در غدیر چه گذشت؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در غدیر چه گذشت؟ - نسخه متنی

احمد زمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در غدير چه گذشت؟

احمد زمانى

واپسين ماههاى عمر پيامبر خدا(ص) همانند ابر رحمت از روى سر مردم آن روز مى‏گذشت. آن بزرگوار همراه هزاران ميهمان ديگر خانه خدا، كه از ضيافت رسمى حضرت حق برمى‏گشتند، به نزديكى سرزمين «جحفه‏» رسيد. در آخرين محدوده ميقات، جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و اولين پيام رسالت‏بعد از توحيد را، كه اهميتش به اندازه‏23 سال رسالت‏بود، بر پيامبر(ص) ابلاغ كرد تا او براى آخرين بار پيام ولايت (1) را بازگويد و حجت را بر مردم آن روز و نسل‏هاى آينده تمام كند. از اينرو در آن جمعه مبارك در سه منزلى ميقات جحفه (2) فرمان تجمع حاجيان از بيت‏برگشته را صادر كرد. بلال اذان نماز را شروع نمود و پيامبر خدا(ص) كلام وحى نازل شده بر خويش را چنين زمزمه كرد:

يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين (3) .

اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده كاملا به مردم برسان; اگر آن را [به جهاتى مانند تقيه و ...] ابلاغ نكنى، رسالت‏خداوند را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از جميع خطرات [احتمالى] نگاه مى‏دارد و خداوند جمعيت كافران [لجوج] را هدايت نمى‏كند.

پس از اجتماع مردم، درست كردن جايگاهى از جهاز شتران براى پيامبر گرامى اسلام و برگزار شدن نماز ظهر به جماعت (4) ، رسول خدا(ص) در برابر آنان ايستاد، ولى ايستادنش هيات خاصى داشت; زيرا مى‏خواست وحى را ابلاغ كند و در آخرين حج‏خود به آنان بگويد كه، خلا وجودى رسالت را امامت پر خواهد كرد، وصايت جايگزين آن خواهد شد و زمين از حجت‏خالى نخواهد بود. شما در پناه زعامت وصى من به سعادت هميشگى خواهيد رسيد. او پرچمدار دينى، سياسى، اجتماعى و الهى شما خواهد بود و شما را به ساحل نجات خواهد رساند.

تثبيت امامت توسط پيامبر(ص)

پيامبر گرامى اسلام(ص) به خاطر حساسيت و موضع‏گيرى‏هاى بعضى از افراد در برابر اعلان وصايت على بن‏ابى‏طالب(ع) آن را براى مدتى پنهان داشته، و ابلاغش را به تاخير انداخته بود. حال تصميم داشت اين امر عظيم و پر بركت را اعلام كند. بنا بر اين سكوت مردم را شكست و سخنانش را چنين آغاز كرد:

ايها الناس انى قد نبانى اللطيف الخبير...

اى مردم، بخشنده نعمت‏ها و آگاه به دقايق خلقت‏به من خبر داد كه هر پيامبرى نصف پيامبر قبلى خويش عمر كرده است و من گمان دارم كه بزودى بايد دعوت خداى را اجابت كنم. همانا من و شما همگى مسؤوليم; آيا من رسالتم را به شما نرسانده‏ام؟!

همگى پاسخ دادند: ما گواهيم كه تو رسالت‏خويش را انجام دادى، ما را پند دادى و در راه خدا جهاد كردى; خداوند جزاى خير به شما عنايت كند.

بعد همگى خداى را بر گفتار خويش شاهد گرفتند. آنگاه پيامبر خدا(ص) فرمود: آيا شما بر اينكه خداوند تنها معبودى است، جز او معبودى نيست، محمد بنده و پيامبر اوست و بهشت و دوزخ و برانگيخته شدن بعد از مرگ امرى حتمى است،شهادت‏نداديد؟

همگى در جواب گفتند: آنچه را فرمودى مورد گواهى و اقرار ما است.

بعد فرمود: بارالها، خود بر تصديق اينان گواه باش.

سپس چنين ادامه داد: اى مردم، خداوند ولى و سرپرست و اختياردار من است و من بر شما و همه مؤمنان ولايت دارم. آگاه باشيد، هر كسى كه من ولى او بودم، على ابن‏ابيطالب[عليه السلام] مولاى او خواهد بود. پروردگارا، هر كس او را دوست دارد، دوست‏بدار و هر كس با وى دشمنى كند، دشمن بدار (5) .

