عيد غدير - عید غدیر در سیره اهل بیت (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عید غدیر در سیره اهل بیت (ع) - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عيد غدير

جواد محدّثي

در سيره اهل‏بيت(ع)

مسابقه «غدير» و «عيدگرفتن» اين روز مقدّس، به زمان پيامبراكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏رسد. در دوران ائمه ديگر نيز اين سنّت ديني ادامه داشته و امينان وحي الهي، همچون امام صادق عليه‏السلام و امام رضا عليه‏السلام آن را آشكار ساخته و يادش را گرامي و زنده نگه مي‏داشتند. پيش از آنان نيز، اميرالمؤمنين عليه‏السلام احياگر اين عيد بود.

رمز عيد بودن «غدير» نيز، كمال دين و اتمام نعمت در سايه تداوم خطّ رسالت در شكل و قالب امامت بود.

به فرمان پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مسلمانان مأمور شدند «ولايت» را به صاحب ولايت تبريك گويند و با آن حضرت بيعت كنند. رسول خدا نيز براين نعمت الهي شادماني كرد و فرمود: «الحمدللّه الذي فضّلنا علي جميع العالمين.»

آيه قرآن كه به صراحت، اين روز را روز اكمال دين و خشنودي پروردگار از اين واقعه و اين تعيين وصيّ دانسته، رمزديگري از عيد بودن غديرخم است. فرخندگي اين روز و عظمت اين مراسم و عيد بودن غدير، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. اين نكته را حتي «طارق بن شهاب» مسيحي كه در مجلس عمربن خطّاب حضور داشت، فهميده بود كه گفت: اگر اين آيه «اليوم اكملت لكم دينكم...» (مائده/ 3) در ميان ما نازل شده بود، روز نزول آيه را عيد مي‏گرفتيم. هيچ يك از حاضران نيز حرف او را ردّ نكردند. خود عمر نيز سخني گفت كه به نوعي پذيرش حرف او بود.(1)

عيد گرفتن غدير

غدير، تنها نه به عنوان «روزي تاريخي»، بلكه به عنوان يك «عيد اسلامي» مطرح است. عيد بودن آن نيز، مراسم و سنّتهاي خاصّي را مي‏طلبد و نه تنها بايد آن را عيد دانست، بلكه بايد آن را عيد گرفت و به شادماني پرداخت و به عنوان تعظيم شعائر ديني، آن را بزرگ داشت و برشكوه آن افزود، تا ارزشهاي نهفته در اين روز عظيم، همواره زنده بماند و سيره معصومين عليهم‏السلام احياگردد.

همه اين ويژگيها براي اين روز بزرگ، موقعيّتي والا و ارزشمند پديد آورد، آنچنان كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه هدي و مؤمناني كه پيرو آنان بودند، از موقعيّت اين روز شادمان بودند. مقصود ما از «عيدگرفتن» اين روز نيز همين است. خود حضرت رسول نيز به اين نكته اشاره و تصريح فرموده است، از جمله در روايتي كه مي‏فرمايد:

«روز غديرخم، برترين اعياد امت من است، روزي است كه خداي متعال مرا فرمان داد تا برادرم علي‏بن ابي‏طالب را به عنوان پرچمي هدايتگر براي امّتم تعيين كنم كه پس از من به وسيله او راهنمايي شوند، و آن، روزي است كه خداوند در آن روز، دين را كامل ساخت و نعمت را بر امّتم به كمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دين، برايشان پسنديد.»

كلام ديگر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه فرموده بود: «به من تهنيت بگوييد، به من تهنيت بگوييد.»(2) نيز نشان دهنده همين عيد بودن روز غدير در كلام حضرت رسول است.

خود اميرالمؤمنين عليه‏السلام در ادامه خط پيامبر، اين روز را عيد گرفت و در سالي كه روز جمعه با روز غدير مصادف شده بود، در ضمن خطبه عيد فرمود:

«خداوند متعال براي شما مؤمنان، امروز دو عيد بزرگ و شكوهمند را مقارن قرار

پيامبراكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، روز غدير

را عيد گرفت

رمز عيد بودن «غديــر»، كمال دين و اتمام نعمت

در ســايه تداوم خطّ

رسـالت در شكل

و قالب امامت

بود.

