بضعةقطعه گوشتلا يسعديارى نمىكند، فراهم نمىشودنشبتبند و محكم شده استتهدلتآويزان شده استكليلكند و خستهمعتكفونملازمت كنندهاندمصطلحوناتفاق نمودهاندعارمبىحيا، بد خلقشائبپيرمماذقكسى كه خوب و بد، محبت و عداوت را بهم مخلوط كند
خطبه 232
طينجمع طينة: خميره، عناصر تركيب يافتهفلقةقطعه و پارهماد القامةكشيده قامتذاكى العملپاك عمل و درستكارقريب القعرآنكه ته آن نزديك است (قامتش كوتاه است)بعيد السيرحركت فكرى او دور استضريبةطبيعت و فطرتجليبةآنچه انسان بر خلاف طبع در خود ايجاد ميكندتائهحيران و سرگردانطليق اللسانكسى كه زبانش آزاد و روان استحديد الجنانكسى كه قلب آهنين دارد، تيز قلب است