واقعه غدير و راويان

روايات بيانگر واقعه غدير، خطبه پيامبر خدا(ص) و معرفى على بن‏ابى‏طالب به وسيله آن حضرت، متواتر است و بيشتر كتب تفسيرى و تاريخى اهل سنت و شيعه را فرا گرفته است. محدثينى چون ابوسعيد خدرى و عبدالله بن‏عباس، هر يك به طور جداگانه، حديث غدير را با يازده طريق نقل كرده‏اند و براء بن‏عاذب آن را با سه طريق باز گفته است; افراد ديگرى مانند جابر بن‏عبدالله انصارى، عمار ياسر، سلمان فارسى، عمر بن‏خطاب، زيد بن‏ارقم و همسرش نيز آن را نقل كرده‏اند (6) .

دانشمند عالى مقام، پاسدار بزرگ ولايت‏حضرت علامه امينى(ره) در اين باره چنين مى‏نويسد: حديث غدير را يكصد و ده تن از صحابه و ياران پيامبر خدا(ص) و نيز هشتاد و چهار نفر از تابعين نقل مى‏كنند.

آن بزرگوار سپس از سيصد و شصت نفر از نويسندگان و كتب معروف اسلامى نقل‏مى‏كند: حديث غدير از قطعى‏ترين روايات متواتر است. چنانچه كسى در تواتر اين روايت ترديد كند، نمى‏تواند هيچ حديث متواتر ديگرى را بپذيرد (7) .

امت در پرتو امامت

اعلان امامت على بن‏ابى‏طالب(ع) طرفداران اسلام ناب محمدى(ص) را مسرور كرده، سره را از ناسره و طالبان حقيقت را از جويندگان زر و زور جدا كرد. تزويرگرانى كه حالاتشان نشان‏دهنده معتقدات و بينش آنان بود. خداوند اين دو پيامد مهم را براى پيامبرش چنين بازگو مى‏كند:

اليوم ياس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا (8) .

ياس و نااميدى كافران، كوردلان از خدا بى‏خبر كه اسلام حقيقى را پنهان داشتند را فرار گرفت، شما از [تحركات] آنان هيچ وحشتى به خود راه ندهيد و فقط از من بترسيد. [به مؤمنين بگو] امروز [با نصب امامت و رهبرى] دين شما را كامل و نعمتهاى خود را بر شما تمام كردم و اسلام را براى شما دين قرار دادم.

بعد از معرفى پيامبر خدا(ص) نيروهاى متعهد و مؤمن پيشواى خود را يافتند و سعى كردند در همه دوران كارهاى خود را بر محور وجودى امامشان انجام دهند. آنها حضرت على(ع) را چنان يافتند كه پيامبر(ص) فرموده بود:

على مع الحق و الحق مع على يدور معه حيثما دار (9) هر جا على وجود دارد حقيقت آنجاست و هر جا حقيقت است على آنجاست هميشه گفتار، كردار و وجود على بن‏ابى‏طالب(ع) محور حق است.

بدين ترتيب غدير روز بلوغ حق، عزت، شكوه و توان اسلام شد. در آن روز امامت عزت و اميد نبوت شد. مردم از عمق جان دست على را مى‏فشردند و مى‏گفتند: بخ، بخ لك يا على اصحبت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة (10) ; آفرين بر تو، آفرين بر تو اى فرزند ابوطالب; تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ايمان شدى.

حسان بن‏ثابت، شاعر معروف، آن روز از پيامبر خدا (ص) اجازه خواست و در باره واقعه بزرگ اسلامى چنين سرود:

يناديهم يوم الغدير نبيهم بخم و اسمع بالرسول مناديا فقال و من مولاكم و وليكم فقالوا و لم يبدوا هناك التعاديا الهك مولانا و انت ولينا فلن تجدن منا لك اليوم عاصيا فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له اتباع صدق مواليا هناك دعا اللهم وال وليه و كن للذى عادى عليا معاديا (11)

پيامبر خدا(ص) آنان را در روز غدير ندا داد، چه نداى ارزشمندى. او فرمود: مولاى شما و سرپست‏شما چه كسى است؟ آنان بى‏درنگ گفتند: خداى تو مولاى ماست و تو سرپرست و ولى امر مايى. ما هرگز از فرمان تو سرپيچى نخواهيم كرد. در آن هنگام، پيامبر(ص) به على فرمود: برخيز من تو را انتخاب كردم تا بعد از من امام و رهبر باشى. بعد فرمود: هر كس من مولا و رهبر اويم اين مرد مولا و رهبر او خواهد بود; پس شما همگى، از سر صدق، از او پيرورى كنيد. بارالها، دوست او را دوست‏بدار و دشمن او را دشمن بدار.

رسول خدا(ص) از حسان بن‏ثابت تقدير و تشكر كرد و از خداوند خواست پيوسته او را با روح‏القدس تاييد كند (12) ; زيرا او از آرمان پيامبر(ص) كه تثبت جانشينى على‏بن ابى‏طالب بود حمايت كرده، مردم را نيز به حمايت طلبيد. اشعار او براى هميشه در تاريخ باقى ماند و سند عزت و افتخارش شد.