داده است كه كمال هركدام به ديگري است، تا نيكي واحسان خويش را در باره شما كامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله‏رو كساني قرار دهد كه بانور هدايتش روشنايي گرفته‏اند و شما را به راه نيكوي خويش ببرد و به نحو كامل از شما پذيرايي كند. پس جمعه را محلّ گردهمايي شما قرار داده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاك سازد و آلودگيهاي جمعه تا جمعه را بشويد، نيز براي يادآوري مؤمنان و بيان خشيت تقوا پيشگان مقرر ساخته است و پاداشي چند برابر پاداشهاي مطيعان در روزهاي ديگر قرار داده و كمال اين عيد، فرمانبرداري از امرالهي و پرهيز از نهي او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحيد خدا، جز با اعتراف به نبوّت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله پذيرفته نيست و دين، جز با قبول ولايت به امر الهي قبول نمي‏شود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگيره‏هاي خدا و اهل‏ولايت، سامان نمي‏پذيرد. خداوند در روز غدير، برپيامبرش چيزي نازل كرد كه بيانگر اراده‏اش در باره خالصان و برگزيدگان است و او را فرمان داد كه پيام را ابلاغ كند و از بيماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد... .

(تا آنجا كه فرمود:) رحمت خدا برشماباد! پس از پايان اين تجمّع، به خانه‏ها برگرديد و به خانواده خود، وسعت و گشايش دهيد و به برادران خود نيكي كنيد و خداوند را بر نعمتي كه ارزاني‏تان كرده، سپاس گوييد. باهم باشيد، تا خداوند هم متّحدتان سازد، به يكديگر نيكي كنيد، تا خداوند هم الفت شما را پايدار كند، از نعمت الهي به يكديگر هديه دهيد، آن گونه كه خداوند برشما منّت نهاده و پاداش آن را در اين روز، چندين برابر عيدهاي گذشته و آينده قرار داده است. نيكي دراين روز، ثروت را مي‏افزايد و عمر را طولاني مي‏كند. ابراز عاطفه و محبت به هم در اين روز، موجب رحمت و لطف خدا مي‏شود. تا مي‏توانيد، در اين روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان كنيد و در برخوردها و ملاقاتها ابراز شادماني و سرور كنيد...»(3)

آيين عيد غدير و ائمّه

ائمه اهل‏بيت عليهم‏السلام ، اين روز را شناخته و شناسانده و آن را عيد ناميدند و همه مسلمانان را به عيدگرفتن آن دستور دادند و فضيلت آن روز و ثواب نيكوكاري در آن را بيان كردند.

فرات بن احنف مي‏گويد: به امام صادق عليه‏السلام عرض كردم: جانم فدايت! آيا مسلمانان عيدي برتر از عيد فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آري! با فضيلت‏ترين، بزرگترين و شريفترين روز عيد نزد خداوند، روزي است كه خدا دين را در آن كامل ساخت و برپيامبرش محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله اين آيه را نازل فرمود: «اليوم اكملتُ لكم دينكُم و اتممتُ عليكم نعمتي و رضيتُ لكم الاسلام ديناً» گفتم: آن كدام روز بود؟ فرمود: هرگاه يكي از پيامبران بني‏اسرائيل مي‏خواست جانشين خود را تعيين كند و انجام مي‏داد، آن روز را عيد قرار مي‏دادند. آن روز، روزي است كه پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله علي عليه‏السلام را به عنوان هادي امّت نصب كرد و اين آيه نازل شد و دين كامل گشت و نعمت خدا بر مؤمنان، تمام‏شد. گفتم: آن روز، كدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب مي‏افتد، گاهي شنبه است، گاهي يك شنبه، گاهي دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه كاري سزاوار است كه انجام دهيم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شكر و حمد خداوند و شادماني است، به خاطر منتي كه خدا بر شما نهاد و ولايت ما را قرار داد. دوست دارم كه آن روز را روزه بگيريد.(4)

حسن بن راشد از امام صادق عليه‏السلام روايت مي‏كند كه: به آن حضرت عرض كردم: جانم فدايت! آيا مسلمانان را جز عيد فطر و قربان، عيدي است؟ فرمود: آري اي حسن! بزرگتر و شريف‏تر از آن دو. پرسيدم: چه روزي است؟ فرمود: روزي كه اميرالمؤمنين عليه‏السلام به عنوان نشانه راهنما براي مردم منصوب شد. گفتم: فداي شما! در آن روز چه كاري سزاوار است كه انجام دهيم؟ فرمود: روزه مي‏گيري و برپيامبر و دودمانش درود مي‏فرستي و از آنان كه در حقّشان ستم كردند، به درگاه خدا تبرّي مي‏جويي. همانا پيامبران الهي به اوصياء خويش دستور مي‏دادند روزي را كه جانشين تعيين شده، «عيد» بگيرند. پرسيدم: پاداش كسي كه آن روز را روزه بگيرد چيست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است.(5)

