تعاهدرسيدگى كردنكتاب موقوتواجب وقت دارحتفرو ريختن برگاطلاقگشودن و آزاد كردنحمةآب گرم كه از زمين مىجوشددرنچرك و كثافتقربانوسيله تقرب و نزديكىحجازمانع و پوششوقايةنگهدارندهلهفةحسرت و افسوسمدحوةگسترش يافتهمقترفونكسانى كه مرتكب گناه شدهاند
كلام 198- 199
ادهىزيركتر، بافكرتر، بافهمترغدرحيله و بيوفائىما استغفلبغفلت وانداشته نمىشوملا استغمزمرا بضعف و ناتوانى وادار نمىتوانند بكنندمائدةسفره گسترده شدهشبعسيرى از طعامسخطخشم و غضبعمعمومى نمود، شامل همه كردخارتصدا كردخسفةفرو رفتن بزمينسكة محماةگاو آهنارض خوارةزمين نرم و صدا كننده