فصل دوم - رحیق مختوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رحیق مختوم - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6ـ تحوّل جوهري همه سالكان يكسان نيست، زيرا هر متحرّكي به اندازه سعه هستي خود حركت مي‏كند. سير جوهري انسانِ جامع از آن جهت كه هستي وي كامل‏تر از وجود ديگران است، جامع‏تر خواهد بود.

كسي كه قائل به حركت جوهري نيست هرگز پي به تحوّل دروني خود نمي‏برد، چه اينكه غافل از تجرّد روح، راهي براي پي بردن به اسرار ماوراء طبيعت ندارد، زيرا كسي كه خود را نشناخته از شناخت حقيقتِ خارج از خود سهمي ندارد.

7ـ رياضتِ مشروع مانند تفكّرِ ناب، عامل رسيدن به معارف بلند عقلي مي‏باشد8 چه اينكه تفكّر درست مانند تضرّع، سببِ قابلي براي تنزّل علوم الهي است. و از ابن سينا (رحمة‏اللّه) چنين نقل شده است: فكر، در نازل شدن علوم از نزد خداوند، مانند تضرّع و ناله است در تنزّل نعمت‏ها و رفع نيازها از نزد خداوند9.

توصيه شيخ اشراق (رحمة‏اللّه) اين است كه قبل از شروع در فراگيري حكمت الاشراق، چهل روز رياضت كشيده شود10.

هر يك از تفكّر صحيح و رياضتِ درست، در تحوّل جوهري انسان مؤثّرند ليكن جمع آن دو و عرضه مجموع بر قرآن، تأثير بسزايي در سير جوهري وي خواهد داشت.

فصل دوم

تمايز حكمت‏متعاليه‏از سائر علوم الهي

1ـ امتياز اساسي حكمت متعاليه از سائر علوم الهي مانند عرفان نظري، حكمت اشراق، حكمت مشاء، كلام و حديث، با اشتراكي كه بين آنها است، در اين مي‏باشد كه هر يك از آن علوم به يك جهت از جهات عرفان، برهانن قرآن و وحي اكتفاء مي‏نمايد و به جهات ديگر نمي‏پردازد و اگر هم به جهتي از جهات ديگر دسترسي يافت آن را مؤيد فنّ خود مي‏شمارد نه دليل و اگر هم توان دسترسي به آن نداشت به همان جهتِ خاصّ خود بسنده مي‏نمايد.

ليكن حكمت متعاليه كمال خود را در جمع بين ادلّه ياد شده، جستجو مي‏كند و هر كدام را در عين لزوم و استقلال، با ديگري مي‏طلبد و با اطمينان به هماهنگي و جزم به عدم اختلاف، همه آنها را گرد هم مي‏بيند و در مقام سنجشِ دروني، اصالت را از آن قرآن مي‏داند و آن دو را در محور وحي، غير قابل انفكاك مشاهده مي‏كند.

2ـ قيصري در شرح فصوص عارف نامور چنين مي‏گويد: «اهل اللّه اين معاني را با كشف يافتند نه با گمان و آنچه به عنوان برهان ياد مي‏كنند براي تنبيه افرادِ آماده است و به منظور ايجاد انس نسبت به آنها مي‏باشد، نه براي استدلال»11.

شيخ اشراق (رحمة‏اللّه) چنين مي‏گويد: «اين امر برايم با فكر حاصل نشد بلكه به سبب چيز ديگري پيدا شد، آنگاه برهانِ بر آن را جستجو كردم بطوري كه اگر از دليل عقلي صَرف نظر نمايم، چيزي در من شك ايجاد نمي‏كند»12.

/ 19