امنوامطمئن و خاطر جمع شدندقطنوااقامت نمودند، منزل گزيدندجبنواترسيدندظعنواكوچ كردند و رفتنداشرعتمتوجه شوداسنةنيزهها جمع سنانصبتريخته شد، فرو ريزدهاماةسرها جمع هامةاستفلوادار به فرار كردمتبرئبيزارى كنندهمتخل(متخلى) خالى شونده، خلوت كنندهارتكاسمنقلب شدن، غوطهور گشتنصداعراض نمودن، مانع شدنجماحسركشى نمودن
خطبه 180
ثفنةپينه زانوى شتر كه در اثر اصابت بزمين توليد مىشودمصائرجمع مصير: بازگشتراجاميدوارمؤملآرزو كنندهطولفضل و احسانخنعذلت و تواضع نمودمذعنيقين كنندهلاذپناهنده شديتعاوردست بدست مىگيردموطداتچيزهاى محكم شدهسندتكيهگاهمتلكئاتتوقف كنندگانمبطئاتتاخير كنندگانمصعدمحل بالا رفتنادلهمامتاريكى غليظسجفپرده و پوشش