بانوى كرامت
محمد عابدى بررسى و مرورى بر كرامتهاى حضرت معصومه عليها السلام به مناسبتسالروز ميلاد آن بانوى كريمه اهلبيت عليهمالسلام
مقدمه
1- مىدانيم كه نظام آفرينش براساس اسباب و مسببها خلق شده و هر مسببى متاثر از سبب و هر معلولى زاييده علتى است. 2- علت اصلى هر چيزى و مبدا آن خداوند است. و اوست كه نظام على و معلولى را پديد آورده و به اشياى مختلف خاصيت على و به بعضى ديگر معلولى داده است. 3- خداوند مىتواند همان طور كه خاصيتى را به چيزى مىدهد، از آن سلب كند و يا چرخه علت و معلولها را برخلاف نظم عادى آن كوتاهتر يا حذف كند، سلسله سببها را بردارد و خود مستقيما بر معلول اثر كند. 4- اين خلاف عادت به اشكال مختلفى صورت مىگيرد كه دو نمونه آن عبارت است از: معجزه و كرامت. الف: در «معجزه» ، براى اين كه پيامبران از غير شناخته شوند و آنها را به تحدى و مبارزه بطلبند و شكست دهند، خداوند علتهاى طبيعى را از چرخه علت و معلول خارج مىكند. ب: در «كرامت» براى اين كه خداوند به بندگان برگزيده و اولياى خاص خود، توجهاش را نشان دهد، اجازه مىدهد معلولهايى بدون دخالتبرخى علتها، متاثر شوند. و البته براى كسب اين مقام لازم استبندگان با عبادت و اطاعت، خود را در معرض شايستگى اين مقام قرار دهند و لياقت كسب اين عنايت و بزرگوارى را داشته باشند. كرامت در قرآن و ...
در قرآن كريم براى بعضى از اوليا و بندگان شايسته خدا مقام كرامت اثبات شده است، مانند آيه شريفه «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم انى لك هذا قالت هو من عند الله» ; (1) «هر وقت زكريا داخل محراب عبادت مريم مىشد، رزقى را نزد او مىيافت. [به او ] مىفرمود: اى مريم! اين [غذا ] از كجا آمده است؟ [مريم] پاسخ مىداد: از نزد خداست.» البته واضح است كه اين مقام تنها در سايه بندگى به دست مىآيد و براساس آيه شريفه «ان الله لا يضيع اجر المحسنين» ، (2) خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند و تا انسان خود را محسن نسازد، اجر آن را نيز نخواهد ديد و اولياى خدا كه خود را به مقام محسنين رساندهاند، تنها كسانى هستند كه شايستگى رسيدن به مقاماتى مانند كرامت را به عنوان اجر و پاداش خواهند داشت. نكتهاى كه در آيه 37 آل عمران وجود دارد اين است كه يك زن (مريم) بر اثر عبادات خود به مقامى (كرامت) دست مىيابد كه حتى شگفتى پيامبر خدا (زكريا) را نيز برمىانگيزد لذا او مىپرسد: «انى لك هذا» . بر همين اساس بندگان خاص خدا، از جمله زنان متقى و پرهيزكار در طول تاريخ به اين مقام رسيدهاند، مانند حضرت فاطمه زهرا عليها السلام كه در تفسير روح البيان مىخوانيم: رسول اكرم صلى الله عليه و آله در زمان تنگدستى از دخترش فاطمه پرسيد: اين غذا از كجاست؟ ! فاطمه عليها السلام جواب داد: هذا من عندالله! و پيامبر فرمود: شكر خدا را كه دخترم همانند مريم است. (3) نمونهاى ديگر از كرامتبانوان را به نقل از امام محمد باقر عليه السلام مىخوانيم كه درباره مادر ارجمندش فاطمه بنت الحسن عليهما السلام مىفرمايد: «كانت امى قاعدة عند جدار فتصدع الجدار و سمعنا هدة شديدة فقالتبيدها لا و حق المصطفى ما اذن الله لك فى السقوط فبقى معلقا فى الجو حتى جازته فتصدق ابى عنها بمائة دينار (4) ; مادرم كنار ديوارى نشسته بود، ناگاه ديوار شكاف برداشت و صداى مهيبى شنيديم. با دستش اشاره كرد و گفت: نه، به حق مصطفى صلى الله عليه و آله! خداوند به تو اجازه فرو افتادن ندهد. پس ديوار در هوا معلق ماند تا [مادرم كنار رفت و ] اجازه داد [تا ديوار فرو ريخت. ] پدرم به سبب دفع اين خطر صد دينار صدقه داد.» كرامت زندهها و ...
