امانت و خيانت در بيت المال - اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى سپرند، اگر كسى امانتش را به دست انسان بد سابقه اى بسپارد، و او در امانت خيانت كند، بايد خويشتن را ملامت كند. در حديثى از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) مىخوانيم: «مَنِ اْئَتَمَنَ غَيْرَ اَمِين فَلَيْسَ لَهُ عَلَى اللّهِ ضِمانٌ لاَِنَّه قَدْ نَهَاهُ اَنْ يَأْتَمِنَهُ; كسى كه امانت خويش را به غير امين بسپارد، خدا ضامن حفظ آن نيست، زيرا خدا او را از سپردن امانت به چنين كسى نهى كرده است». (1)

امام باقر (عليه السلام) مىفرمايد: «مَنِ ائِتْمَنَ غَيْرَ مُؤْتَمَن فَلا حُجَّةَ لَهُ عَلَى اللّهِ; كسى كه فرد غير امين را امين بشمرد (و امانتش را به او بسپارد، مال خود را ضايع كرده) و حجتى در برابر پروردگار ندارد». (2)

بنابراين بر تمام مديران جامعه اسلامى لازم است كه به هوش باشند، مبادا پست ها و مقامات مختلف حكومت را كه مهم ترين امانت هاى الهى هستند، به دست افراد خائن بسپارند، كه هم دنياى خويش را تباه مىكنند و هم دين خود را، و در پيشگاه خدا مسؤوليت سنگينى دارند.

امانت و خيانت در بيت المال

امانت همه جا مطلوب است ولى از ديدگاه اسلام در اموال عمومى و سرمايه هاى معنوى و مادى كه تعلق به جامعه دارد، نه به شخص خاصى، داراى تأكيد بيشترى است فلسفه آن نيز روشن است، زيرا اولا گروهى چنين مىپندارند، چون اين سرمايه ها تعلق به عموم دارند، آنها آزادند هرگونه مىخواهند در آن عمل كنند، و ثانياً اگر خيانت در اموال عمومى و بيت المال رايج شود نظام جامعه از هم گسيخته خواهد شد، و چنين جامعه اى هرگز روى سعادت نمى بيند.

براى پى بردن به اهميت اين موضوع كافى است كه داستان «حديده مُحْماة» را بار ديگر به خاطر بياوريم آنجا كه عقيل برادر اميرمؤمنان على (عليه السلام) تقاضا كرده بود كمى بر سهميه او از گندم بيت المال بيفزايد، و ضابطه عدالت بين مسلمين را به خاطر رابطه برادرى كمى تغيير دهد، على (عليه السلام) آهنى را در آتش گذارد، و نزديك


1. همان، جلد 106، ص 179.

2. فروع كافى، جلد 5، صفحه299.

/ 451