دروغ گويى در روايات اسلامى - اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيات فوق كه بخش مهمّى از تأكيدهاى قرآن در مورد زشتى دروغ و آثار شوم آن است به خوبى نشان مىدهد كه تا چه حد اين گناه از نظر اسلام، زشت و منفور و خطرناك است، و افراد با ايمان و جامعه اسلامى بايد در برابر آن حساسيت كامل نشان دهند، و صحنه اجتماع را از لوث آن پاك كنند.

دروغ گويى در روايات اسلامى

در روايات اسلامى تعبيرهاى تكان دهنده اى درباره زشتى دروغ است كه گلچينى از آن را ذيلا مطالعه مىكنيد:

1ـ از بعضى از روايات استفاده مىشود كه دروغ كليد گناهان است. در حديثى از امام باقر (عليه السلام) مىخوانيم: «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشّرِّ اَقْفالا وَجَعَلَ مفاتيحَ تِلْكَ الاَْقْفالِ اَلشَّرابَ، وَ الْكِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ; خداوند متعال براى شرّ قفل هايى قرار داده است، و كليد آن قفل ها شراب است (چرا كه مانع اصلى زشتى ها عقل است و شراب عقل را از كار مىاندازد) و دروغ از شراب هم بدتر است». (1)

2ـ در تعبير ديگرى از امام حسن عسكرى (عليه السلام) مىخوانيم: «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ كُلُّها فى بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ اَلْكِذْبَ; تمام پليدى ها در اتاقى قرار داده شده و كليد آن اتاق، دروغ است». (2)

دليل آن اين است كه انسان هاى گنهكار هنگامى كه خود را در معرض رسوايى مىبينند با دروغ گناهان خود را مىپوشانند، و به تعبير ديگر دروغ به آنها اجازه مىدهد كه انواع گناهان را مرتكب شوند، بى آنكه از رسوايى بترسند، در حالى كه انسان راستگو ناچار است گناهان ديگر را ترك كند چرا كه راست گويى به او اجازه انكار گناه را نمى دهد و ترس از رسوايى ها او را به ترك گناه دعوت مىكند.

حديث معروف مردى كه نزد پيامبر (صلّى الله عليه وآله) آمد و آلوده انواع گناهان بود و پيامبر (صلّى الله عليه وآله) فقط از او پيمان گرفت كه دروغ نگويد، و همين سبب شد كه تمام گناهان را ترك كند شاهد گوياى اين مدّعا است. (3)


1.اصول كافى، جلد 3، صفحه 339.

2.بحارالانوار، جلد 169، صفحه 263.

3.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 6، صفحه 357.

/ 451