غدير پژوهي نماز عيد غدير
محمد جعفر طبسي نماز عيد غدير عبادتي مستحب است كه فقهاء ـ رضوان الله عليهم أجمعين ـ در كتابهاي فقهي از آن ياد كردهاند.در اين مقاله نگاهي گذرا به مسأله استحباب نماز غدير در روايات و گفتار فقهاي نامدار شيعه ميافكنيم بدان اميد كه در آينده اين مسأله را، از ديدگاههاي گوناگون، در كتابي مستقل مورد بحث و بررسي قرار دهيم و به شيفتگان ولايت أمير مؤمنان(ع) تقديم كنيم. ان شاء الله.گفتار فقهافقهاي شيعه در كتابهاي فقهي غالبا به اين مسأله پرداخته و در مورد اسحباب آن فتوا دادهاند. شروع بودن آن در حدّي است كه فقيه جاودانه صاحب جواهر متوفاي 1266هـ.ق ميگويد: فلا خلاف احده في هذه الصلاة بين قدماء الاصحاب و متأخّريهم.در اين نماز اختلافي ميان فقهاي قدم و جديد شيعه نديدم1. شيخ مفيد(ره) متوفاي 413 هـ در اين باره مينويسد:«فاذا ارتفع النهار من اليوم الثامن عشر من ذي الحجة فاغتسل فيه كغسلك للعيدين و الجمعة و ألبس أطهر ثيابك و امس شيئا من الطيب ان قدرت عليه، و ابرز تحت السماء، و ارتقب الشمس فاذا بقي لزوالها نصف ساعة او نحو ذلك فصل ركعتيني...»1هنگامي كه خورشيد در روز هجدهم ذي حجه بالا آمد، مانند غسل عيد قربان، عيد فطر و روز جمعه غسل كن. بهترين لباسهايت را بپوش، اگر توانستي مقداري عطر استعمال كن، زير آسمان قرار بگير و مواظب خورشيد باش؛ وقتي نيم ساعت به زوال آفتاب باقي ماند دو ركعت نماز بخوان.2. أبوالصلاح حلبي(ره) متوفاي 447 هـ در اين مسأله مينويسد:«و من وكيد السنة الاقتداء برسول الله في يوم الغدير، و هو الثامن عشر من ذي الحجة الحرام بالخروج الي ظاهر المصر و عقد الصلاة قبل ان تزول الشمس بنصف ساعة لمن تتكامل له صفات امامة الجماعة بركعتين يقراء في كل ركعة منهما الحمد و سورة الاخلاص عشرا و سورة القدر عشرا و آية الكرسي عشرا...»2از سنتهاي سفارش شده پيروي از رسول الله(ص) در روز غدير، هجدهم ذيحجة، است. پيروي از پيامبر اكرم(ص) با خروج از شهر و برگزار كردن نماز غدير در نيم ساعت قبل از زوال خورشيد به وسيله كسي كه داراي شرايط امامت جماعت است، تحقق مييابد. نماز غدير دو ركعت است، در هر ركعت آن پس از حمد، ده بار سوره توحيد و قدر و آية الكرسي خوانده ميشود.3. شيخ طوسي(ره) متوفاي 460 هـ در اين باره چنين نوشته است:«و يستحب أن يصلّي الانسان يوم الغدير اذا بقي الي الزوال نصف ساعة بعد ان يغتسل ركعتين، يقراء في كل واحدة منهما الحمد مرة و قل هو الله أحد، عشر مرات، و آية الكرسي عشر مرات، و انا انزلناه عشر مرات، فاذا سلم دعا بعدهما بالدعا المعروف.»3مستحب است انسان در روز غدير، نيم ساعت به زوال خورشيد مانده پس از غسل، دو ركعت نماز به جاي آورد و در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحيد، قدر و آية الكرسي را تلاوت كند و بعد از سلام دعاي معروف را بخواند.4. قاضي ابنبراج طرابلسي(ره) متوفاي 481 هـ مينويسد:«هذا العيد هو اليوم الثامن عشر من ذي الحجة فمن أراد هذا الصلاة فالافضل له أن يغتسل في هذا اليوم و يلبس أجمل ثيابه و يمس شيئا من الطيب و يبرز تحت السماء فأذا بقي من