برخى عقيده دارند كرامتهاى بندگان پرهيزكار تنها مربوط به دوران حيات آنها است و بعد از مرگ نمىتوان ادعاى كرامتى براى آنان كرد. از جمله در كتاب فتح المجيد مىخوانيم: «كرامات اولياء الله اين است كه خداوند بندگانش را گرامى بدارد. اين كرامات نفع و ضررى ندارد، اگر هم داشته باشد در زمان حيات آنها است. اين كرامات بعد از مرگ هيچ ارزشى ندارد و انسان نبايد به اين كرامات دل خوش دارد» . (5) اين ديدگاه به دو دليل قابل خدشه است. اول اين كه مرگ به معناى عدم و معدوم شدن نيست و اگر چنين بود، با نابودى شخص، هر نوع اثربخشى و كرامت از سوى وى نيز قطع مىشد، اما چون ما برخلاف اين گروه (وهابيان) مرگ را پايان زندگى و عامل قطع ارتباط با اين جهان نمىدانيم، لذا كرامات آنان را بعد از مرگ نيز مىپذيريم و بر همين اساس است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمود: «من زارنى او زار احدا من ذريتى، زرته يوم القيمة فانقذته من اهوالها; (6) هر كس مرا يا يكى از فرزندانم را زيارت كند، در روز قيامتبه ديدارش خواهم رفت و از ترسهاى آن روز او را نجات خواهم داد.» و دقيقا براساس همين ديدگاه است كه زائر، در كنا قبر فاطمه معصومه عليها السلام مىايستد و با وى سخن مىگويد: «يا فاطمة اشفعى لى فى الجنة فان لك عند الله شانا من الشان; (7) اى فاطمه! مرا در بهشتشفاعت كن كه براى تو نزد خدا مقامى وصف ناشدنى است.» امام رضا عليه السلام با اين تعليم خود، عملا ما را متوجه وجود ارتباط بين شخص بزرگوارى كه به ظاهر از اين جهان رختبربسته، با زائر خود مىسازد و طبيعتا وى تقاضاهاى زائران خود را مىشنود و با كرامات خود مىتواند خارج از چرخه طبيعى علت و معلولها، آن را برآورده سازد. زيرا وى مقامى عظيم نزد خدا دارد (فان لك عند الله شانا من الشان) كه پشتوانه اين بزرگوارىهاست. و از اين روست كه بر خلاف نظر وهابيان و ... ما عقيده داريم كه اولياى الهى حتى بعد از رحلت هم صاحب كرامت و ارتباط متقابل و مؤثر با زائران و متوسلان به خود هستند. دليل دوم بر رد ديدگاه كسانى كه كرامت را فقط مخصوص دوران حيات مىدانند، صدور كرامتهاى متعدد از بندگان خاص خداوند، بعد از وفات آنهاست. و به عبارت ديگر هم در مقام اعتقاد و التزام وهم در مقام اتفاق و رويداد، كرامت آنان بعد از وفات ممكن و وقوع يافته است و ما در اين مقاله به نمونههايى مستند از اين دست كرامات خواهيم پرداخت. مشخصههاى ديگر
با توجه به آن چه گفتيم، كرامت كارى خارق العاده و خلاف عادت نظام موجود (على و معلولى) است كه هرگز احدى از مرتاضها و نابغههاى جهان نمىتوانند آن را انجام دهند. كسى نمىتواند اثر كرامت را نابود كند يا مانع تحقق آن شود، چون كرامت متصل به قدرت بىكران خداوند است. كرامت نوعى عنايتبه دلسوختگان و تقاضا كنندگان است. كرامت محدوديت زمانى يا مكانى هم ندارد، چون بر قدرت نامحدود خداوند متكى است و اين قدرت در هر زمان مىتواند جارى شود و نهايت اين كه چون شخص پرهيزكار (از اهل بيتيا مردم عادى مثل علماى متقى) به خاطر زلالى باطن، به اين مقام دستيافته، بايد تاكيد كرد كه اين مقام قابل تعليم و تعلم نيست و تنها عطيهاى الهى است. كريمه اهل بيت عليهمالسلام
