توجعاظهار دردمندى، ترحم نمودنزلفةتقرب جستندرورفراوان شدنغيثبارانسنينسالها، قحط و كم آبىجمع سنةسالمضائق وعرةمضيقههاى سختاجائتناما را آورده است، پناهنده نموده استمقاحطقحطىها و نداريهامجدبةخشك سالىاعيتناما را خسته و عاجز كرده استتلاحمتمتصل شده استمستصعبةچيز سخت شدهواجمينمخرون و غصهمندمرويةسيراب كنندهمعشبةروياننده، گياه بيرون آورندهحياباران و فراوانىمجتنىدانه و ميوه درو و جمع شدهقيعانصحراهاى نرم و همواربطنانشكم صحرا، درههاتستورقبرگ دار مىشود، برگ مىآوردترخص الاسعارپائين مىآورد قيمتها را