اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فضايل اخلاقى موقعيت خاصى را دارد.

4ـ در حديث ديگرى از همان حضرت نقل شده است كه فرمود: «شَيئَانِ لا يُوزَنُ ثَوابُهُما اَلْعَفْوُ وَالْعَدْلُ; دو چيز است به قدرى ثواب آن زياد است كه به وزن نمى آيد، عفو و عدالت». (1)

قرار گرفتن عفو در كنار عدالت علاوه بر اين كه اهميت عفو را روشن مىسازد، تعديل اين دو را با يكديگر نشان مىدهد، چرا كه عدالت حق است و باعث نظم جامعه، ولى عفو يك فضيلت است كه سبب برطرف شدن كينه ها و جوشش محبت ها مىگردد. وانضمام اين دو به يكديگر هرگونه سوء استفاده را از بين مىبرد.

5ـ در حديث ديگرى از همان بزرگوار بدترين مردم را چنين معرفى مىكند مىفرمايد: «شَرُّ الناسِ مَنْ لا يَعْفُ عَنِ الزَّلَّةِ وَلا يَسْتُرُ الْعَوْرَةَ; بدترين مردم كسى است كه از لغزش ها نمى گذرد و عفو نمى كند، و عيوب مردم را نمى پوشاند». (2)

6ـ در حديثى مىخوانيم كه مرد (خطاكارى) را نزد مأمون حاضر كردند، او تصميم داشت گردنش را بزنند، و امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) حاضر بود، مأمون عرض كرد: «ما تَقُولُ يا اَبَا الْحَسَنِ; شما در اين باره چه مىفرماييد: «فَقالَ اَقُولُ اِنَّ اللّهَ لا يَزيدُكَ بِحُسْنِ الْعَفْوِ اِلاّ عِزّاً فَعَفى عَنْهُ; حضرت فرمود: من مىگويم خداوند با حسن عفو جز عزّت تو را نمى افزايد».

مأمون اين سخن را شنيد و آن مرد را (كه به احتمال قوى يك جرم سياسى بر ضد مأمون داشت) بخشيد (3)

7ـ در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) آمده است كه فرمود: «قِلَّةُ الْعَفْو اَقْبَحُ الْعُيُوبِ، وَ التَّسَرُعُ اِلَى الانتِقامَ اَعْظَمُ الذُنُوبِ; كمى عفو و گذشت زشت ترين عيب ها است، و شتاب كردن به سوى انتقام بزرگترين گناهان است». (4)

8ـ همان حضرت در كلمات قصارش در نهج البلاغه فرموده است: «اِذا قَدَرْتَ عَلَى

1. همان مدرك، جلد 4، صفحه 184 (حديث 5769).

2. شرح غررالحكم، جلد 4، صفحه 175 (حديث 5735).

3. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 172، حديث 10.

4.شرح غرر، جلد 4، صفحه 505، حديث 6766.

/ 451