سرچشمه دانش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرچشمه دانش - نسخه متنی

عبدالکریم پاک نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرچشمه دانش

به مناسبت ميلاد با سعادت امام رضا (عليه السلام)

عبد الكريم پاك‏نيا

مقدمه

پيشوايان معصوم شيعه هر كدام به نوبه خود سرچشمه كمالات و منبع فضايل و صفات عالى انسانى محسوب مى‏شوند. نه تنها شيعه بلكه افراد و گروه‏هاى مختلفى كه با آن بزرگان در ارتباط بوده‏اند به اين نكته اذعان دارند. حتى مخالفين و معاندين آنان گاهى در لابلاى سخنان خويش اين حقيقت را ابراز كرده‏اند. يكى از كارگزاران حكومتى مامون به نام رجاء بن ضحاك - كه مامور آوردن امام هشتم‏عليه السلام از مدينه به خراسان بود - مى‏گويد: هنگامى كه امام رضاعليه السلام را به دستور مامون از مدينه به خراسان آوردم، مامون از رفتار و حالات و خصوصيات وى از من سؤالاتى كرد و من آنچه را كه در طول سفر و در اوقات شبانه روز از على بن موسى الرضاعليه السلام ديده بودم به خليفه گزارش دادم. مامون به من گفت: «يابن ابى الضحاك! هذا خير اهل الارض و اعلمهم و اعبدهم فلا تخبر احدا بما شاهدته منه; اى پسر ضحاك! اين شخص بهترين، داناترين و عابدترين فرد روى زمين است، آنچه را كه از فضائل و مناقب و صفات والاى او ديده‏اى نزد كسى فاش نكن [تا اينكه فضائل او توسط من منتشر شود.]»(1)

ائمه اطهارعليهم السلام معدن علم و سرچشمه دانش حكمت و اخلاق و معارف عالى انسانى بوده و به تمام علوم مورد نياز بشر آگاهى كامل دارند. به فرموده امام هشتم‏عليه السلام تمام نيازمندى‏هاى فرزندان آدم در نزد امام معصوم‏عليه السلام مى‏باشد، و جميع علوم مختلف بشرى نزد آن‏هاست. (2)

عالم آل محمد صلى الله عليه و آله

امام كاظم‏عليه السلام همواره با اشاره به امام رضاعليه السلام به فرزندان خويش مى‏فرمود: اين برادر شما على بن موسى، عالم آل محمد است، پس از وى پرسش‏ها و مجهولات خويش را بپرسيد و آنچه به شما ياد مى‏دهد آن را حفظ كنيد، از پدرم (امام صادق‏عليه السلام) چندين بار شنيدم كه فرمود: عالم آل محمدصلى الله عليه وآله در صلب توست و اى كاش او را درك مى‏كردم. (3)

برترين دانشمند

مرحوم شيخ صدوق مى‏گويد: مامون در هر جا كه احتمال مى‏داد دانشمندى باشد و توانايى مناظره و مباحثه با امام رضاعليه السلام را داشته باشد به مجلس خويش دعوت كرده و او را با امام هشتم‏عليه السلام وارد بحث مى‏نمود. او در اين زمينه تلاش‏هاى فراوانى به عمل آورد كه انديشمندان و نظريه‏پردازان فرقه‏ها و گروه‏هاى مختلف اسلامى و غير اسلامى در مباحثه علمى بر حضرت رضاعليه السلام پيروز شوند و اين به جهت‏حسد و كينه باطنى وى نسبت‏به آن حضرت بود. اما امام رضاعليه السلام در تمام آن جلسات و مناظره‏هاى سنگين و پيچيده علمى بر تمام دانشمندان عصر غلبه كرد. آن حضرت با كسى به بحث و مناظره نپرداخت مگر اينكه در پايان، طرف مقابل به فضيلت و برترى و دانش سرشار امام هشتم‏عليه السلام اعتراف نمود و در برابر استدلال‏هاى قوى و محكم او سر تعظيم فرود آورد. (4)

