ثمن:ارزش و قيمتمعاذپناهگاهمغرسمحل كاشت درختمعرقريشهدارمثمرميوهدارمورقبا بررگعصمجمع عصمت: نگهدارندهمثاقيلجمع مثقال: وزن و معياراذاءمقابل و برابرخوىسقوط نمود، غائب شدعنفواناول هر چيزغضاضةطراوت و هر آبىغصنشاخه درختحدانىمرا واداشت، مرا كشيد و راند.عاقتمانع شد و نگه داشت،عائقمانعمحاجزاتموانع، حاجز: حائل و مانعمماطلاتتأخير اندازان،مماطلكسى كه از انجام كارى امروز و فردا ميكندنواصعجمع ناصعة: خالص هر چيزيحتويشامل و دارا مىشودثواقبجمع ثاقبه، پرنور، داراى نور نافذحذاپيروى و تبعيت نمودمسحةچيز سائيده شده، اثر و علاقهعنزبوى خوشى كه از چيزى پخش مىشودمنشورپخش شده: فرمانى كه ميان مردم اعلان و نشر شودمذخورذخيره شد و خزينه و نگهدارى شدهدثرةمستور و پنهان شدهجمةبسيار و فراوانيؤثرنقل و حكايت مىشود