اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3ـ وَ نادَى فِرْعَوْنُ فِى قَوْمِهِ قالَ يا قُومِ اَلَيْسَ لِى مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الاَْنْهارُ تَجْرِى مِنْ تَحْتِى اَفَلا تُبْصِرُونَ ـ اَمْ اَنا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِى هُوَ مَهِيْنٌ وَ لا يَكادُ يُبِيْنٌ (زخرف ـ 51 و 52)

4ـ قالَ اِنَّما اُوتِيتُهُ عَلَى عِلْم عِنْدِى... فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِى زِيْنَتِهِ ـ قالَ الَّذينَ يُرِيْدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما اُوتِىَ قارُونَ اِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيم. (قصص ـ 78 و 79)

5ـ قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ اِلهاً غَيْرى لاََجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِيْنَ. (شعرا ـ 29)

6ـ اَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُف اَوْ تَرْقَى فِى السَّماءِ وَ لَنْ نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّى تُنَزِّلُ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَئُهُ. (اسراء ـ 93)

تِلْكَ الدّارُ الاْخِرةُ نَجْعَلُها لِلَّذيْنَ لا يُرِيْدُونَ عُلُوّاً فِى الاْرِضِ وَ لافَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِيْنَ. (قصص ـ 83)

ترجمه:

1ـ فرمود: (اى موسى!) ما قوم تو را بعد از تو آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت!... و براى آنان مجسّمه گوساله اى كه صدايى همچون صداى گوساله داشت پديد آورد و (به يكديگر) گفتند (اين خداى شما و خداى موسى است!) و او فراموش كرد (پيمانى را كه با خدا بسته بود!)... (موسى رو به سامرى كرد و) گفت: تو چرا اين كار را كردى اى سامرى؟! گفت: من چيزى ديدم كه آنها نديدند، من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم پس آن را افكندم و اين چنين (هواى) نفس من اين كار را در نظرم جلوه داد!

2ـ (به ياد آوريد) هنگامى را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد، مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مىكرديد!... و كسانى كه اميدى به ديدار ما ندارند (و رستاخيز را انكار مىكنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشده اند و يا پروردگارمان را با چشم خود نمى بينيم؟!» آنها درباره خود تكبر ورزيدند و طغيان بزرگى كردند!

3ـ فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آنِ من

/ 451