سرچشمه دانش
به مناسبت ميلاد با سعادت امام رضا (عليه السلام) عبد الكريم پاكنيا مقدمه
پيشوايان معصوم شيعه هر كدام به نوبه خود سرچشمه كمالات و منبع فضايل و صفات عالى انسانى محسوب مىشوند. نه تنها شيعه بلكه افراد و گروههاى مختلفى كه با آن بزرگان در ارتباط بودهاند به اين نكته اذعان دارند. حتى مخالفين و معاندين آنان گاهى در لابلاى سخنان خويش اين حقيقت را ابراز كردهاند. يكى از كارگزاران حكومتى مامون به نام رجاء بن ضحاك - كه مامور آوردن امام هشتمعليه السلام از مدينه به خراسان بود - مىگويد: هنگامى كه امام رضاعليه السلام را به دستور مامون از مدينه به خراسان آوردم، مامون از رفتار و حالات و خصوصيات وى از من سؤالاتى كرد و من آنچه را كه در طول سفر و در اوقات شبانه روز از على بن موسى الرضاعليه السلام ديده بودم به خليفه گزارش دادم. مامون به من گفت: «يابن ابى الضحاك! هذا خير اهل الارض و اعلمهم و اعبدهم فلا تخبر احدا بما شاهدته منه; اى پسر ضحاك! اين شخص بهترين، داناترين و عابدترين فرد روى زمين است، آنچه را كه از فضائل و مناقب و صفات والاى او ديدهاى نزد كسى فاش نكن [تا اينكه فضائل او توسط من منتشر شود.]»(1) ائمه اطهارعليهم السلام معدن علم و سرچشمه دانش حكمت و اخلاق و معارف عالى انسانى بوده و به تمام علوم مورد نياز بشر آگاهى كامل دارند. به فرموده امام هشتمعليه السلام تمام نيازمندىهاى فرزندان آدم در نزد امام معصومعليه السلام مىباشد، و جميع علوم مختلف بشرى نزد آنهاست. (2) عالم آل محمد صلى الله عليه و آله
امام كاظمعليه السلام همواره با اشاره به امام رضاعليه السلام به فرزندان خويش مىفرمود: اين برادر شما على بن موسى، عالم آل محمد است، پس از وى پرسشها و مجهولات خويش را بپرسيد و آنچه به شما ياد مىدهد آن را حفظ كنيد، از پدرم (امام صادقعليه السلام) چندين بار شنيدم كه فرمود: عالم آل محمدصلى الله عليه وآله در صلب توست و اى كاش او را درك مىكردم. (3) برترين دانشمند
مرحوم شيخ صدوق مىگويد: مامون در هر جا كه احتمال مىداد دانشمندى باشد و توانايى مناظره و مباحثه با امام رضاعليه السلام را داشته باشد به مجلس خويش دعوت كرده و او را با امام هشتمعليه السلام وارد بحث مىنمود. او در اين زمينه تلاشهاى فراوانى به عمل آورد كه انديشمندان و نظريهپردازان فرقهها و گروههاى مختلف اسلامى و غير اسلامى در مباحثه علمى بر حضرت رضاعليه السلام پيروز شوند و اين به جهتحسد و كينه باطنى وى نسبتبه آن حضرت بود. اما امام رضاعليه السلام در تمام آن جلسات و مناظرههاى سنگين و پيچيده علمى بر تمام دانشمندان عصر غلبه كرد. آن حضرت با كسى به بحث و مناظره نپرداخت مگر اينكه در پايان، طرف مقابل به فضيلت و برترى و دانش سرشار امام هشتمعليه السلام اعتراف نمود و در برابر استدلالهاى قوى و محكم او سر تعظيم فرود آورد. (4) شيخ طبرسى از هروى نقل كرده است كه هيچ كس را دانشمندتر از على بن موسى الرضاعليه السلام نديدم و هيچ دانشمندى نيز او را نديد مگر اين كه همانند من به فضل و دانش او شهادت داد. (5) خود امام رضاعليه السلام در مورد دانش بىكران حضرتش و برترى بر انديشمندان و متفكرين علوم مختلف مىفرمايد: «زمانى من در روضه (مسجدالنبىصلى الله عليه وآله) مىنشستم و در آن دوران دانشمندان زيادى در مدينه بودند، هرگاه يكى از آنها در پاسخ پرسشى عاجز مىگشت و ديگران هم نمىتوانستند از عهده برآيند، همگى به من اشاره مىكردند و مسائل مشكل را پيش من مىفرستادند و من پاسخ همه آنها را مىدادم.»(6) آن حضرت در گفتار ديگرى مىفرمايد: «آن گاه كه من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجيل با انجيلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئين با زبان عبرى خودشان و بر هربذان با زبان فارسىشان و بر روميان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و انديشههاى مختلف به طريقه خودشان استدلال كنم و آن گاه كه هر دستهاى را محكوم نمودم و دليلشان را باطل ساختم و آنان از عقيده و پندارهاى خويش دست كشيده و بر گفتار من گرويدند، مامون در خواهد يافت كه مسندى كه بر آن تكيه زده حق او نيست و در آن هنگام از كرده خود پشيمان خواهد شد.» سپس فرمود: «و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.»(7) نمونههاى دانش و انديشه امام هشتم عليه السلام