در كنار القاب متفاوت فاطمه بنت موسى بن جعفر عليهم السلام مانند عالمه، محدثه، شفيعه، معصومه و ... از «كريمه اهل بيت» نيز سخن به ميان آمده است و رؤياى صادقهاى كه پدر بزرگوار آيتالله العظمى مرعشى نجفى ديدهاند، نيز در تاييد همين مقام والا است. وى كه سيد محمد مرعشى نام داشت و از علما و نسابههاى گرانقدر بود، علاقه داشتبه هر صورت ممكن، قبر شريف حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را بشناسد. او براى اين كار ختم مجربى را انتخاب و چهل شب آن را خواند. شب چهلم در عالم رؤيا ديد كه به محضر امام معصوم (امام باقر يا صادق عليهما السلام) رسيده است. امام به ايشان فرمود: «عليك بكريمة اهل البيت; بر تو باد كه به كريمه اهل بيت تمسك بجويى.» وى كه تصور كرده بود منظور حضرت، فاطمه زهرا عليها السلام است، مىگويد: بله من نيز مىخواهم قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام را بدانم تا بتوانم زيارت كنم كه امام عليه السلام مىفرمايد: منظور من قبر شريف حضرت معصومه عليها السلام در قم است. و آن گاه فرمود: به جهت مصالحى، خداوند اراده فرمود محل قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام مخفى باشد، لذا قبر حضرت معصومه عليها السلام را تجليگاه قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام قرار داد» . (8) انواع كرامتها
كرامتهاى حضرت معصومه عليها السلام را مىتوان به دو گونه (مخاطبان و كرامتها) تقسيم كرد، زيرا گاه اشخاصى كه مورد كرامت و عنايت قرار گرفتهاند، انسانهايى عادى بودهاند و گاه جزو عالمان و بزرگان. از طرف ديگر زمانى افرادى مسلمان و زمانى هم غير مسلمان هستند. گونه كرامتها نيز به سه صورت (علمى، جسمى و مادى) روى داده است. ما به نمونههايى از هر نوع كرامت مىپردازيم. 1- عالمان و كرامتهاى علمى
محدث قمى در فوائد رضويه در شرح حال ملاصدرا مىنويسد: «ايشان به جهتبرخى از ابتلائات از محل اقامتخود (شيراز) به دارالايمان قم مهاجرت كرد كه عش آل محمد است و حرم اهل بيت عليهم السلام. وى به حكم
«اذا عمت البلدان الفتن و البلايا فعليكم بقم و حواليها و نواحيها، فان البلايا مدفوع عنها»، به قريهاى از قراى قم به نام كهك در چهار فرسخى قم پناه برد. هنگامى كه برخى مطالب علمى بر او مشكل مىشد از كهك به زيارت حضرت سيده جليله، فاطمه بنت موسى بن جعفر عليهم السلام مشرف مىشد و از آثار فيض آن حرم مطهر بر او افاضه مىشد و مشكلش حل مىگرديد» . (9) آيتالله فاضل لنكرانى نيز يكى از اين نوع كرامتهاى حضرت فاطمه معصومه عليها السلام را كه براى خودش روى داده اين گونه نقل مىكند: «موضوعى براى من پيش آمد كه مربوط به سالها قبل است. من هر وقتبه اين آيه شريفه «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» (10) مىرسيدم اين سؤال در ذهنم مىآمد كه اگر اين آيه مخصوص اهل بيت پيامبر است و به همسران آن حضرت ربطى ندارد، چرا در بين آياتى آمده است كه از زنان پيامبر و احكام مربوط به آنها سخن مىگويد؟ اين مطلب سالها ذهن مرا مشغول كرده بود و به صورت يك مشكل علمى در آمده بود تا آن كه متوسل به حضرت معصومه عليها السلام شدم و به لطف الهى و عنايت آن حضرت اين مشكل حل شد ... . كتابى علمى در اين باره نوشتيم ... اگر كسى در خانه اين كريمه اهل بيتبرود دستخالى برنمىگردد» . (11) ايشان در جاى ديگر پيرامون اين كرامت توضيح بيشترى مىدهد: «... بعد از اين كه زيارت را خواندم، عرض كردم: من امروز آمدهام و هيچ حاجتى مثل پول و منزل و ... ندارم. فقط يك حاجت دارم و آن اين است كه در فهم آيه تطهير مورد عنايتشما واقع شوم. آيه تطهير را درستبفهمم و بنويسم و حل مشكل كنم. بعد آمديم و شروع كرديم به نوشتن آيه تطهير. يك مسائلى و يك مطالبى به بركتحضرت فاطمه معصومه عليها السلام براى ما روشن شد كه اگر پنجاه سال ديگر درس مىخوانديم آن مطالب براى ما روشن نمىشد. به جايى رسيد كه براى ما روشن شد جاى آيه تطهير حتما در بين آيات مربوط به زنهاى پيامبر بوده لكن حرف خداوند متعال اين بوده كه با پرانتز آيه تطهير، اهل البيت عليهم السلام را جدا كنند و فضيلتى را براى اهلبيت عليهم السلام ثابت كنند و بفرمايند كه اين فضيلت مربوط به زنهاى پيامبر نيست. بلكه مربوط به اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله، خود رسول خدا صلى الله عليه و آله، خود اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و همين طور امامان بعدى است...» . (12) 2- عالمان و كرامات مادى
مرحوم آيتالله العظمى سيد صدرالدين صدر مىفرمود: بعد از مرحوم آيت الله العظمى حائرى مدتى شهريه طلبهها را من مىدادم تا اين كه يك ماه وجهى نرسيد. مجبور شديم قرض كنيم و شهريه بدهيم. ماه دوم نيز پولى نرسيد. باز قرض كرديم، ولى ماه سوم جرات نكرديم قرض كنيم. جمعى از طلبهها براى شهريه به خانه من آمدند. من هم گفتم كه چيزى در بساط ندارم و مقروض هم هستم. يك مرتبه صداى گريه آنها بلند شد كه پس چه كنيم؟ نه در مدرسه تامين امنيت داريم و نه مىتوانيم به وطن برگرديم. اگر اين جا هم خرجى نداشته باشيم، دقيقا توهينهايى كه مىكنند صادق مىشود. من هم از ناراحتى آنها به گريه افتادم و گفتم: تشريف ببريد، انشاء الله تا فردا كارى مىكنم. آنها رفتند و من تا شب هرچه فكر كردم، به جايى نرسيدم. تمام شب را هم فكر كردم و خوابم نبرد. بالاخره سحر برخاستم، تجديد وضو كردم و به حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام مشرف شدم. حرم بسيار خلوت بود و كسى آمد و شد نداشت. بعد از اداى نماز صبح و مقدارى تعقيب، با حالت ناراحتى شديدى كه همهاش منظره روز گذشته را در نظرم جلوهگر مىكرد، پاى ضريح مطهر آمدم و با عصبانيت و ناراحتى عرض كردم: عمه جان اين رسم نيست كه عدهاى از طلاب غريب در همسايگى شما جان بسپارند. اگر مىتوانيد اداره كنيد بسم الله و اگر توانش را نداريد، به برادر بزرگوارتان حضرت على بن موسى الرضا عليهما السلام يا جد بزرگوارتان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام حواله فرماييد. اين را گفتم و از حرم بيرون آمدم ... و به خانه برگشتم ... ناگهان ديدم در اطاق را مىزنند. كربلايى محمد آمد و گفت: يك نفر با كلاه