اثرمكسى كه دندان جلويش افتاده استضئيللاغر و ضعيفنعرصدا كرد و فرياد زدنجمتروئيد، بالا آمدماعزبز
خطبه 183
لا تحوىشامل نمىشود، در بر نمىگيردوسمداغ و نشان نهادمشاعرةدرك از راه حواسفلجغلبه، بالا بودن سخن حقامراسطنابهامتينةمحكم و بادواممدخولةعيب ناك و ناقصبشرجمع بشرة: ظاهر بدندبتحركت كرد و جنبيدصبتعلاقهمند شد، عشق ورزيدجحرلانه حشراتصدربرگشت و بازگشتصفاسنگ صاف و صيقلىيابسخشك و بىشكافجامسجامد و سفت