رحیق مختوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رحیق مختوم - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب: دوران انزوا و پرهيز ازهرگونه اشتغال علمي و ترك مباحثه و اقامت در يكي از روستاهاي قم.

ج: دوران اشتغال مجدّد به كارهاي علمي از قبيل تدريس، تأليف و پاسخ به سئوال.

مراحل پنج‏گانه حيات معقول وي عبارت است از:

الف: دوران سير درافكار فلسفي و كلامي ديگران، اعم از مشاء و اشراق و نيز اعم از اشاعره و معتزله.

او اين دوره را از باب حَسَنات‏الأبرار سيّئات‏المقربين، جزء ضايعات عمر خود مي‏داند و از آن استغفار مي‏كند و از يك جهت آن را وَقفه مي‏شمارد نه سير، و غفلت محسوب مي‏نمايد نه ذكر و فكر.

ب: دورانِ سير جوهري و تحول روحي از كثرت به وحدت و سفر از خلق به حق و مشاهده مبدأ آفرينش در پايان اين سفر و رسيدن به آغاز ولايت كه در نهايت سفر اوّل حاصل مي‏گردد.

ج: دوران حركت جوهري و انقلاب روحي ديگر از وحدت به وحدت و سفر از حق به سوي حق و با همراهي حق و مشاهده اسماي حسناي خداوند سبحان كه طولاني‏ترين سفر از اسفار چهارگانه خواهد بود.

د: دوران سير جوهري جديد و تحول روحي ديگر از وحدت به كثرت و سفر از حق به خلق35 و مشاهده آثار خداي سبحان در مظاهر گوناگونِ جلال و جمال آن حضرت.

اين سه دوره اخير كه اسفار سه‏گانه او را تشكيل مي‏دهند، در همان ايام انزواي ظاهري و انعزال صوري صورت يافت؛ زيرا سير روحي با انزواي بدن منافاتي ندارد، بلكه مناسب مي‏باشد و تعبير به مأموريت در سخنان وي همسان تعبير محي‏الدين36 و شيخ اشراق مي‏باشد كه اين بزرگان عرفان و حكمت، حالت‏هاي نفساني داشته و از آنها گزارش مي‏دادند.

ه··: دوران سير جوهري تازه و تحول فكري ديگر از كثرت به كثرت و سفر از خلق به سوي خلق به همراهي حق و رساندن پيام حق به مظاهر وي در كسوت كثرت و عدم احتجاب به حق از خلق به عنوان تدريس و تأليف و تهذيب نفوس ديگران و ...

اين دوره پنجم همان بازگشت مجدّد از روستاي قم به مراكز علمي و حوزه‏هاي بحـث و تضنيـف مي‏باشد.

4ـ تفاوت افكار صدرالمتألهين (قدس سره) در آغاز و انجام، يعني دوره نخست و دوره پنجم، در چند جهت است:

يكم: آنچه در دوره نخست مي‏دانست علوم حصولي‏اي بود كه فقط از مفاهيم ذهني استنتاج مي‏شد و آنچه در دوره پنجم مي‏دانست علوم حصولي‏اي بود كه از حقائق عيني و مشهود حكايت مي‏كرد؛ يعني اولي علم‏اليقيني بود كه هنوز به عين‏اليقين نرسيده بود و دومي علم‏اليقيني بود كه از عين‏اليقين نشأت گرفته بود.

دوم: آنچه در دوره نخست مي‏دانست چون از حقيقت عيني استفاده نشده بود همراه با اشتباههاي فراوان بود، و آنچه در دوره پاياني مي‏دانست مصون از بسياري از خطاهاي فاحش بود؛ زيرا در دوره اول، پندار اصالت ماهيّت، هسته مركزي فلسفه او را تشكيل مي‏داد، قهرا خطاهاي بيشماري به دنبال اين مباني باطل دامنگير تفكرهاي عقلي وي مي‏شد، و در دوره آخر، شهود اصالت وجود، محور اصلي حكمت متعاليه او را به عهده داشت، قهرا از بسياري از اشتباههاي فاحش محفوظ مي‏ماند.

سوم: آنچه در دوره نخست مي‏دانست نه تنها وسيله عبور از فلسفه به عرفان نبود بلكه حاجب و رهزن بود، و آنچه در دوره پاياني مي‏يافت سَرپل مناسبي براي گذر از حكمت به عرفان و عبور از ناقص به تام بود.

/ 19