شاپو و چمدانى در دست مىگويد همين الان مىخواهد خدمتشما برسد. گفتم: بگو بيايد اگر چه راحتم كند. طولى نكشيد كه مردى موقر وارد شد و گفت: ببخشيد، چون وقت نداشتم بد موقع خدمتشما شرفياب شدم. همين الان كه ماشين ما بالاى گردنه سلام رسيد و نگاهم به گنبد حضرت معصومه عليها السلام افتاد، ناگهان به فكرم رسيد كه من با آتش و باد مسافرت مىكنم و هر ساعتبرايم احتمال خطر هست. با خود گفتم اگر پيش آمدى شود و بميرم و مالم تلف شود و دين خدا و سهم امام در گردنم بماند چه خواهم كرد؟ لذا وقتى به قم رسيديم، از راننده خواستم مقدارى صبر كند تا مسافرين به زيارت بروند، من هم خدمتشما برسم. او اموالش را حساب كرد و مبلغ زيادى بدهكار شد. در چمدانش را باز كرد و به اندازهاى وجه پرداخت كه علاوه بر اداى قرضها و پرداختشهريه آن ماه، تا يك سال شهريه را از آن پول پرداخت نمودم. آن گاه به حرم مشرف شدم و از حضرت معصومه عليها السلام تشكر كردم» . (13) 3- عالمان و كرامتهاى جسمى
آيتالله سيد عزالدين زنجانى مىفرمود: «در قم دچار مريضى آزار دهندهاى شدم كه قابل توصيف نبود. چارهاى نداشتم جز آن كه به حرم مشرف شدم و با حضرت معصومه عرض حال كردم. خدا را گواه مىگيرم كه از حرم بيرون نيامده بودم كه احساس بهبودى كردم» . (14) آيت الله العظمى اراكى نيز مىفرمود: «مدتى دستهايم ورق كرده، پوست آن ترك برداشته بود و ناچار بايد تيمم مىكردم. معالجات بىاثر شده بود. تا اين كه به حرم حضرت معصومه متوسل شدم، در همان حال مثل اين كه به من الهام شد دستكش به دست كنم. همين كار را كردم و دستم خوب شد» . (15) 4- افراد عادى و كرامات جسمى و ...
حضرت آيتالله مكارم شيرازى مىفرمود: «بعد از فروپاشى شوروى و آزاد شدن جمهورىهاى مسلماننشين، مردم شيعه نخجوان تقاضا كردند كه عدهاى از جوانان خود را به حوزه علميه قم بفرستند تا براى تبليغ در آن منطقه تربيتشوند. مقدمات كار فراهم شد و استقبال عجيبى از اين امر به عمل آمد. از بين سيصد نفر داوطلب، پنجاه نفرى كه معدل بالايى داشتند و جامعترين آنها بودند براى اعزام به حوزه علميه انتخاب شدند. در اين ميان جوانى كه با داشتن معدل بالا، به سبب اشكالى كه در يكى از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ايشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ايشان شد. ولى هنگام فيلمبردارى از مراسم بدرقه از كاروان علمى، مسؤول فيلمبردارى دوربين را روى چشم معيوب اين جوان متمركز كرده و تصوير برجستهاى از آن را به نمايش مىگذارد. جوان با ديدن اين منظره بسيار ناراحت و دل شكسته مىشود. وقتى كاروان به قم رسيد و در مدرسه مربوطه ساكن شدند، اين جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت مىشود و در همان حال خوابش مىبرد. در خواب عوالمى را مشاهده كرده و بعد از بيدارى مىبيند چشمش سالم و بىعيب است. او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر مىگردد. دوستان او با مشاهده اين كرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعى به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرف شده و ساعتها مشغول دعا و توسل مىشوند. وقتى اين خبر به نخجوان مىرسد، آنها مصرانه خواهان اين مىشوند كه اين جوان بعد از شفا يافتن و سلامتى چشمش به آن جا برگردد كه باعثبيدارى و هدايت ديگران و استحكام عقيده مسلمين گردد» . (16) 5- اشخاص غيرمسلمان