شيخ طبرسى از هروى نقل كرده است كه هيچ كس را دانشمندتر از على بن موسى الرضاعليه السلام نديدم و هيچ دانشمندى نيز او را نديد مگر اين كه همانند من به فضل و دانش او شهادت داد. (5)

خود امام رضاعليه السلام در مورد دانش بى‏كران حضرتش و برترى بر انديشمندان و متفكرين علوم مختلف مى‏فرمايد: «زمانى من در روضه (مسجدالنبى‏صلى الله عليه وآله) مى‏نشستم و در آن دوران دانشمندان زيادى در مدينه بودند، هرگاه يكى از آن‏ها در پاسخ پرسشى عاجز مى‏گشت و ديگران هم نمى‏توانستند از عهده برآيند، همگى به من اشاره مى‏كردند و مسائل مشكل را پيش من مى‏فرستادند و من پاسخ همه آن‏ها را مى‏دادم.»(6)

آن حضرت در گفتار ديگرى مى‏فرمايد: «آن گاه كه من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجيل با انجيلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئين با زبان عبرى خودشان و بر هربذان با زبان فارسى‏شان و بر روميان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و انديشه‏هاى مختلف به طريقه خودشان استدلال كنم و آن گاه كه هر دسته‏اى را محكوم نمودم و دليلشان را باطل ساختم و آنان از عقيده و پندارهاى خويش دست كشيده و بر گفتار من گرويدند، مامون در خواهد يافت كه مسندى كه بر آن تكيه زده حق او نيست و در آن هنگام از كرده خود پشيمان خواهد شد.» سپس فرمود: «و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.»(7)

نمونه‏هاى دانش و انديشه امام هشتم عليه السلام

سخن گفتن از علوم و انديشه‏هاى بى‏كران امامان معصوم; آن يكه‏تازان ميدان علم و عمل كار آسانى نيست. ما در اين نوشتار به مناسبت ولادت هشتمين كوكب فروزان امامت و در حد مجال به نمونه‏هايى از دانش سرشار و انديشه‏هاى تابناك آن گوهر نبوى مى‏پردازيم.

آشنايى با زبان‏هاى مختلف

شيخ صدوق‏رحمه الله به نقل از ابوالصلت هروى مى‏نويسد: امام رضاعليه السلام با هر گروه و مليتى از مردم با زبان مادرى او سخن مى‏گفت. به خدا سوگند او از خود آن‏ها به زبان محلى‏شان داناتر بود و از خودشان فصيح‏تر صحبت مى‏كرد. روزى به او گفتم: «يابن رسول الله انى لاعجب من معرفتك بهذه اللغات على اختلافها، فقال: يا اباالصلت انا حجة الله على خلقه; و ما كان الله ليتخذ حجة على قوم و هو لا يعرف لغاتهم او ما بلغك قول اميرالمؤمنين‏عليه السلام; اوتينا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات; اى پسر رسول خدا، من از آشنايى شما به اين همه زبان‏هاى مختلف در شگفتم! [چطور ممكن است‏يك انسان به اين همه زبان‏هاى رايج و ملت‏هاى مختلف آشنايى كامل داشته باشد؟!] آن حضرت در پاسخ فرمود: اى اباصلت! من حجت‏خداوند بر تمامى مردم روى زمين هستم، و پروردگار متعال حجت و خليفه خويش بر قومى نمى‏گرداند كسى را كه زبان و گويش آن‏ها را بلد نباشد، آيا سخن اميرمؤمنان‏عليه السلام را نشنيده‏اى كه فرمود: به ما فصل الخطاب عطا شده است و آيا فصل الخطاب غير از آشنايى به لغات و زبان‏هاى گوناگون، چيزى ديگر است؟!»(8)

خبر از آينده

كليم بن عمران مى‏گويد: به امام رضاعليه السلام گفتم: از خداوند بخواه برايت فرزندى عطا كند. حضرت فرمود: «من صاحب فرزندى خواهم شد و او وارث و يادگار من خواهد بود.» بعد از مدتى امام جوادعليه السلام به دنيا آمد، حضرت رضاعليه السلام به اصحابش فرمود: «فرزندى به دنيا آمد كه شبيه موسى بن عمران شكافنده درياست و مانند عيسى بن مريم مادرش پاك و مطهر است.»(9)

