لا يبلغنمىتواند كامل كند و بپايان برساندلا يحصىنمىتواند با شمارش تمام كند.بعد الهممدورى و بلندپروازى همتهاغوصشنا و شناورىفطنجمع فطنة: فكر و ذهن و ذكاوتفطرآفريد: از عدم بوجود آورد.وتدميخكوب نمود، و تد: ميخصخورجمع صخره سنگهاى بزرگ كه منظور كوهها است.ميدانحركت و لرزشثنادو تا كرد. از دو چيز مركب دانست.جزأداراى جزء نمودفيمدر چه چيز است اصلش فيما بود كه الفش افتادهعلامروى چه چيز است اصلش على ما است.مزايلةبرطرف شدن و جداشدنسكنوسيله آرامش قلب و توجه دل از قبيل مال و همسر و اولاد.فقداز دست دادن، گم كردنانشاءخلقت توأم با تربيترويةفكر و تدبرهمامة نفسقصد و اراده نفس بانجام چيزىاحالمحول نمودلأمجمع نمود و الفت داد