سخن گفتن از علوم و انديشههاى بىكران امامان معصوم; آن يكهتازان ميدان علم و عمل كار آسانى نيست. ما در اين نوشتار به مناسبت ولادت هشتمين كوكب فروزان امامت و در حد مجال به نمونههايى از دانش سرشار و انديشههاى تابناك آن گوهر نبوى مىپردازيم. آشنايى با زبانهاى مختلف
شيخ صدوقرحمه الله به نقل از ابوالصلت هروى مىنويسد: امام رضاعليه السلام با هر گروه و مليتى از مردم با زبان مادرى او سخن مىگفت. به خدا سوگند او از خود آنها به زبان محلىشان داناتر بود و از خودشان فصيحتر صحبت مىكرد. روزى به او گفتم: «يابن رسول الله انى لاعجب من معرفتك بهذه اللغات على اختلافها، فقال: يا اباالصلت انا حجة الله على خلقه; و ما كان الله ليتخذ حجة على قوم و هو لا يعرف لغاتهم او ما بلغك قول اميرالمؤمنينعليه السلام; اوتينا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات; اى پسر رسول خدا، من از آشنايى شما به اين همه زبانهاى مختلف در شگفتم! [چطور ممكن استيك انسان به اين همه زبانهاى رايج و ملتهاى مختلف آشنايى كامل داشته باشد؟!] آن حضرت در پاسخ فرمود: اى اباصلت! من حجتخداوند بر تمامى مردم روى زمين هستم، و پروردگار متعال حجت و خليفه خويش بر قومى نمىگرداند كسى را كه زبان و گويش آنها را بلد نباشد، آيا سخن اميرمؤمنانعليه السلام را نشنيدهاى كه فرمود: به ما فصل الخطاب عطا شده است و آيا فصل الخطاب غير از آشنايى به لغات و زبانهاى گوناگون، چيزى ديگر است؟!»(8) خبر از آينده
كليم بن عمران مىگويد: به امام رضاعليه السلام گفتم: از خداوند بخواه برايت فرزندى عطا كند. حضرت فرمود: «من صاحب فرزندى خواهم شد و او وارث و يادگار من خواهد بود.» بعد از مدتى امام جوادعليه السلام به دنيا آمد، حضرت رضاعليه السلام به اصحابش فرمود: «فرزندى به دنيا آمد كه شبيه موسى بن عمران شكافنده درياست و مانند عيسى بن مريم مادرش پاك و مطهر است.»(9) همچنين صفوان بن يحيى نقل مىكند: روزى نزد امام هشتمعليه السلام نشسته بودم كه حسين بن خالد صيرفى وارد شد. وى به قصد مشورت و نظرخواهى به امام رضاعليه السلام گفت: مىخواهم سفرى به منطقه عريض داشته باشم. حضرت فرمود: «آن جايى را كه به عافيت و امنيت و سلامتى دسترسى دارى ترك نكن.»(يعنى به سفر نرو كه احتمال خطر هست.) او از گفتار امامعليه السلام قانع نشد و به قصد سفر به عريض به راه افتاد، اتفاقا در راه با دزدان و راهزنان مواجه شده و تمام اموال و دارايىهايش به سرقت رفت و راستى گفتار حضرت بر او روشن گرديد. (10) استدلال قرآنى
حضرت رضاعليه السلام هنگامى كه در يكى از مناظرات خويش در مجلس مامون، جايگاه والاى عترت پيامبرصلى الله عليه وآله را با استدلال به آيات قرآن تشريح مىكرد; در ضمن شمارش آياتى كه در مورد فضيلت اهل بيتعليهم السلام است، چنين فرمود: «اما هفتمين آيه اين است: «ان الله و ملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»; (11) «خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند، اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملا تسليم فرمان او باشيد.» مسلمانان گفتند: يا رسول الله! ما معنى تسليم را فهميديم كه بايد تسليم فرمان شما باشيم، اما چگونه صلوات بگوئيم. فرمود: بگوئيد: «اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.» سپس امام رضاعليه السلام خطاب به حاضرين مجلس فرمود: آيا در اين سخن خلافى هست؟ گفتند: نه. در اين هنگام مامون گفت: اين سخن اجماعى است و هيچ اختلافى در ميان امت اسلام نيست. آيا در مورد آل و فضيلت آل محمد، سخنى واضحتر و صريحتر مىتوانيد از قرآن بيان كنيد؟ حضرت رضاعليه السلام فرمود: بلى، شما به من بگوييد، آيه شريفه «يس، والقرآن الحكيم، انك لمن المرسلين على صراط مستقيم»; (12) «يس! سوگند به قرآن حكيم كه تو قطعا از رسولان خداوند هستى و بر راهى مستقيم قرار دارى.» مقصود از «يس» چيست؟ دانشمندان مجلس گفتند: «معنى يس، محمدصلى الله عليه وآله است و كسى در آن شكى ندارد.» امام هشتمعليه السلام فرمود: «در اين آيه خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضيلتى عطا كرده است و كسى را ياراى درك حقيقت آن نيست مگر از راه تعقل و انديشه، براى اينكه خداوند متعال در كتاب مقدس خويش، به غير از انبياءعليهم السلام بر هيچ كس سلام و درود نفرستاده و و «سلام على موسى و هارون»(15) و در هيچ جاى قرآن نفرمود: سلام على آل نوح و سلام على آل ابراهيم و سلام على آل موسى و هارون. فقط فرمود: «سلام على آل يس»(16) يعنى آل محمد صلوات الله عليهم.» مامون بعد از شنيدن اين بيان عالى و استدلال قرآنى، خطاب به حاضرين مجلس گفت: «اكنون فهميدم كه شرح اين آيات و بيان آنها در نزد معدن نبوت و اهلبيت پيامبرصلى الله عليه وآله مىباشد.»(17) حضرت رضاعليه السلام در همان مجلس، در شمار آياتى كه براى فضيلت و برترى اهلبيتعليهم السلام نقل مىكرد آيه «فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون»; (18) «اگر نمىدانيد از آگاهان بپرسيد.» را تلاوت كرده و فرمود: «ما اهل ذكر هستيم، اگر نمىدانيد از ما خانواده بپرسيد.» دانشمندانى كه در مجلس حضور داشتند گفتند: «مقصود خداوند در اين آيه از اهل ذكر يهود و نصارى هستند. » امام هشتم فرمود: «سبحان الله! اگر ما پرسيديم، و آنها هم به دين خودشان دعوت كردند و گفتند: دين ما بهتر از دين اسلام است، آيا چنين كارى بر ما جايز است؟» مامون پرسيد: «يا اباالحسن! ممكن است اين سخن را بشكافيد و شرح دهيد، تا خلاف ادعاى اينها ثابتشود؟» حضرت رضاعليه السلام فرمود: «بلى، ذكر، رسول الله است و ما (اهلبيت) اهل آن حضرت هستيم و اين نكته در كتاب خدا بيان شده است. آن جا كه در سوره طلاق مىفرمايد: «فاتقوا الله يا اولى الالباب الذين امنوا قد انزل الله اليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات الله مبينات»; (19) «از مخالفت فرمان خداوند بپرهيزيد، اى خردمندانى كه ايمان آوردهايد! زيرا خداوند ذكر را بر شما فرستاده، رسولى كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مىكند.» پس ذكر، رسول الله است و ما هم اهل ذكر هستيم.»(20) نظريه شرطىسازى در تربيت
امروزه در علوم روانشناسى و تربيتى نظريه شرطى سازى جايگاه ويژهاى يافته است. نظريهپردازان اين علوم اعتقاد دارند كه شرطىسازى يكى از روشهاى موثر در ايجاد زمينههاى رشد و تربيت افراد در وصول به اهداف عالى تربيتى است. براى توفيق بيشتر در ايجاد عادات و سجاياى پسنديده در كودكان و نوجوانان مىتوان از اين شيوه كارآمد بهره گرفت. به عنوان مثال ربط دادن خوشىها و شادكامىهاى زندگى با اهداف مطلوب و مورد نظر مربيان مىتواند متربيان را به طور غير مستقيم به سوى خواستههاى مورد نظر مربى سوق دهد. حضرت رضاعليه السلام در گفتارى حكيمانه به اين روش اشاره كرده و فرمود: «بروا اهاليكم و اولادكم جمعة الى جمعة; (21) جمعه به جمعه (در روزهاى جمعه) به همسر و فرزندان خويش نيكى كنيد.» براى اين كه بتوانيم روز جمعه را در نظر اعضاى خانواده خوشايند و زيبا و دوستداشتنى جلوه دهيم مىتوانيم در آن روز به آنها بيشتر توجه كرده و با تامين نيازهاى مادى و رفاهى و عاطفى آنان به اين خواسته تربيتى اسلامى به طور غير مستقيم نائل