خطبه 36 - واژه های نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

واژه های نهج البلاغه - نسخه متنی

عمران علیزاده‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناصح

خيرخواه

شفيق

مهربان و دلسوز

تورث

باعث مى‏شود

نخلت

غربال و خالص كردم

اباء

خوددارى كردن

جناة

جمع جانى: شخص جنايت كار

عصاة

جمع عاصى: شخص نافرمانى‏كننده

ضن

بخل نمود

زند

سنگ چخماق

قدح

آتش بيرون دادن

منعرج اللوى

نام محلى است

خطبه 36

تخويف

ترساندن

صرعى

كشته‏گان، جمع صريع شخص كشته و بزمين افتاده

اهضام

جاهاى مطمئن و آرام

غائط

جاى پست و گود، بفضله انسان هم غائط مى‏گويند چون عربها در جاهاى گود قضاى حاجت مى‏كردند

سلطان

دليل علمى و عقلى

طوحت بكم الدار

خانه شما را انداخته يعنى از جامعه طرد و رانده شده‏ايد

احتبلكم المقدار

قضا و قدر شما را بدام انداخته است، از كلمه حباله: دام و تور

اخفاء الهام

اشخاص سبك سر و بى‏مغز

احلام

افكار و خيالات

لا ابا لكم

براى شما پدر نيست، مى‏گويند: اين كلمه در مقام مذمت و سرزنش است يعنى شما اشخاص بى‏اصل و بى‏ريشه هستيد و بعقيده بعضى در مقام تعريف و تشويق است يعنى شما اشخاص خود خود ساخته هستيد و به پدر احتياج‏

/ 197