همچنين صفوان بن يحيى نقل مى‏كند: روزى نزد امام هشتم‏عليه السلام نشسته بودم كه حسين بن خالد صيرفى وارد شد. وى به قصد مشورت و نظرخواهى به امام رضاعليه السلام گفت: مى‏خواهم سفرى به منطقه عريض داشته باشم. حضرت فرمود: «آن جايى را كه به عافيت و امنيت و سلامتى دسترسى دارى ترك نكن.»(يعنى به سفر نرو كه احتمال خطر هست.) او از گفتار امام‏عليه السلام قانع نشد و به قصد سفر به عريض به راه افتاد، اتفاقا در راه با دزدان و راهزنان مواجه شده و تمام اموال و دارايى‏هايش به سرقت رفت و راستى گفتار حضرت بر او روشن گرديد. (10)

استدلال قرآنى

حضرت رضاعليه السلام هنگامى كه در يكى از مناظرات خويش در مجلس مامون، جايگاه والاى عترت پيامبرصلى الله عليه وآله را با استدلال به آيات قرآن تشريح مى‏كرد; در ضمن شمارش آياتى كه در مورد فضيلت اهل بيت‏عليهم السلام است، چنين فرمود: «اما هفتمين آيه اين است: «ان الله و ملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»; (11) «خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملا تسليم فرمان او باشيد.»

مسلمانان گفتند: يا رسول الله! ما معنى تسليم را فهميديم كه بايد تسليم فرمان شما باشيم، اما چگونه صلوات بگوئيم. فرمود: بگوئيد: «اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.»

سپس امام رضاعليه السلام خطاب به حاضرين مجلس فرمود: آيا در اين سخن خلافى هست؟ گفتند: نه. در اين هنگام مامون گفت: اين سخن اجماعى است و هيچ اختلافى در ميان امت اسلام نيست. آيا در مورد آل و فضيلت آل محمد، سخنى واضح‏تر و صريح‏تر مى‏توانيد از قرآن بيان كنيد؟ حضرت رضاعليه السلام فرمود: بلى، شما به من بگوييد، آيه شريفه «يس، والقرآن الحكيم، انك لمن المرسلين على صراط مستقيم‏»; (12) «يس! سوگند به قرآن حكيم كه تو قطعا از رسولان خداوند هستى و بر راهى مستقيم قرار دارى.» مقصود از «يس‏» چيست؟

دانشمندان مجلس گفتند: «معنى يس، محمدصلى الله عليه وآله است و كسى در آن شكى ندارد.» امام هشتم‏عليه السلام فرمود: «در اين آيه خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضيلتى عطا كرده است و كسى را ياراى درك حقيقت آن نيست مگر از راه تعقل و انديشه، براى اينكه خداوند متعال در كتاب مقدس خويش، به غير از انبياءعليهم السلام بر هيچ كس سلام و درود نفرستاده و و «سلام على موسى و هارون‏»(15) و در هيچ جاى قرآن نفرمود: سلام على آل نوح و سلام على آل ابراهيم و سلام على آل موسى و هارون. فقط فرمود: «سلام على آل يس‏»(16) يعنى آل محمد صلوات الله عليهم.» مامون بعد از شنيدن اين بيان عالى و استدلال قرآنى، خطاب به حاضرين مجلس گفت: «اكنون فهميدم كه شرح اين آيات و بيان آن‏ها در نزد معدن نبوت و اهل‏بيت پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏باشد.»(17)

