بطاءتاخير و سستى كنندهسراععجله و پيشدستى كنندگانمغادرترك كننده و باقى گذارندهمنجحبهدف رسانندهواعىفهمنده و حفظ كنندهحمتحفظ كرداسهرتبيدار نموده استنصبزحمت و خستگىغيرتغيير و تبديلموتر قوسهزه كمانش كشيده و آماده تيراندازى استلا تواسى جراحهزخمهاى او مداوا و معالجه پذير نيستعطبهلاكتمغبوطكسى كه وضع و حال او را ديگران آرزو ميكنندلا ينقععطش او زايل نمىشوداضحى فيئهاچقدر آفتابى و گرما است سايه آنذرواترك كنيد،دخلفاسد شد
خطبه 113
انصاختخشكيده و از بى آبى پاره پاره شدهاغبرتگرد آلوده شده استهامتتشنه شدمرابضجمع مربض: خوابگاه گوسفندانعجتبناله و فرياد در آمدثكالىجمع ثكلى: زن فرزند