عيد غدير سنت جاويد

پيامبر خدا(ص) دوست داشت عيد غدير، كه جشن ولايت و تعيين رهبرى است، براى هميشه باقى بماند و مسلمانان در همه اعصار آن را زنده و جاويد بدارند; زيرا ياد على، نام على و غدير على چيزى جز استمرار رسالت و اسلام ناب محمدى(ص) نيست. در بسيارى از كتابهاى تاريخى چنين مى‏خوانيم: در روز غدير، بعد از انتصاب على بن‏ابى‏طالب(ع) به جانشينى پيامبر(ص)، رسول خدا در خيمه اختصاصى خويش نشست و فرمان داد امير مؤمنان(ع) در خيمه ديگرى به تنهايى بنشيند. سپس دستور داد تا همه مردان، يكى پس از ديگرى، داخل خيمه آن حضرت شوند و بر امام و رهبر آينده خويش تبريك و تهنيت گويند. چون مردان همگى تبريك گفتند، رسول خدال(ص) به زنان نيز فرمان داد تا داخل خيمه آن حضرت شوند و تبريك گويند. پس زنان نيز تبريك گفتند (13) .

اين فرمان پيامبر خدا(ص) معنايى جز بيعت نداشت. آن حضرت دوست داشت اين سنت الهى براى هميشه در ميان مسلمانان باقى بماند و عيدى از اعياد مسلمين شود.

امام صادق(ع) در جمع يارانش بود; از عيد غدير و هجدهم ذى‏حجه سال دهم هجرى سخن به ميان آمد، آن حضرت از جدش پيامبر خدا(ص) چنين نقل كرد:

يوم الغدير افضل اعياد امتى و هو اليوم الذى امرنى الله - تعالى ذكره - فيه بنصب اخى على بن‏ابى‏طالب علما لامتى يهتدون به من بعدى و هو اليوم الذى اكمل الله فيه الدين و اتم على امتى فيه النعمة و رضي لهم الاسلام دينا (14) ;

برترين عيدهاى امت من روز غدير است و آن روزى است كه خداوند مرا امر كرد كه على [عليه السلام] را رهبر امت اسلامى قرار دهم تا مردم بعد از من به وسيله او هدايت‏شوند; و آن روزى است كه خداوند [با اعلام وصايت و امامت على(ع)] دين خويش را كامل و نعمت‏هايش را بر امت تمام كرد; و دين اسلام را [به عنوان آيين هميشگى] براى آنان انتخاب كرد.

«امام رضا(ع) و عيد غدير»

فياض بن‏محمد طوسى، كه 90 سال از عمرش گذشته بود، در سال‏259 ه.ق در طوس در برابر جمعى چنين گفت: روز عيد غدير همراه گروهى در خدمت على بن‏موسى‏الرضا (عليه السلام) بوديم. آن حضرت به مناسبت عيد غدير همه ما را جهت افطارى نگه داشت، براى خانواده‏هاى اين گروه غذا فرستاد و لباس و انگشتر و نعلين هديه كرد. آنگاه درباره فضيلت روز غدير و آنچه پيش آمده بود سخن گفت و از پدر گرامى و اجدادش چنين نقل كرد: در زمان جدم اميرالمؤمنين (عليه السلام) عيد غدير با روز جمعه مصادف شد، حضرت آن روز نماز جمعه را اقامه كرده، خطبه‏اى مفصل خواند و مردم را به برپا داشتن عيد ولايت و وصايت‏بسيار تشويق و ترغيب كرد. آنگاه حضرت رضا(ع) خطبه جدش را براى ما نقل كرد (15) .

پس برگزارى عيد سعيد غدير خواسته پيامبر خدا(ص) اهل بيت(ع) و همه مسلمانان بوده است. از سوى ديگر، بنى‏اميه و بنى‏عباس همواره سعى مى‏كردند مراسم عيد سعيد غدير به فراموشى سپرده شود، زيرا احياى اين سنت الهى چيزى جز مشروعيت‏حكومت اهل بيت - عليهم السلام - نبود. از اين رو تا نيمه قرن چهارم اين شعار اسلامى از سوى حكومتها فراموش شده بود. سر انجام وقتى كه آل‏بويه قدرت پيدا كرد، عيد سعيد غدير را رسميت‏بخشيد. در سال 352 ه.ق معزالدوله مراسم عيد غدير و نيز سوگوارى عاشورا در دربار برپا كرد. در سايه حكومت آل‏بويه اين مراسم بتدريج در گوشه و كنار علنى شد (16) .