حضرت رضاعليه السلام در همان مجلس، در شمار آياتى كه براى فضيلت و برترى اهل‏بيت‏عليهم السلام نقل مى‏كرد آيه «فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون‏»; (18) «اگر نمى‏دانيد از آگاهان بپرسيد.» را تلاوت كرده و فرمود: «ما اهل ذكر هستيم، اگر نمى‏دانيد از ما خانواده بپرسيد.» دانشمندانى كه در مجلس حضور داشتند گفتند: «مقصود خداوند در اين آيه از اهل ذكر يهود و نصارى هستند. » امام هشتم فرمود: «سبحان الله! اگر ما پرسيديم، و آن‏ها هم به دين خودشان دعوت كردند و گفتند: دين ما بهتر از دين اسلام است، آيا چنين كارى بر ما جايز است؟» مامون پرسيد: «يا اباالحسن! ممكن است اين سخن را بشكافيد و شرح دهيد، تا خلاف ادعاى اين‏ها ثابت‏شود؟» حضرت رضاعليه السلام فرمود: «بلى، ذكر، رسول الله است و ما (اهل‏بيت) اهل آن حضرت هستيم و اين نكته در كتاب خدا بيان شده است.

آن جا كه در سوره طلاق مى‏فرمايد: «فاتقوا الله يا اولى الالباب الذين امنوا قد انزل الله اليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات الله مبينات‏»; (19) «از مخالفت فرمان خداوند بپرهيزيد، اى خردمندانى كه ايمان آورده‏ايد! زيرا خداوند ذكر را بر شما فرستاده، رسولى كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مى‏كند.» پس ذكر، رسول الله است و ما هم اهل ذكر هستيم.»(20)

نظريه شرطى‏سازى در تربيت

امروزه در علوم روانشناسى و تربيتى نظريه شرطى سازى جايگاه ويژه‏اى يافته است. نظريه‏پردازان اين علوم اعتقاد دارند كه شرطى‏سازى يكى از روش‏هاى موثر در ايجاد زمينه‏هاى رشد و تربيت افراد در وصول به اهداف عالى تربيتى است. براى توفيق بيشتر در ايجاد عادات و سجاياى پسنديده در كودكان و نوجوانان مى‏توان از اين شيوه كارآمد بهره گرفت. به عنوان مثال ربط دادن خوشى‏ها و شادكامى‏هاى زندگى با اهداف مطلوب و مورد نظر مربيان مى‏تواند متربيان را به طور غير مستقيم به سوى خواسته‏هاى مورد نظر مربى سوق دهد. حضرت رضاعليه السلام در گفتارى حكيمانه به اين روش اشاره كرده و فرمود: «بروا اهاليكم و اولادكم جمعة الى جمعة; (21) جمعه به جمعه (در روزهاى جمعه) به همسر و فرزندان خويش نيكى كنيد.»

براى اين كه بتوانيم روز جمعه را در نظر اعضاى خانواده خوشايند و زيبا و دوست‏داشتنى جلوه دهيم مى‏توانيم در آن روز به آن‏ها بيشتر توجه كرده و با تامين نيازهاى مادى و رفاهى و عاطفى آنان به اين خواسته تربيتى اسلامى به طور غير مستقيم نائل شويم.

البته نيكى كردن به خانواده هميشه خوب است، اما امام هشتم‏عليه السلام كه به نيكى كردن در روز جمعه تاكيد و تصريح مى‏كند، براى اين است كه روز جمعه يكى از اعياد مسلمين و روز شادى و نشاط است و خانواده يك فرد مسلمان بايد خاطره خوش و با نشاطى از آن روز داشته باشد و با رسيدن جمعه ناخودآگاه مسرور و شادمان گردد. مدير يك خانواده مى‏تواند غير مستقيم با نيكى كردن و توسعه بيشتر به رفاه خانواده در روز جمعه، اين شادى و نشاط را به كانون گرم و صميمى خانواده خويش به ارمغان آورد.

بهداشت و تغذيه

از آن حضرت در مورد تغذيه مناسب و سلامت افراد سخنان ارزنده‏اى به ما رسيده است كه به مواردى اشاره مى‏كنيم: محمد بن سنان نقل كرده است كه امام رضاعليه السلام فرمود: «همسران باردارتان را كندر دهيد، اگر فرزند آن‏ها پسر باشد، پاكيزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زيبا مى‏شود و مورد توجه شوهر آينده‏اش خواهد بود.»(22)

بديهى است كه اين نوع خوراكى‏ها علت تامه پديد آمدن اين صفات نيست‏بلكه عوامل ديگرى نيز در اين مورد دخالت دارند.

