ذادحفظ و دفع نمودخاضغوطهور شدتلونرنگ برنگ شدادنوننزديكانتألباجتماع نموداقصوندورها، اجانباسحق المزاردورترين زيارتگاهزالونلغزش كنندگانمزلونلغزش دهندگانيعمدونتكيه مىدهنديرصدونكمين ميكننددويةمريض و پردردصفاحروى و رخسارنقيةپاك و پاكيزهيدبونمىجنبند و بحركت مىآورندداء عياءمرض عاجز كننده اطباءمؤكدوا البلاءزياده كنندگان گرفتارىمقنطوا الرجاءمأيوس كنندگان اميدصريع زمينافتاده و كشته شدهشجوغم و غصهيتقارضونبهم ديگر قرض مىدهندالحفوادر سؤال اصرار ميكنندعذلواسرزنش و ملامت كنندينفقوارائج كننداعلاقچيزهاى پر قيمتيوهمونبخيال مىاندازندهونواآسان نشان دادهانداضلعواكج و باريك نمودهاندلمةگروه و دار و دسته
خطبه 193
مقلجمع مقلة: پيه چشم كه شامل سياه و سفيدى استردعمنع و دور كرد