پيامدهاى زيانبار غيبت - اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قدر مشترك همه اينها اين است كه انسان سعى مىكند با غيبت كردن شخصيت طرف و موقعيت اجتماعى او را درهم بشكند و او را در نظرها خوار و بى مقدار كند، و از اين طريق انتقام بگيرد يا خشم خود را فرو نشاند، يا او را از مقام و مال محروم سازد و در اختيار خود بگيرد يا اظهار زهد و قدس كند، يا حاضران را بخنداند و يا خود را برتر و بالاتر از ديگران معرفى كند.

از اينجا روشن مىشود كه اولا غيبت تا چه حد گسترده است و چه عوامل زياد و متنوعى دارد، و در حديثى از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است: «اَصْلُ الْغيْبَةِ تَتَنَوَّعُ بِعَشْرَةِ اَنْواع; شِفاءِ غَيْظ وَ مُساعَدَةِ قَوْم وَ تُهْمَة، وَ تَصْدِيْقِ خَبَر بِلاكَشْفِهِ، وَ سُوءِ ظَنٍّ وَ حَسَد وَ سُخْرِيَّة وَ تَعَجُّب وَ تَبَرُّم وَ تَزَيُّن، فَاِنْ اَرَدْتَ السَّلامَةَ فَاذْكُرِ الْخالِقَ لاَ الَْمخْلُوقَ فَيَصِيْرُ ذلِكَ مَكانَ الْغِيْبَةِ عِبْرَةً وَ مَكانَ الاِْثْمِ ثَواباً; سرچشمه غيبت به ده نوع تقسيم مىشود، تشفّى قلب (فرونشاندن آتش غضب) و همگامى با ديگران (تعصّب گروهى) و تهمت زدن، و تصديق عجولانه خبرى كه صدق و كذب آن آشكار نشده، و سوء ظن و حسد و استهزاء، و اظهار تعجب و ابراز ناراحتى و خويشتن آرايى. و اگر مىخواهى سالم بمانى به ياد خالق باش نه به ياد مخلوق، اين سبب مىشود كه به جاى غيبت (از عيوب ديگران) عبرت بگيرى و به جاى گناه پاداش براى تو حاصل شود». (1)

روشن است كه امام (عليه السلام) در صدد بيان بخشى از عوامل عمده غيبت بوده است، زيرا همان گونه كه گفته شد، عوامل غيبت از اينها فراوان تر است.

پيامدهاى زيانبار غيبت

غيبت آثار مخرّب زيادى در جامعه انسانى دارد كه اگر دست كم گرفته شود خطر آن بيشتر خواهد بود، اضافه بر اين، آثار سويى از نظر روحانى و معنوى و عقوبت هاى الهى دارد كه در روايات به آن اشاره شده است.

در مورد اول امور زير را مىتوان بر شمرد:


1. بحارالانوار، جلد 72، صفحه 257.

/ 451