مغيضمحل فرو رفتن و پنهان شدن آبمختلفمحل آمد و رفتسبطامت و گروهقرارآرامگاهمدرجمحل سير و حركتاوتادميخها جمع وتدجنبناما را دور بدارذمارعهد و پيمان، چيزى كه حفظ آن لازم استغائرغيرت نشان دهنده، شخص غيرتمنداهل حفاظكسانى كه عهد و امانت و وظائف دينى و انسانى خود را حفظ و مراعات ميكنند
خطبه 170
لا توارىنمىپوشاند، پنهان نمىكندقرعتهاو را كوبيدم، محكوم كردمهببهيجان آمد، بسرعت چيز هاى مهمل مىگفتيجرونمىكشيدندحبيسحبس شده، زندانى شدهقتل صبرآنستكه كسى را گرفته و نگه دارند و آن قدر زخم بزنند تا بميردغدرحيله و مكر