امرتامير و رئيس نمودمحيزاختيار، حوزه و فضاوهنسستى و تنبلىاحزمطبق احتياط استامثلبهتر و خوبتر
وصية 14
هزيمةفرارمدبركسى كه پشت نموده استمعوركسى كه از حمايت و حفظ خود عاجز استاجهازوسيله زود مردن را فراهم كردنسببنفحش دهندفهرسنگ كوچكهراوةعصا و گرزيعيرسرزنش و عيب گيرى مىشود
وصية 15- 16
افضتمنتهى و متصل شده استمدتكشيده شده استشخصتخيره شده استانضيتلاغر نمودهاندصرحروشن و آشكار گشته استلا تشتدندشوار نشودفرةشكست و فراركرةبازگشت و حملهوطئوامهيا و آماده نمائيدجنوبجمع جنب: پهلواذمرواتشويق كنيددعسىجراحت نيزه پر كننده بدن دشمنضرب طلحفىجراحت شديد شمشير