جبايةجمع نمودنيزعنگه داردجمحاتسركشيهايستدلپى برده مىشوداشعرشعار كن، عادت دهيفرطسبقت ميكند، بدون توجه اتفاق مىافتداستكفاكاز تو درخواست كفايت نموده استلا تبجحنشاد نباش و دل خوش مداربادرةسخن و عملى كه موقع غضب بدون توجه از انسان سر مىزندمندوحةوسعت، راه علاج و خلاصمؤمرامر داده شده، مسلطادغالفساد و خرابىمنهكةباعث ضعف و ناتوانىغيرتغيير نعمتابهةتكبر و عظمتمخيلةخودپسندى، خيالبافىيطامنپائين مىآوردطماحسركشى، بلند پروازىغربتندىعزبغائب و پنهان شدهمساماتهم سمت شدن برابرى نمودنمضطهدمظلوم و پايمال شدهيجحفاز بين مىبرد، اجحاف ميكند