النهار الي زوال الشمس مقدار ساعة او نحو ذلك صلاّها ركعتين...»4اين عيد همان روز هجدهم ذيحجة است. كسي كه ميخواهد در اين روز نماز عيد [عيد غدير [بخواند بهتر است غسل كند، زيباترين لباسش را بپوشد، عطر بزند، در زير آسمان قرار گيرد و حدود يك ساعت قبل از زوال خورشيد دو ركعت نماز به جاي آورد...5. ابنزهره حلبي(ره) متوفاي 585 هـ اين گونه نگاشته است:«... و يستحب ان يصلي جماعة، أن يحجر فيها بالقراءة و ان يخطب قبل الصلاة خطبة مقصورة علي حمد الله و الثناء عليه و الصلاة علي محمد و آله، و ذكر فضل هذا اليوم و ما امر الله به فيه من النص بالامامة علي أميرالمؤمنين(ع).»5... و مستحب است اين نماز به جماعت خوانده شود، قرائت نماز با صدايي بلند باشد و قبل از نماز، خطبه كوتاهي شامل حمد و ثناي الهي، صلوات بر محمد و آل محمد، و فضيلت اين روز و مأموريت رسول خدا در انتصاب أميرمؤمنان به امامت ايراد شود.6.مرحوم حلبي(ره) مينويسد: ...و «صلاة يوم الغدير ركعتان و وقتهما قبل الزوال ساعة... و لو ابتدأ قبلها بخطبة مشتملة علي الحمد و الثناء و الصلاة و الولاء و الاعلام بفضيلة ذلك اليوم و ما خصّ الله به وليه من النص عليه بالامامة و تشريفه بالولاية الموكدة عهدها علي جميع الامة لكان اتم فضلا و أعظم أجرا.»6نماز روز غدير دو ركعت و وقت آن نيم ساعت به زوال خورشيد است... و چنانچه قبل از نماز در خطبهاي از حمد و ثناي الهي، درود بر پيامبر(ص)، دوستي اهل بيت(ع) فضيلت آن روز و آنچه خدا به وليّش اختصاص داده مانند امامت و تشرف به ولايتي كه همه امت به پذيرش سفارش شدهاند ياد كند، از فضيلتي والا و پاداشي بزرگ برخوردار است.7. سلار بنعبدالعزيز(ره)متوفاي463هـ در كتاب «مراسم» چنين نوشته است:«و هي من وكيدا السنن وقتها اذا بقي من الزوال مقدار نصف الساعة في اليوم الثامن عشر من ذي الحجة...»7اين نماز از سنتهاي مؤكد بوده، وقت آن نيم ساعت قبل از زوال خورشيد روز هيجدهم ذيحجة است.8. علامه حلي(ره) متوفاي 726 هـ مينويسد:«هذه الصلاة تستحب في هذا اليوم و اشدّه تأكيدا قبل الزوال بنصف ساعة.»8اين نماز در روز غدير مستحب است و نيم ساعت قبل از زوال خورشيد بر خواندن آن تأكيد شده است.او همچنين ميفرمايد: خدا به سبب هدايت، اكمال دين و اتمام نعمت منتي بر بندگان دارد كه سپاس آن در روز غدير لازم است، بدين خاطر نماز عيد غدير را مستحب شمردهاند.9. شهيد اول(ره) متوفاي 786 هـ در «ذكري» چنين نوشته است:«و من الصلوات المستحبة صلوة يوم الغدير و هي مشهورة بين الاصحاب.»9يكي از نمازهاي مستحبي، نماز روز غدير است كه بين أصحاب شهرت دارد. علاوه بر اين او ميگويد:و ثوابها مائة ألف حجة و عمرة و يعطي ما سأل.10و پاداش اين نماز با هزار حج و عمره برابر است و هر چه [نمازگزار] درخواست كند برآورده ميشود.10. مقدس اردبيلي(ره) متوفاي 993 هـ مينويسد:«و المشهور بين الاصحاب جواز فعلها جماعة و ليس ببعيد، لعدم المنع من الجماعة في النافلة مطلقا بحيث يشملها ظاهرا و لا اجماع فيه، مع الترغيب في الجماعة، خصوصا في هذه الصلاة في هذا اليوم، و لانه يحصل النفع اكثر لحصول ثوابها لمن