شويم. البته نيكى كردن به خانواده هميشه خوب است، اما امام هشتمعليه السلام كه به نيكى كردن در روز جمعه تاكيد و تصريح مىكند، براى اين است كه روز جمعه يكى از اعياد مسلمين و روز شادى و نشاط است و خانواده يك فرد مسلمان بايد خاطره خوش و با نشاطى از آن روز داشته باشد و با رسيدن جمعه ناخودآگاه مسرور و شادمان گردد. مدير يك خانواده مىتواند غير مستقيم با نيكى كردن و توسعه بيشتر به رفاه خانواده در روز جمعه، اين شادى و نشاط را به كانون گرم و صميمى خانواده خويش به ارمغان آورد. بهداشت و تغذيه
از آن حضرت در مورد تغذيه مناسب و سلامت افراد سخنان ارزندهاى به ما رسيده است كه به مواردى اشاره مىكنيم: محمد بن سنان نقل كرده است كه امام رضاعليه السلام فرمود: «همسران باردارتان را كندر دهيد، اگر فرزند آنها پسر باشد، پاكيزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زيبا مىشود و مورد توجه شوهر آيندهاش خواهد بود.»(22) بديهى است كه اين نوع خوراكىها علت تامه پديد آمدن اين صفات نيستبلكه عوامل ديگرى نيز در اين مورد دخالت دارند. در سيره تربيتى امام رضاعليه السلام علاوه بر تاكيد بر ساير ابعاد معنوى انسان، به رعايتبهداشت و تغذيه سالم و نيز ساير عوامل غير مادى مؤثر در سلامتى مانند صدقه و عقيقه توجه خاصى شده است. آن حضرت، در بخشى از مطالبى كه براى مامون نوشته است مىفرمايد: «والعقيقة عن المولود للذكر و الانثى واجبة و كذلك تسميته و حلق راسه يوم السابع و يتصدق بوزن الشعر ذهبا او فضة و الختان سنة واجبة للرجال; عقيقه براى پسر و دختر، نامگذارى، تراشيدن موهاى سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موها طلا و يا نقره صدقه دادن لازم است و ختنه پسر بچهها واجب است.»(23) آن حضرت در سخن ديگرى به نقل از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه كنيد، زيرا ختنه باعث پاكى بيشتر و رشد سريعتر آنان مىشود.»(24) تغذيه سالم و مقوى را امام رضاعليه السلام در مورد فرزندش نيز عملا مراعات مىكرد. يحيى صنعانى مىگويد: در منا به محضر امام رضاعليه السلام وارد شدم، ديدم كه جوادعليه السلام در دامان حضرت نشسته و حضرت به او موز مىدهد. (25) تفكر سياسى
الف) صفوان بن يحيى مىگويد: پس از شهادت حضرت امام كاظمعليه السلام، حضرت امام رضاعليه السلام خطبه خوانده و امامتخود را آشكار ساخت، ما از عواقب اين امر ترسيديم، به حضور حضرت رضاعليه السلام رفتم و عرض كردم: «شما جريان امامتخود را آشكار نموديد و ما از گزند اين طاغوت (هارون) ترس داريم.» امام فرمود: «او هر چه سعى دارد انجام دهد، قدرت تسلط بر من نخواهد يافت.» صفوان مىگويد: بعدا ما از منبع موثقى دريافتيم كه يحيى بن خالد برمكى (وزير هارون) به هارون گفت: اين على پسر موسى بن جعفرعليهما السلام براى خود ادعاى امامت مىكند. هارون در پاسخ وى گفته است: آنچه كه در مورد پدرش انجام داديم نتيجه نگرفتيم، آيا مىخواهى همه آنها را بكشيم؟!»(26) ب) امام هشتمعليه السلام با هوشيارى و دورانديشى خاص توانستبعد از مرگ هارون و در دوران نزاع فرقهها و آشوبهاى سياسى و فرهنگى و كشمكشهاى سياسى ميان امين و مامون، به ارشاد و تعليم و تربيت افراد همت گمارد و حتى بعد از استقرار حكومت مامون، آن حضرت با موضعگيرىهاى حكيمانه نقش تربيتى خويش را ادامه داد. مامون كه در ميان خلفاى عباسى از همه داناتر و زيرك بود، از علوم مختلف عصر خويش آگاهى داشت و از تمام استعدادهاى موجود براى پيشبرد قدرت خويش بهره مىگرفت. وى با چهره عوام فريب و شيطانى خود طرحهاى حساب شدهاى را براى شكستن قداست و عظمت امام هشتمعليه السلام پىريزى مىكرد. يكى از نقشههاى شوم وى طرح مساله ولايتعهدى بود كه در آن اهداف مختلفى همچون درهم شكستن معنويت و قداست امامان شيعه، مشروعيتبخشيدن به حكومتخودكامه خويش، تخطئه شيعيان، كنترل