رحیق مختوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رحیق مختوم - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بطوري كه در موارد حسّاس نه تنها مطلب وي مطابق گفته عرفا است بلكه الفاظ و تعابير نيز عين تعابير آنان است، ليكن گاهي نام برده مي‏شود و زماني بي‏نام نقل مي‏گردد؛ مثلاً در لزوم تحصيل علوم نظري قبل از رياضت و نيز در امكان نيل به حقائق از راه تهذيب نفس، آنچه در مفاتيح‏الغيب71. آمده است مطابق با تمهيدالقواعد72 مي‏باشد. تحقيق برهان صديقين و نقد تقرير ابن‏سينا(رحمه اللّه) از آن بدون استفاده از آثار اهل معرفت نيست:

«وحاصل استدلالاتهم يرجع بأن الوجود الممكن ... يحتاج الي علة موجودة غير ممكنة وهو الحق الواجب... وهذا ايضا استدلال من‏الأثر الي المؤثّر»73.

صدرالمتألهين(قدس سره) وَهم را عقل مقيّد مي‏داند و چنين مي‏گويد:

«واعلم أنّ الوهم عندنا عبارة عن اضافة الذات العقلية الي شبح جزئي»74.

و اين مطلب مناسب با چيزي است كه قيصري در شرح فصّ آدمي گفته است75.

در مقدّمه جلد يكم اسفار76. كلمه تَجوال، تَرجاع، تَطواف و ترداد آمده است كه مطابق مقدّمه شرح قيصري77 مي‏باشد.

و مهم‏تر از همه آن است كه در كتب عرفا نه تنها تشويق به مجاهدت نفس و ترغيب به مكاشفه شده است بلكه راه نظر و برهان به عنوان حجاب تلقي شده است و اصرار آنان بر ضرورت تزكيه و امتناع وصول به حقائق با برهان صرف78 بدون شهود آنها مي‏تواند عامل اساسي براي تحول بنيادين صدرالمتألهين(قدس سره) باشد، چه اينكه در نوشتارهاي ايشان مكرر آمده است كه با برهان صرف، حقائق شناخته نمي‏گردد، همانطور كه عرفان بدون برهان كافي نيست79:

«ونحن بصدد بيان‏العلوم اللدنيّة و اثباتها بالبرهان إن شاءاللّه، وحقيقة الحكمة انّما تُنال من‏العلم اللدنيّ و مالم تبلغ النفس هذه المرتبة لاتكون حكيما...»80.

قصور عقل از اكتناه اشياء و عدم امكان نَيل به حقائق در كلمات بزرگان اهل حكمت، همانند ابن سينا(رحمه‏اللّه) آمده است: «الوقوف علي حقائق‏الأشياء ليس في قدرة البشر ونحن لانعرف من‏الأشياء إلّا الخواص واللوازم والأعراض»81.

وهمين مطلب را سيد حيدر آملي(رحمه‏اللّه) در مقدمات نصّ النصوص82 و صدرالمتألهين(قدس سره) در اسفار83 از وي نقل كرده‏اند؛ اما آن بزرگان اهل نَظَر، نه چون عارفان اهل بَصَر، راهنمائي كرده و نه همانند سالكان اهل عمل، راهنوردي نموده‏اند، گرچه همه آنان در صراط مستقيم بوده و پيروان راستين انبياء الهي‏اند، ليكن امتياز نظر و بصر مخفي نيست.

صدرالمتألهين(قدس سره) در بين صاحب‏نَظَران، اهل حدس است و ديگران اهل فكر و برهان همان امتياز بين جذبه و سلوك است در عرفان84. لذا توانست حرف‏هاي حكما را بهتر از آنها تقدير كند و مطالب عرفا را نيز كامل‏تر از آنان تبيين فرمايد و جامعيّت وي موجب شد كه در منزل ايمان از سائر اهل ايمان قوي‏تر و در منزل برهان از سائر اهل حكمت و برهان كامل‏تر و در منزل احسان، كه جايگاه اهل معنا و عرفان مي‏باشد85، از آنان جدا نباشد.

وقتي امتياز وي از سائر حكماي متأله روشن شد، تفاوت او با متكلمان بطور وضوح معلوم مي‏گردد، زيرا امتياز حكيم متأله از متكلم باحث همان است كه در شرح هدايه بيان كرده است:

«وما نظر الي هاتين‏المرتبتين من مراتب الأنظار بعين الاعتبار فانهما متعكاستان متقابلتان، فالحكيم المتأله يَعدو من‏المقعول الي‏المحسوس والمتكلم الباحث يعدو و من‏الحسوس الي المعقول (وما تدري نفس بأيّ أرض ثموت»86و87

البته اين سير نزولي از عقل به حس و از ذات به وصف و فعل در مسلك الهيّت است، ولي در مسلك عبوديت سير اساسي همان صعود از فعل به وصف و از وصف به ذات است88. و منشأ اين امتياز در نحوه اقامه برهان بر اثبات واجب است كه مبسوطا امتياز وي از سائر حكما روشن خواهد شد.

هر انساني در زمينه فكري و عملي خاص كه با سير جوهري تحصيل نموده است زندگي مي‏كند و در همان زمينه رخت بر مي‏بندد، و زمينه حيات هر انساني در پايان عمر وي معلوم مي‏گردد و توده مردم از آن آگاه نيستند، چه اينكه غالبا زميني كه در آن مي‏ميرند براي آنان روشن نيست.

/ 19