استبطاءبتأخير انداختن، دير شمردنتعشو الى ضوئىبا چشم كم نور بسوى روشنائى من بيايدتبوأبرميگردد و روبرو مىشودآثامگناهان جمع اثممضىادامه دادن براهلقمقسمت مهم راه يا وسط راهمضض الالمسوزش درديتصاولانبيكديگر حمله ميكنندتصاول الفحلينحمله كردن دو شتر نريتخالسانمىربايند، مىقاپندكبتذلت و خوارىجرانسينه و طرف پائين گردن شتر كه مواقع خوابيدن اول بزمين مىآيدمتبوأكسى كه منزل و مكان اختيار ميكندتحتلبنهاآنرا خواهيد دوشيد
كلام 57- 58
رحب البلعومگلو گشادمندحق البطنبزرگ شكم، شكم گندهسبفحش دادنذكاة لىبرايم وسيله نمو و بلندى مقام استحاصببادى كه سنگريزه و خاك مىپراكند