان، ابان بن عثمان احمر بجلى است كه پيش از اين درباره او سخن گفتيم.
درباره سيره نگارى ميان شيعه، مىتوان در تفاوت دو نگرش شيعى و سنى اين مساءله را مطرح كرد كه شيعه با ديد مقدسانه ترى به زندگى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نگريسته و اساس را عصمت آن حضرت قرار مىدهد. گفتنى است كه در تاريخ نويسى سنى، گرچه حالت اعجاب نسبت به زندگى آن حضرت كاملا مطرح است، اما به عصمت آن هم در همه ابعادش توجه نمى شود. نمونه آن تاءليف كتابى با عنوان زلّة الانبياء توسط ابوالفضل مشّاط بود. (241) كه در برابر كتاب تنزيه الانبياء سيد مرتضى نوشته شده است. (242) برابرى اين دو انديشه را مؤلف شيعه كتاب معتقد الاماميه درقرن هفتم هجرى گزارش كرده است. (243) حتى در قرن سوم عالم سنى ديگرى كتابى با نام معاصى الانبياء نوشت كه البته مورد انكار متكلم سمرقندى مشهور يعنى ابومنصور ماتريدى قرار گرفت. (244)
تا آنجا به سيره نبوى مربوط مىشود، بايد گفت تعليم مغازى در دستور كار امامان بود است. مهمترين شاهد سخن امام سجاد عليه السلام است كه فرمود: كنّا نعّلم مغازى رسول الله كما نعلم السورة من القرآن (245) در ميان اخبار امام باقر و امام صادق عليها سلام نيز اخبار سيره فراوانى بوده وبسيارى از آنها درمآخذ مكتوب آمده است. به عنوان نمونه، ابن اسحاق اخبارى چندى از امام باقر عليه السلام درسيره خود نقل كرده است. برخى از اين نمونه ها در طبقات ابن سعد نيز ديده مىشود. در ميان آثار شيعى، قريب يك چهارم تفسير على بن ابراهيم قمى در اخبار مربوط به سيره و تاريخ انبياست. در اين كتاب سرجمع تدوين نهايى آن از چند اثر انجام شده، از آثار مكتوبى استفاده شده ازجمله آثارى است كه بخش سيره آن تقريبا به طور انحصارى از اخبار امام باقر و امام صادق عليهما السلام است. يكى دليل آن داخل شدن تفسير ابى الجارود در آن است كه تمام اخبار آن از امام باقر عليه السلام بوده و به تناسب شاءن نزول آيات، مطالبى از سيره درآن آمده است. اخبار ابوالجارود از ساير قسمتها متمايز مىباشد. تمامى اخبار اين كتناب را علامه مجلسى در مجلدات تاريخ نبينا در بحار آورده است.
نمونه ديگر كتاب مبعث النبى واخباره صلّى الله عليه وآله وسلّم از عبدالله بن ميمون القداح است كه خود راوى اخبار امام باقر و امام صادق عليه السلام بوده است. (246) به هر روى اينها شواهدى است برتوجه امامان و شيعيان به اخبار سيره. اما تاريخ اسلام به طور عموم نيز مورد علاقه شيعيان بوده است.
در اينجا شمارى ازآثارى كه درباره رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نوشته شده و بيشتر جنبه موضوعى دارد اشاره مىكنيم:
كتاب صفات النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم ازوهب بن وهب (نجاشى، ص 430)
كتاب وفود العرب الى النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از منزر بن محمد بن منزر (برخى ديگر از آثار وى عبارتند از: كتاب الجمل، كتاب صفين، كتاب النهروان، كتاب الغارات) (نجاشى، ص) 418
مساءله فى ايمان آباء النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از ابو محمد بن حسن بن حمزة جعفرى (نجاشى، ص 404)
كتاب مساءله فى معرفة النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از شيخ مفيد (نجاشى ص 402)
امير المومنين والحسن والحسين عليهم السلام از شيرخ صدوق (نجاشى ص 398، 391) و نيز كتابى با نام كتاب فى عبدالمطلب و عبدالله وابى طالب از او (نجاشى، ص 390)
كتاب البيان عن خيرة الرحمان فى ايمان ابى طالب وآباء النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم ازعلى بن بلال الملبى الازدى (نجاشى، ص 265)
كتاب مبعث النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم واخباره از عبدالله بن ميموم القداح (نجاشى، ص 213)
كتاب وفاة النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از سلمة بن الخطاب براوستانى اذدورقانى (نجاشى، ص 187)
كتاب الرد على من زعم ان النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم كان على دين قومه قبل النبوة از جعفر بن احمد بن ايوب سمرقندى (نجاشى، ص 121)
كتاب الرد على من زعم النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم كان على دين قومه از حسين بن اشكيب خراسانى (نجاشى، ص 44)
كتاب اخبار النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از ابوعلى احمد بن محمد بن عمار كوفى.وى كتابى نيز با عنوان كتاب ايمان ابى طالب داشته است. (نجاشى، ص 95)
كتاب كذ النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم والصخرة والراهب وطرق ذلك از احمد بن محمد بن سعيد سبيعى همدانى (نجاشى، ص 94)
كتاب فضل النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از احمد بن محمد بن عيسى اشعرى (نجاشى، ص 81)
كتاب سيرة النبى والائمه عليه السلام فى المشركين از حسين بن على بن سفيان بزوفرى (نجاشى، ص 68)
كتاب الوفود على النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم از حسين بن محمد بن على الازدى (نجاشى، ص 65).
