مددپور قدس، 28/1/82نويسنده در ابتداي بحث اشاره ميكند كه گرچه توليد فكر و انديشه يا تفكر مؤثر و فعّال در جامعه ما وجود دارد، اما لازم است كه ما غايت تفكر را مورد ارزيابي قرار دهيم. امروزه بسياري از روشنفكران به دنبال حضور در نظام جهاني و هماهنگي با آن هستند. بخشي از اين تفكر جنبه تحقيقي و فعال دارد اما بخش عظيمي نيز انفعالي و بيشتر كپي و تقليدي از تفكر جهاني است و اتفاق نويني در عرصه فكر و تحقيق به ارمغان نميآورد. البته عدهاي نيز در جامعه ما وجود دارند كه تابع غايات جهاني نيستند و خود هدف ديگري را جستوجو ميكنند كه همان غايت تمدن اسلامي است. اين تفكر با دو گونه تفكر تقليدي و تحقيقي مدرن، متفاوت است.تفكري كه به دنبال تمدن اسلامي است به دو بخش تحقيقي و تقليدي تقسيم ميشود. بخش تحقيقي با مشكلاتي مواجه است، زيرا كساني كه سعي ميكنند در جهاني نو با رجوع به سنتهاي ديني و معنوي گذشته گفتمانهاي نوين ديني را طرح كنند، با مشكلاتي كه مقلدين و غيرمحققين در برابر آنها ايجاد ميكنند، مواجه هستند و متهم به بدعتگذاري ميشوند، ازاينرو محققين نيز با احتياط در اين وادي قدم برميدارند. متفكران محقق مسلمان، هم با نهي روشنفكران مدرن مواجه هستند، زيرا تفكر نو اسلامي مانعي بزرگ در برابر تفكر غربي مدرن ايجاد ميكند، و هم با مقاومت برخي اثرگذاران سنتي روبهرو هستند كه مانع هرگونه تحرك ميشوند و با عملكرد غلط نسل جوان را دفع كرده و براي آزادانديشي مشكل ايجاد ميكنند.نويسنده در ادامه ميگويد: توليد فكر و انديشه را بايد با بازگشت به هويت ديني و تقدس وحي الاهي آغاز نمود و آن را نقطه عزيمت و جهش قرار داد تا به سوي مقصد اعلاي اسلامي و دنياي نوين ديني برسيم وگرنه با كار تقليدي غربي يا شرقي و اسلامي يا مدرن، مشكل ما حل نخواهد شد. نويسنده بنياد تفكر را بر خودآگاهي استوار ميداند و اين خودآگاهي هويت انساني و قلمرو وجودي انسان شدن را مشخص ميكند؛ و تفكر در فضاي خودآگاهي غايت خودآگاهانه شدن را مشخص مينمايد؛ چون اصل فكر و انديشه كوركورانه نيست، سلسله مراتبي دارد و در عاليترين مرتبه شكل ميگيرد. نويسنده در ادامه به آسيبهايي كه متوجه نخبگان ميشود اشاره كرده و نيز معضل عدم توليد فكر در ميان جوانها و گام برنداشتن آنها در وادي تحقيق را مورد اشاره قرار ميدهد.