به هر حال، عيد سعيد غدير در تاريخ فراز و نشيب بسيار ديده است و اين خود بر اصالت اين شعار اسلامى و الهى گواهى مى‏دهد.

فاطمه زهرا(س) براى احياى حادثه غدير و تعيين وصايت و ولايت، كه خواسته ديرينه رسول خدا(ص) بود، بعد از رحلت پدر در كنار قبور شهداى احد به محمود بن‏لبيد فرمود:

«و اعجبا اعجبا انسيتم يوم غدير خم؟... اشهد الله تعالى لقد سمعت رسول الله [صلى الله عليه وآله] يقول: علي خير من اخلفه فيكم، و هو الامام و الخليفة بعدى... (17) »

شگفتا، آيا حادثه عظيم غدير خم را فراموش كرده‏ايد؟!... خدا را گواه مى‏گيرم خود شنيدم كه رسول خدا(ص) فرمود: على بهترين كسى است كه او را در ميان شما جانشين خود قرار مى‏دهم، على [عليه السلام] امام و خليفه بعد از من است...

امروز نيز جشن گرفتن عيد سعيد غدير چيزى جز احياى شعائر اسلامى نيست. برگزارى اين عيد پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) را خوشحال مى‏كند; پس لازم است در هر كوى و برزنى پرچمهاى شادى برافراشته شود، مؤمنان به ديدار يكديگر بشتابند و اين روز را تبريك گويند.

1ء - در تفسير آيه شريفه: و انذر عشيرتك الاقربين (خويشان نزديك خود را هشدار ده) آمده است كه پيامبر خدا (ص) در اولين مرتبه ابلاغ نبوت در برابر چهل نفر از خويشاوندان خود بعد از ايمان آوردن على(ع) او را جانشين و خليفه بعد از خود انتخاب كرد. الكامل و التاريخ، ابن اثير، ج 2، ص‏63; مسند احمد بن‏حنبل، ج 1، ص 111; حقايق پنهان، احمد زمانى، ص 15.

2- در نزديكى جحفه غدير خم با فاصله سه ميل (5670 متر) واقع شده، در آنجا چشمه آبى جارى بوده، درختان زيادى وجود دارد. پيامبر خدا(ص) در برگشت از حجة‏الوداع على بن‏ابى‏طالب(عليه السلام) را به مقام وصايت و جانشينى خود منصوب كرد. معجم معالم الحجاز، عاتق بن‏غيث البلادى، ج 2، ص 124; جمهرة اللغة، زكى احمد صفوت، ج 1، ص 108.

3- مائده /67.

4- چون پيامبر خدا(ص) همانند ديگران در سفر بود نماز ظهر را به جماعت‏خواند نه جمعه.

5- اصول كافى، ج 1، ص 295، ح‏3; تهذيب، ج‏3، ص‏263، ح‏66; بحارالانوار، ج‏23، ص 141، ح 92.

6- الميزان، ج‏6، ص 60 - 61.

7- الغدير، ج 1، ص 151 - 14.

8- مائده /3.

9- شرح نهج البلاغه، ابن‏ابى‏الحديد،ج‏18،باب‏77،ص‏72.

10- بحارالانوار، ج 21، ص 388.

11- محمد بن‏على بن‏شهرآشوب، مناقب آل ابى‏طالب، ج‏3، ص‏37; الغدير، ج 2، ص 34; بحارالانوار، ج 21، ص 388; علماى اهل سنت همچون خوارزمى مالكى و گنجى شافعى و جلال الدين سيوطى نقل كرده‏اند.

12- بحارالانوار، ج 21، ص 388.

13- الغدير، ج 1، ص 271; از ميان كسانى كه به آن حضرت تبريك گفت عمر بن‏خطاب بود. او به آن حضرت دست و داد و گفت، هنيئا لك يا ابن ابى‏طالب...مبارك و گوارا باد بر تو مقام وصايت و امامت، اى پسر ابوطالب.

14- بحارالانوار، ج‏97، ص 110; علامه مجلسى(ره) در موسوعه گرانقدر خويش - بحارالانوار - بابى به نام باب فضل يوم الغدير و صومه باز كرده و روايت مختلفى آورده است.

15- بحارالانوار، ج 94، ص 112.

16- كامل ابن‏اثير، ج 8، ص‏549.

17- علامه شمس الدين جزرى، اسمى المناقب، ص 32; بحارالانوار، ج‏36، ص‏353; كفاية الاثر، ص‏26; نهج الحياة، ص 38; غاية المرام، ص‏96; احقاق الحق، ج 1، ص‏7،26; حديث فوق را فاطمه معصومه - سلام الله عليها - دختر موسى بن‏جعفر(ع) نقل كرده است.

/ 1