در سيره تربيتى امام رضاعليه السلام علاوه بر تاكيد بر ساير ابعاد معنوى انسان، به رعايت‏بهداشت و تغذيه سالم و نيز ساير عوامل غير مادى مؤثر در سلامتى مانند صدقه و عقيقه توجه خاصى شده است.

آن حضرت، در بخشى از مطالبى كه براى مامون نوشته است مى‏فرمايد: «والعقيقة عن المولود للذكر و الانثى واجبة و كذلك تسميته و حلق راسه يوم السابع و يتصدق بوزن الشعر ذهبا او فضة و الختان سنة واجبة للرجال; عقيقه براى پسر و دختر، نامگذارى، تراشيدن موهاى سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موها طلا و يا نقره صدقه دادن لازم است و ختنه پسر بچه‏ها واجب است.»(23)

آن حضرت در سخن ديگرى به نقل از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه كنيد، زيرا ختنه باعث پاكى بيشتر و رشد سريعتر آنان مى‏شود.»(24)

تغذيه سالم و مقوى را امام رضاعليه السلام در مورد فرزندش نيز عملا مراعات مى‏كرد. يحيى صنعانى مى‏گويد: در منا به محضر امام رضاعليه السلام وارد شدم، ديدم كه جوادعليه السلام در دامان حضرت نشسته و حضرت به او موز مى‏دهد. (25)

تفكر سياسى

الف) صفوان بن يحيى مى‏گويد: پس از شهادت حضرت امام كاظم‏عليه السلام، حضرت امام رضاعليه السلام خطبه خوانده و امامت‏خود را آشكار ساخت، ما از عواقب اين امر ترسيديم، به حضور حضرت رضاعليه السلام رفتم و عرض كردم: «شما جريان امامت‏خود را آشكار نموديد و ما از گزند اين طاغوت (هارون) ترس داريم.»

امام فرمود: «او هر چه سعى دارد انجام دهد، قدرت تسلط بر من نخواهد يافت.»

صفوان مى‏گويد: بعدا ما از منبع موثقى دريافتيم كه يحيى بن خالد برمكى (وزير هارون) به هارون گفت: اين على پسر موسى بن جعفرعليهما السلام براى خود ادعاى امامت مى‏كند. هارون در پاسخ وى گفته است: آنچه كه در مورد پدرش انجام داديم نتيجه نگرفتيم، آيا مى‏خواهى همه آن‏ها را بكشيم؟!»(26)

ب) امام هشتم‏عليه السلام با هوشيارى و دورانديشى خاص توانست‏بعد از مرگ هارون و در دوران نزاع فرقه‏ها و آشوب‏هاى سياسى و فرهنگى و كشمكش‏هاى سياسى ميان امين و مامون، به ارشاد و تعليم و تربيت افراد همت گمارد و حتى بعد از استقرار حكومت مامون، آن حضرت با موضع‏گيرى‏هاى حكيمانه نقش تربيتى خويش را ادامه داد.

مامون كه در ميان خلفاى عباسى از همه داناتر و زيرك بود، از علوم مختلف عصر خويش آگاهى داشت و از تمام استعدادهاى موجود براى پيشبرد قدرت خويش بهره مى‏گرفت. وى با چهره عوام فريب و شيطانى خود طرح‏هاى حساب شده‏اى را براى شكستن قداست و عظمت امام هشتم‏عليه السلام پى‏ريزى مى‏كرد. يكى از نقشه‏هاى شوم وى طرح مساله ولايتعهدى بود كه در آن اهداف مختلفى همچون درهم شكستن معنويت و قداست امامان شيعه، مشروعيت‏بخشيدن به حكومت‏خودكامه خويش، تخطئه شيعيان، كنترل مركز مبارزات مخالفين، جدايى بين امام و مردم و ساير موارد را پيش‏بينى كرده بود.