مركز مبارزات مخالفين، جدايى بين امام و مردم و ساير موارد را پيشبينى كرده بود. حضرت آيت الله خامنهاى در پيامى كه به نخستين كنگره جهانى حضرت رضاعليه السلام صادر نموده استبه بعضى از علل اين طرح و توضيح اهداف آن پرداخته و مىفرمايد: «در اين حادثه، امام هشتم على بن موسى الرضاعليهما السلام در برابر يك تجربه تاريخى عظيم قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهان سياسى كه پيروزى يا ناكامى آن مىتوانستسرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد. اما امام هشتم با تدبيرى الهى بر مامون فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسى كه خود به وجود آورده بود به طور كامل شكست داد و نه تنها تشيع ضعيف يا ريشهكن نشد بلكه حتى سال دويست و يك هجرى يعنى سال ولايتعهدى آن حضرت، يكى از پربركتترين سالهاى تاريخ تشيع شد و نفس تازهاى در مبارزات علويان دميده شد و اين همه به بركت تدبير الهى امام هشتمعليه السلام و شيوه حكيمانهاى بود كه آن امام معصوم در اين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد.»(27) همچنين تدبيرهاى موفق و انديشههاى روشن آن حضرت در قضاياى ديگرى نيز به چشم مىخورد. مثلا تيزبينى و هوشيارى سياسى آن حضرت در نماز عيد به وضوح روشن است. با اينكه طراح اين مراسم خود مامون بود و حضرت با پيشنهاد وى به مصلى مىرفت اما حركت هوشمندانه و روشنگر امام رضاعليه السلام به گونهاى بود كه مامون دستور جلوگيرى از اقامه نماز را صادر كرد. حسن ختام
امام رضاعليه السلام هنگام عزيمتبه خراسان در مسير خود به نيشابور رسيد، جمعيتبسيارى از آن حضرت استقبال كردند، هنگامى كه خواستبه سوى «مرو» برود، جماعتى از علماى اهل تسنن بر سر راه آن حضرت آمدند تا آن حضرت را زيارت كنند و خواستند تا حديثى از آباء گرامش كه صاحبان انديشه توحيدى بودند نقل كند، امام دستور داد پرده را كنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا مىكردند، امام از مردم خواست تا ساكت گردند، آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا اميرالمؤمنين علىعليه السلام و او از پيامبرصلى الله عليه وآله و او از جبرئيل نقل كرد كه خداوند فرمود: «كلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى; كلمه توحيد، حصار محكم من است، هر كس داخل آن گرديد، از عذاب من ايمن خواهد شد.» امام بعد از اندكى تامل به آنها فرمود: اين موضوع شروطى دارد. «و انا من شروطها; پذيرش امامت من از جمله شرايط آن است.» 20 هزار و به نقلى 24 هزار نفر اين سخن را نوشتند. (28) 1) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 182. 2) همان، ج 1، ص 169. 3) اعلام الورى، ج 2، ص 64; بحارالانوار، ج 49، ص 100. 4) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 152. 5) اعلام الورى، ج 2 ،ص 64; كشف الغمه، ج 2، ص 317. 6) كشف الغمه، ج 2، ص 317; بحارالانوار، ج 49، ص 100. 7) بحارالانوار، ج 49، ص 174. 8) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 230. 9) بحارالانوار، ج 50، ص 15. 10) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 232. 11) احزاب / 56. 12) يس / 1 - 4. 13) صافات / 79. 14) صافات / 109. 15) صافات / 120. 16) صافات / 130. 17) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 185; تفسير صافى، ج 4، ص 124. 18) انبياء / 7. 19) طلاق / 10. 20) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 187. 21) فقهالرضا، ص 407. 22) وسائل الشيعه، ج 15، ص 136. 23) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 123. 24) بحارالانوار، ج 101، ص 112. 25) الكافى، ج 6، ص 360. 26) سوگنامه آل محمدصلى الله عليه وآله، ص 110. 27) پيام به نخستين كنگره جهانى حضرت رضاعليه السلام. 28) اعيان الشيعه، ج 2، ص 18.