خطبه 229- 230 - واژه های نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
واترجنايت كننده، خون خواهاعلقبسته و بند كرده استتكنفتاحاطه نموده استغوائلجمع غائلة: مصيبت و بلامعابلجمع معبل: تيغه طويل و عريضعدوةتجاوز و سرايت نمودننبوةاثر نكردن ضربه، بالا ماندن و اصابت نكردنيوشكشايد، اميد هستدواجىجمع داجية: تاريكىظللجمع ظلة: سايباناحتدامشدت يافتنغواشىجمع عاشية: پوششجشوبةخشك و خالى بودنمذاقچيز چشيدنىبغتةغفلتى و ناگهانىنجىپنهانى و سرى صحبت كنندهندىهم مجلستأهبآماده شدناحتلبوادوشيدندغرةغافلگير كردناخلقواكهنه نمودهاندجدةتازه و نوغدارةبسيار بيوفاخدوعفريبندهمنوعمنع كننده، بخيلملبسةپوشاننده و لباس دهندهنزوعبيرون كننده لباسلا ينقضيبپايان نمىرسدلا يركدساكت نمىشود، نمىايستدبين ظهرانىپيش چشم، ميان شما و مردمخطبه 229- 230
صدعشكافت، روشن نمودلمچسباند، جمع نمودرتقدوخت و روفه كردواغرةشدت يافته و گرم شده