درخت تنها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درخت تنها - نسخه متنی

محسن مطلق

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جلو خودم را مى گيرم.

يك لحظه زيرچشمى نگاهش مى كنم و كشيده مى شوم طرف شلوار و سوزن.

باز صداى هواپيماهايى مى آيد كه دم به دم نزديكتر مى شوند.

طاقت نمى آورم.

پابرهنه از سنگر مى زنم بيرون.

سعيد تو ميدانگاهى جلو سنگر ايستاده.

يك دست به كمر زده و دست ديگرش را سايبان چشم كرده.

به آن دورها نگاه مى كند.

«اوناها...

يكى ديگر از آن طرف مى آيد.»

تا مى آيم ردّ دستش را دنبال كنم، هواپيماى شيرى رنگى مثل باد از رو خاكريز مى گذرد و مى رود طرف قرارگاه.

بى اختيار زمينگير مى شويم.

يك لحظه كه سربلند مى كنم، مى بينم كه از زير دل هواپيما بمبهاى سربى رنگ رها مى شوند و مى ريزند رو قرارگاه.

آتش و دود تو هم پيچ مى خورد و زبانه مى كشد سمت آسمان.

قرارگاه در ميان خاكريزهاى پيچ در پيچ قرار گرفته.

از اين راه، فقط آنتنهاى بيسيم آن معلوم است.

انگار كه دهها سوزن فرو كرده باشى تو زمين.

حالا آن سوزنها را هم نمى توانم ببينم.

همه چيز در هاله اى از دود سياه و خاكسترى فرو رفته.

قرارگاه، مركز فرماندهى عمليات است.

نيروها را آورده اند پشت خط مقدم جبهه.

همه شان آماده هستند.

ما نيز در اين چند روزه بارها و بارها در دل شب پيش رفته ايم و خط مقدم دشمن را شناسايى كرده ايم.

وظيفه مهمى رو دوش مان است.

بايد از جبهه دشمن خبر بياوريم؛ خاكريزهايشان چگونه است، كجاها خندق كنده اند، ميدانهاى مين، سيم خاردار، توپخانه و...

شب عمليات نيز بايد نيروها را تا خط مقدم دشمن راهنمايى كنيم.

«خدا به داد على برسد.

خدا كند چيزيش نشود.»

على رفته است به قرارگاه.

نگرانش هستم و با اين گفته سعيد دلم بيشتر شور مى زند.

مى پرسم: «دير نكرده؟»

سعيد همچنان خودش را مى تكاند.

سرش را به علامت نمى دانم تكان مى دهد.

به امتداد خاكريز نگاه مى كنم.

همه از سنگرها ريخته اند بيرون و دوتا دوتا و چند تا چند تا كنار هم ايستاده اند.

همه نگاهها رو به قرارگاه است.

ابرى تيره كه كم كم از هم باز مى شود، فضاى عقبه را پوشانده است.

صداى هواپيماها دور مى شود.

ضدهوايى ها، در اينجا و آنجا شكم آسمان را نشانه گرفته اند.

نقطه هاى سفيد صورت آسمان را بدتركيب كرده اند.

صورت آسمان هم به مانند صورت على پرجوش شده است.

سعيد مى رود طرف كلمن آب كه رو ديواره جلوى سنگر است.

/ 19