عبدالرحمان بن سالم نيز از پدرش روايت كرده كه: از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيدم: آيا مسلمانان غير از جمعه، قربان و فطر، عيدي دارند؟ فرمود: آري، عيدي محترم‏تر. گفتم: چه روز؟ فرمود: روزي كه حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، اميرالمؤمنين عليه‏السلام را به امامت منصوب كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَليٌّ مَوْلاهُ». عرض كردم: آن روز، چه روزي است؟ فرمود: به روزش چه كارداري؟ سال در گردش است، ولي آن روز، هيجدهم ذي‏حجّه است. پرسيدم: در آن روز شايسته است چه كاري انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و يادكردن محمد و آل محمد، خداوند را ياد مي‏كنيد. همانا پيامبراكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله توصيه فرمود كه مردم اين روز را عيدبگيرند. پيامبران همه چنين مي‏كردند و به جانشينان خود وصيّت مي‏كردند كه روز تعيين جانشين را عيد بگيرند.(6)

امام صادق عليه‏السلام نيز روزه غديرخم را برابر با صد حجّ و عمره مقبول نزد خداوند مي‏دانست و آن را «عيدِ بزرگ خدا» مي‏شمرد.

در «خصال» صدوق از مفضّل بن عمر روايت شده كه: به حضرت صادق عليه‏السلام عرض كردم: مسلمانان چند عيد دارند؟ فرمود: چهارعيد. گفتم: عيد فطر و قربان و جمعه را مي‏دانم. فرمود: برتر از آنها روز هيجدهم ذي‏حجّه است. روزي كه پيامبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، (دست) حضرت امير عليه‏السلام را بلند كرد و او را حجّت بر مردم قرار داد. پرسيدم: دراين روز، چه بايد بكنيم؟ فرمود: با آنكه هرلحظه بايد خدا را شكر كرد، ولي دراين روز، به شكرانه نعمت الهي بايد روزه گرفت. انبياي ديگر نيز اين گونه به اوصياي خود سفارش مي‏كردند كه روز معرّفي وصيّ را روزه بدارند و عيد بگيرند.

در حديث ديگري در «مصباح» شيخ طوسي»(7) امام صادق عليه‏السلام آن روز را روزي عظيم و مورد احترام معرّفي كرده است كه خداوند حرمت آن را برمؤمنان گرامي داشته و دينشان را كامل ساخته و نعمت را برآنان تمام نموده است و در اين روز، با آنان عهد و ميثاق خويش را تجديد كرده است. امام، غديرخم را روز عيد و شادماني و سرور و روز روزه شكرانه دانسته كه روزه‏اش معادل شصت ماه از ماههاي حرام (محرم، رجب، ذي قعده و ذي حجه) است.

در حديثي ديگر است كه، حضرت صادق عليه‏السلام در حضور جمعي از هواداران و شيعيانش فرمود: آيا روزي را كه خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دين را آشكار كرد و آن را براي ما و دوستان و شيعيانمان عيد قرار داد، مي‏شناسيد؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پيامبر داناتر است، آيا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند اين دو روز، بسيار مهمّ و بزرگند، اما روز «فروغِ دين» از اينها برتر است، يعني روز هيجدهم ذي حجّه... . فيّاض بن محمدبن عمر طوسي در سال 259 (در حالي كه خودش 90 سال داشت.) گفته است كه حضرت رضا عليه‏السلام را در روز غدير ملاقات كردم، درحالي كه در محضر او جمعي از ياران خاصّ وي بودند و امام عليه‏السلام آنان را براي افطار نگاه داشته بود و به خانه‏هاي آنان نيز طعام و خلعت و هدايا، حتي كفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافيان خود را دگرگون ساخته بود و پيوسته فضيلت و سابقه اين روز بزرگ را ياد مي‏فرمود.

محمدبن علاءِ همداني و يحيي بن‏جريح بغدادي مي‏گويند:

ما به قصد ديدار احمدبن اسحاق قمي (از اصحاب امام عسكري عليه‏السلام ) درشهر قم به درخانه‏اش رفته، در زديم. دختركي آمد. از او در باره احمدبن اسحاق پرسيديم. گفت: او مشغول عيد خودش است، امروز عيد است. گفتيم: سبحان اللّه! عيد شيعيان چهارتاست: عيدقربان، فطر، غدير و جمعه.(8)

اين نيز نشان دهنده سيره عملي بزرگان شيعه، نسبت به اين روز فرخنده است.

اميد است كه جامعه شيعي، با اهتمام ورزيدن به عيد ولايت و رهبري، رشد خودشان را نشان دهند و با تكريم اين حبل المتين استوار شيعه، دين خويش را نسبت به بنيادهاي اعتقادي ادا كنند.


1 ـ به نقل از علامه اميني در جلد 3 الغدير.

2 ـ شرف المصطفي، ابوسعيد خرگوشي.

3 ـ مصباح المتهجّد، ص 524.

4 ـ تفسير فرات بن ابراهيم كوفي، در سوره مائده.

5 ـ كافي، ج 1، ص 303.

6 ـ همان، ص 204.

7 ـ همان، ص 513.

8 ـ الغدير، ج 3، به نقل از مختصربصائرالدرجات.

/ 1