لم يعرف هذه الايات بالاقتداء.»11مشهور ميان أصحاب جواز خواندن نماز [عيد غدير] به جماعت است و اين سخن بعيد نيست؛ زيرا خواندن نمازهاي نافله به جماعت منع مطلقي ندارد كه ظاهر اين مورد را شامل شود و اجماعي نيز بر منع تحقق نيافته است. علاوه بر اين. جماعت در نمازها، بخصوص در نماز اين روز، مورد تشويق شرع قرار گرفته است. از سوي ديگر به جماعت خواند نماز عيد سود بيشتر را دارد، چون كسي كه با آيات آشنا نيست [توانايي قرائت ندارد] پاداش بسيار مييابد.11. محقق كركي(ره) متوفاي 940 هـ در اين باره ميگويد:«و صلاة الغدير ركعتان قبل الزوال بنصف ساعة يقراء في كل ركعة منها الحمد و كلا من التوحيد و القدر و آية الكرسي الي قوله (هم فيها خالدون) عشرا، جماعة في الصحراء بعد ان يخطب الامام بهم، و يعرفهم فضل اليوم فاذا انقضت الخطبة تصافحوا و تهانوا.»12نماز غدير دو ركعت است كه نيم ساعت قبل از زوال خورشيد خوانده ميشود، در هر ركعت، پس از حمد، سوره توحيد، قدر و آية الكرسي، تا هم فيها خالدون، هر يك ده بار خوانده ميشود. اين نماز پس از خطبه خطيب، كه فضيلت آن روز را بيان ميكند، پس از پايان خطبه مردم به يكديگر دست داده، تبريك ميگويند.12. مرحوم نراقي(ره) متوفاي 1245 هـ مينويسد:«و استحبابها مشهور بين الاصحاب قديما و حديثا و تدل عليه رواية العبدي و غيرها.»13استحباب اين نماز بين أصحاب گذشته و حاضر مشهور است و روايت عبدي و غير آن بر اين مطلب دلالت دارد.مرحوم سيد محمد كاظم يزدي نيز در عروة الوثقي به اين مسأله اشاره ميكند و تمام كساني كه بر «عروة الوثقي» حاشيه نوشتهاند، از جمله مرحوم امام خميني(ره) آن را پذيرفتهاند.روايات
به دو روايت در اين مسأله اشاره ميكنيم:محدث جليل القدر شيخ حر عاملي(ره) متوفاي 1104 هـ .ق در وسائل الشيعه بابي را به استحباب نماز در روز غدير اختصاص داده، از امام صادق(ع) چنين نقل ميكند:«محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بنالحسن الحسني، عن محمد بنموسي الهمداني، عن علي بن حسان الواسطي، عن علي بنالحسيني العبدي قال: سمعت أبا عبدالله الصادق(ع) يقول: صيام يوم غدير خم يعدل صيام عمر الدنيا ـ الي أن قال ـ و هو عيد الله الاكبر و ما بعث الله نبيا الا و تعيّد في هذا اليوم و عرف حرمته؛ و اسمه في السماء يوم العهد المعهود و في الارض يوم الميثاق المأخوذ و الجمع المشهود؛ و من صلي فيه ركعتين يغتسل عند زوال الشمس من قبل أن تزول مقدار نصف ساعة... عدلت عندالله عزوجل مأئة ألف حجة، و مأئة ألف عمرة، و ما سال الله عز و جل حاجة من حوائج الدنيا و حوائج الاخرة الا قضيت كائنا ما كانت الحاجة.»14محمد بن حسن با سندش از حسين بن حسن حسني از محمد بن موسي همداني از علي بن حسان واسطي از علي بنحسين عبدي نقل كرده است كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم، فرمود: روزه روز عيد غدير با روزه تمام عمر دنيا برابر است [و سخن را ادامه داد] تا آنكه فرمود: غدير عيدالله أكبر است، خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر آنكه اين روز را برايش عيد قرار داد و حرمتش را به وي شناساند.غدير در آسمان «روز عهد معهود» و در زمين «روز ميثاق گرفته شده و جمع مشهود» نام دارد. كسيكه در اين روز نيم ساعت قبل از زوال خورشيد دو ركعت نماز بخواند و قبل از آن غسل كند... نزد خداوند پاداشي برابر با هزار حج و هزار عمره خواهد داشت و خواستهاي دنيايي و آخرتياش برآورده ميشود.ايرادهايي كه بر حديث وارد شده، چنين است:1. اشكال مرحوم عاملي