حضرت آيت الله خامنه‏اى در پيامى كه به نخستين كنگره جهانى حضرت رضاعليه السلام صادر نموده است‏به بعضى از علل اين طرح و توضيح اهداف آن پرداخته و مى‏فرمايد: «در اين حادثه، امام هشتم على بن موسى الرضاعليهما السلام در برابر يك تجربه تاريخى عظيم قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهان سياسى كه پيروزى يا ناكامى آن مى‏توانست‏سرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد. اما امام هشتم با تدبيرى الهى بر مامون فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسى كه خود به وجود آورده بود به طور كامل شكست داد و نه تنها تشيع ضعيف يا ريشه‏كن نشد بلكه حتى سال دويست و يك هجرى يعنى سال ولايتعهدى آن حضرت، يكى از پربركت‏ترين سال‏هاى تاريخ تشيع شد و نفس تازه‏اى در مبارزات علويان دميده شد و اين همه به بركت تدبير الهى امام هشتم‏عليه السلام و شيوه حكيمانه‏اى بود كه آن امام معصوم در اين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد.»(27)

همچنين تدبيرهاى موفق و انديشه‏هاى روشن آن حضرت در قضاياى ديگرى نيز به چشم مى‏خورد. مثلا تيزبينى و هوشيارى سياسى آن حضرت در نماز عيد به وضوح روشن است. با اينكه طراح اين مراسم خود مامون بود و حضرت با پيشنهاد وى به مصلى مى‏رفت اما حركت هوشمندانه و روشنگر امام رضاعليه السلام به گونه‏اى بود كه مامون دستور جلوگيرى از اقامه نماز را صادر كرد.

حسن ختام

امام رضاعليه السلام هنگام عزيمت‏به خراسان در مسير خود به نيشابور رسيد، جمعيت‏بسيارى از آن حضرت استقبال كردند، هنگامى كه خواست‏به سوى «مرو» برود، جماعتى از علماى اهل تسنن بر سر راه آن حضرت آمدند تا آن حضرت را زيارت كنند و خواستند تا حديثى از آباء گرامش كه صاحبان انديشه توحيدى بودند نقل كند، امام دستور داد پرده را كنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا مى‏كردند، امام از مردم خواست تا ساكت گردند، آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا اميرالمؤمنين على‏عليه السلام و او از پيامبرصلى الله عليه وآله و او از جبرئيل نقل كرد كه خداوند فرمود: «كلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى; كلمه توحيد، حصار محكم من است، هر كس داخل آن گرديد، از عذاب من ايمن خواهد شد.» امام بعد از اندكى تامل به آن‏ها فرمود: اين موضوع شروطى دارد. «و انا من شروطها; پذيرش امامت من از جمله شرايط آن است.» 20 هزار و به نقلى 24 هزار نفر اين سخن را نوشتند. (28)

1) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 182.

2) همان، ج 1، ص 169.

3) اعلام الورى، ج 2، ص 64; بحارالانوار، ج 49، ص 100.

4) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 152.

5) اعلام الورى، ج 2 ،ص 64; كشف الغمه، ج 2، ص 317.

6) كشف الغمه، ج 2، ص 317; بحارالانوار، ج 49، ص 100.

7) بحارالانوار، ج 49، ص 174.

8) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 230.

9) بحارالانوار، ج 50، ص 15.

10) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 232.

11) احزاب / 56.

12) يس / 1 - 4.

13) صافات / 79.

14) صافات / 109.

15) صافات / 120.

16) صافات / 130.

17) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 185; تفسير صافى، ج 4، ص 124.

18) انبياء / 7.

19) طلاق / 10.

20) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 187.

21) فقه‏الرضا، ص 407.

22) وسائل الشيعه، ج 15، ص 136.

23) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 123.

24) بحارالانوار، ج 101، ص 112.

25) الكافى، ج 6، ص 360.

26) سوگنامه آل محمدصلى الله عليه وآله، ص 110.

27) پيام به نخستين كنگره جهانى حضرت رضاعليه السلام.

28) اعيان الشيعه، ج 2، ص 18.

/ 1