كتاب نسب النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم كتاب كتب النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم كتاب اخبار الوفود على النبى صلّى الله عليه وآله وسلّم اين سه عنوان از عبدالعزيز جلودى ازدى است. (نجاشى، ص 241 244)
كتاب اءسماءآلات رسول الله واءسماء سلاحه وكتاب وفاة النبى از على بن حسن بن على بن فضال. (رجال النجاشى، ص 258)
كتاب مغازى از احمد بن خالد برقى (نجاشى، ص 76)
النبى عن زهر النبى از ابومحمد جعفر بن احمد بن على قم ابن الرازى. ابن طاووس در چندين اثر خود از اين كتاب نثل كرده است. (247)
كتاب اسماء رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، از حسن بن خرزاد (نجاشى، ص 44)
سير ه نبوى بعدها نيز مورد توجه جامعه علمى شيعه بود. اما اين توجه تنها در زمينه آگاهى از آن، آن هم بيشتر در مسير مباحث كلامى مورد نظر شيعه بود. ابن ابى الحديد مىنويسد: در سال 608 نزد محمد بن معد علوى فقيه مذهب شيعه رفتم كه منزلش در درب الدواب بغداد بود. شخصى نزد او مغازى واقدى مىخواند. رسيد به نقلى از واقدى كه با كلمه فلان فلان اشاره به كسى كرده بود كه جنگ احد از صحنه مىگريختند. محمد بن معد به من گفت: مقصود ابوبكر و عمر است. من انكار كردم و او گفت: در ميان صحابه كسى نيست كه چنان موقعيت داشته باشد كه لازم باشد نامش را نياورده و كلمه فلان را بجايش بگذارند. من باز نپذيرفتم امااحساس كردم كه از من سخت رنجيده است. (248)
درميان آثار ابن ابى طى، دانشمند و مورخ برجسته شيعى در قرن ششم و اوائل قرن هفتم يك كتاب سه جلدى در مغازى ديده مىشد كه متاءسفانه اثرى از ان باقى نمانده است.
شيعه در زمينه تاريخ انبياء نيز تلاش هايى داشته است. اصولا كار در اين زمينه با عنوان كتاب المبتدا در آثار تاريخثى مسلمانان انجام شده است. اين اصطلاح شامل تاريخ بشر از ابتدا تا قبل از آخرين پيامبر الهى مىشود. در اين زمينه، بخش كتاب المتبدا والمبعث والمغازى ابان بن عثمان احمر كه موارد آن را در مقدمه كتاب المبعث والمغازى آورديم، نشان مىدهد كه ميان شيعيان رسمى برنگارش اين قبيل اخبار بوده است. البته همان اثر نيز حاوى اخبارى است كه برخى از منابع اسرائيلى است و طبعا غير قابل اعتبار.
ميان منابع شيعى، بخش تاريخ انبياء به طور پراكنده، اما به صورتى بسيار گسترده آمده است. علامه مجلسى مجموعه اين اخبار را در مجلد يازدهم تا چهاردهم بحار آورده است. عمده آنها در آثار صدوق، تفسير على بن ابراهيم قمى، تفسير عياشى، تفسير مجمع البيان و مانند آنهاست و همانگونه كه گفته شد در اين قبيل آثار، اخبار اهل سنتت كه برگرفته از كسانى چون كعب الاحبار، عبدالله بن سلام و به ويژه وهب بن منبه است فراوان آمده است. ابن طاووس از كتابى با نام قصص الانبياء كه ان را از محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقى دانسته مطلبى در فرج المهموم نقل كرده است. (249) اما گويا كسى ديگر از اين كتاب خبر نداده است. از ميان آنچه به صورت مستقل برجاى مانده، مىتوان به كتاب قصص الانبيا از قطب الدين راوندى (573) اشاره كرد كه با تحقيق استاد غلامرضا عرفانيان توسط بنياد پژوهشهاى اسلامى چاپ شده است. اين اثر، افزون بر تاريخ انبياء، بخشى نيز شامل معجزات آن حضرت (باب نوزدهم از ص 280 به بعد) و بخشى شامل احوال رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم است كه باب بيستم كتاب مىباشد و از اين حيق نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. راوندى به مآخذ خود اشاره نكرده و اسناندى كه آورده، نشان از برگرفته شدن مطلب مورد نظر از كتابى شناخته شده ندارد. احتمال مىرود كه بخش مهمى از باب بيستم آن از تفسير على بن ابراهيم قمى باشد.
پس از راوندى، كتاب النور المبين فى قصص الانبياء از سيد نعمت الله جزائرى (م 1112) به طور ويژه به قصص انبياء پرداخته است.