شيخ طوسي اين روايت را در «تهذيب الاحكام»15 نقل كرده و مرحوم عاملي در «مدارك الاحكام»16 سند آن را ضعيف دانسته است. هر چند اين بزرگوار عامل ضعف را بيان نكرده، ولي احتمال دارد كه به خاطر وجود علي بنالحسين العبدي در سلسله راويان روايت را ضعيف شمرده باشد چون در كتب رجال به وي اعتنايي نشده است.2. اشكال مرحوم صدوق(ره)
مرحوم صدوق(ره) به خاطر حضور محمد بنموسي همداني در سند روايت آن را ضعيف ميداند و ميگويد: خبر نماز روز غدير خم و پاداش كسي كه در آن روزه بگيرد به طريق محمد بنموسي همداني نقل شده است. شيخ ما محمد بنحسن بنالوليد، محمد بنموسي را مورد اعتماد نميدانست و هر كه در نقل روايت مورد تصديق و تاييد استادم قرار نگيرد نزد من متروك و غير قابل اعتماد است.پاسخ به اشكالها
فقهاي بزرگوار ما اين موارد را از طريق تسامح در ادله سنن حل كردهاند. چنانكه مرحوم صاحب جواهر ميگويد: و أنت خبير بما فيه، خصوصا و الحكم استحبابي17؛ و تو از ضعف كلام (صدوق) آگاهي، بخصوص كه اين مسأله از احكام استحبابي است.مرحوم صاحب حدائق (ره) مينويسد: ظاهرا اين أخبار و آنچه كه به تسامح در ادله سنن شهرت دارد سبب شده است كه اين نماز ميان قدما و متأخران مشهور شود و سخن صدوق و استادش محمد بنحسن بنوليد مورد توجه قرار نگيرد. حديث دوم از داود بنكثير از أبي هارون عبدي از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است بر اساس اين روايات امام ششم(ع) فرمود: كسي كه در آن روز دو ركعت نماز به جاي ميآورد ميتواند نماز را در هر وقتي بخواند، [ولي[ بهتر است كه نزديك زوال خورشيد باشد [زيرا] آن ساعتي است كه امير مؤمنان(ع) در غدير خم به عنوان پرچمدار (رهبر) مردم معرفي شد [نيز] همان ساعتي است كه مردم سمت آن جايگاه نزديك ميشدند. پس [بهتر است] در اين وقت دو ركعت نماز بگذارد آنگاه سجده كرده صد مرتبه شكرالله بگويد و بعد از نماز دعايي را كه وارد شده است بخواند.181 ـ المقنعه.
2 ـ الكافي في الفقه، ص 160.
3 ـ النهاية، ص 141؛ المبسوط، ج 1، ص 132.
4 ـ الهمذب، ج 1، ص 146.
5 ـ غنية النزوع، ص 108.
6 ـ همان كتاب، ص 106.
7 ـ المراسم، ص 81.
8 ـ منتهي المطلب، ج 1، ص 36. رك: تحرير الاحكام، ص 48 و نهاية الاحكام، ج 1، ص 96 و ارشاد الاذهان، ج 1، ص 267 و تبصرة المتعلمين ، ص 34.
9 ـ ذكري الشيعة، ص 254.
10 ـ البيان، ص 216.
11 ـ مجمع الفائدة و البرهان، ج 3، ص 32.
12 ـ جامع المقاصد، ج 2، ص 485.
13 ـ مستند الشيعة، ج 6، ص 380.
14 ـ وسائل الشيعة، ج 8، ص 89؛ مستدرك الوسائل، ج 6، ص 273.
15 ـ تهذيب الاحكام، ج 3، ص 143.
16 ـ مدارك الاحكام، ج 4، ص 210.
17 ـ جواهر الكلام، ج 12، ص 215.
18 ـ وسائل الشيعة، ج 8، ص 90.