يعطفبرميگرداند و توجه مىدهدتقوم على ساقروى پا مىايستد يعنى شدت مىيابدباديا نواجذهادندانهاى آخرش را آشكار ميكنداخلافپستانهاعلقمماده تلخافاليذقطعهها و تكهها، جمع فلذةفحصزمين را ميكند و جستجو ميكندضواحىجمع ضاحية: طرف نمايان هر چيز، جاهاى خوب و چشم بخوركوفانشهر كوفهبعيد الجولةگردش و حركت آن بسيار است