خطبه 86 - واژه های نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
منارمحل نور و روشنائى، جائى كه براى راهنمائى مسافران آتش مىگذاشتندغمارموجها، و قسمت بزرگ و مهم درياعرىجمع عروه: دستگيرهاوثقمطمئنحبالجمع حبل: طناب و ريسمانامتنمحكمترعشاواتتاريكيها، كورىهامعضلاتمشكلاتفلواتصحراها جمع فلاة: صحرااوتادجمع وتد: ميخامقصد نمودثقلمتاع و اثاث مسافرشركدام و تلهقول زورسخن باطل و ناحقيؤمنامنيت و اطمينان مىدهداضطجعخوابيده استيصداعراض كند، باز دارديتاه بكمشما را سرگردان ميكنندازمةجمع زمام: افسار و لجامردوهمايشان را وارد نمائيديبلىكهنه و پوسيده مىشودركزتمحكم و جاى گزين كردمكرائمجمع كريمه: چيز با ارزشتتغلغلمضطرب مىشود، به حركت مىآيدمعقولةشتر پاى بسته و در اختيار واقع شدهدرشير و خير بسيارمجةقطره عسل، چيز كم و چشيدنىبرهةزمان كمى، مقدار زمانىيلفظونهاآنرا از دهان مىاندازندخطبه 86
لم يقصمنشكسته است و هلاك نكرد، قصم، بمعنى شكستن