يزيد عقائد خود را آشكار مىسازد
يكى از موارد صريح و روشنى كه يزيد اصولى ترين معتقدات اسلامى را يك باره انكار مىكند و بغض و عناد خود را نسبت به پيامبر عالى قدر اسلام صلّى الله عليه وآله علنى مىسازد اشعارى است كه وى پس از شهادت حضرت حسين بن على عليهما السلام، هنگام ورود اسراء به شام در مجمع عمومى سروده است در آن روز كه فرزند معاويه در فكر كوتاه و ضعيفش خود را از هر نظر فاتح و پيروز مىديد و تنها رقيب سر سخت و تسليم ناشدنى خود را كشته و خاندان مقدس آن حضرت را در برابر خود اسير مشاهده نمود آن چنان غرور و نخوت بر مغز پليدش غلبه كرد و قدرت كاذب او وى را سر مست ساخت كه به غلط تصور كرد كارها به پايان رسيده و تمام هدفهاى شيطانى و اصلى او و پدرش انجام گرديده و ديگر از اسلام و خاندان پيغمبر اسمى باقى نخواهد ماند در اين جا بود كه پرده از روى عقائد باطنى خود برداشت و افكار جهنمى خود را صريحا در آن مجلس بزرگ و عظيمى كه به وجود آورده بود روشن ساخت وى ضمن اشعارى گفت:
ليت اشياخى ببدر شهدوا
لعبت هاشم بالملك فلا
قداخذنا منعلى ثارها
و قتلنا القرن من ساداتهم
فجز يناهم ببدر مثلها
لو راوه لاستهلوا فرحسا
و كذاك الشيخ اوصانى به
فاتبعت الشيخ فيما قدسئل (120)
جزع الخزرج من وقع الاسل
من بنى احمد ما كان فعل
و قتلنا الفارس الليث البطل
و عدلناه ببدر فالغدل
و با حد يوم احد فاعتدل
ثم قالوا يا يزيد لاتشل
فاتبعت الشيخ فيما قدسئل (120)
فاتبعت الشيخ فيما قدسئل (120)