گستره كرامات فاطمه معصومه عليها السلام چنان وسيع است كه اشخاص غيرشيعه و حتى غيرمسلمان نيز از آن برخوردار مىشوند و البته عموما نيز بعد از كسب شفاى خود به مذهب حق روى مىآورند. نمونه اين سعادتمندان «نانسى» ; زن مسيحى اهل تهران است كه خودش مىگفت: «شانزده ساله بودم كه ازدواج كردم و هنوز پانزده روز از ازدواجمان نگذشته بود كه پدر و مادر شوهرم در تصادف كشته شدند و من سرپرستى سه فرزند آنها (آلبرت، اديت و آلبرتين) را عهدهدار شدم. پس از 20 سال كه دخترها ازدواج كردند و آلبرت خود را براى تحصيلات دانشگاهى آماده مىكرد، ناگهان «رامان» ; برادر گمشده شوهرم پيدا شد. او با همسر و سه فرزندش، خانهاى نزديك منزل ما اجاره كرد و به همراه همسرش براى آوردن وسايل به شمال رفت، ولى آن دو نيز تصادف كردند و كشته شدند و من بار ديگر مسؤول سرپرستى از كودكان او شدم. پس از مدتى مبتلا به درد پا شدم و بارها به دكترها مراجعه كردم و سرانجام گفتند كه بايد عمل شود. من تعلل كردم تا آن كه پايم كاملا متورم شد و دكترها گفتند كه بايد قطع شود. من ترسان و گريهكنان به خانه آمدم. غروب بود كه از شدت خستگى به خواب رفتم. در خواب زن مقدسى را ديدم كه چادر مشكى بر سر و لباس سبز بر تن داشت. او دست مرا گرفت و گفت: «نترس، بچههاى رامان تو را با پاى سالم نياز دارند.» از خواب پريدم. در همان حال، صداى زن همسايه توجهم را جلب كرد. او يكى از همسايههاى ما و زنى مسلمان بود كه در مورد شفا يافتن يك بيمار لاعلاج به آلبرتين داستانى تعريف مىكرد. من جريان خوابم را به او گفتم. زن همسايه رنگش مثل گچ سفيد شد و گفت: به خدا قسم شما خوب مىشويد. من حتم دارم آن بانو، حضرت معصومه بود. درست است كه شما مسلمان نيستيد، اما اين خاندان كريمتر از آن هستند كه لطفشان فقط شامل حال مسلمانان شود. حتما بايد قبل از عمل به قم بروى. فردا راه افتاديم و هرچه نزديكتر مىشديم انگار چراغ اميدى در دلم روشنتر مىشد. وارد حرم شديم و ... نزديكهاى صبح بود كه باز آن بانو را در خواب ديدم. فرمود: «بچههاى رامان منتظر هستند، مگر قرار نبود امروز برايشان سبزىپلو بپزى؟ !» هنوز پاسخى نداده بودم كه چيزى به پايم خورد و از خواب بيدار شدم، برخاستم و ايستادم. چند قدم راه رفتم و باورم شد كه كاملا شفا گرفتهام. پاى من كاملا خوب شد و پزشكانى كه قرار بود مرا عمل كنند، بعد از معاينه مجدد، همه اعتراف كردند كه در حق من معجزه شده است. پس از شفا گرفتن نذر كردم هر ماه يكبار به قم بروم و بالاخره بعد از يك سال و اندى مسلمان شدم و نام سميه را براى خودم انتخاب كردم» . (17) آنچه خوانديم تنها گوشههايى از درياى كرامتهاى دختر موسى بن جعفر عليه السلام; كريمه اهلبيتبود كه به مناسبت تولد آن بانوى كرامت تقديمتان شد. 1) آل عمران/ 37. 2) توبه/ 120. 3) روح البيان، ج 2، ص 29. نقل از تفسير نور، ج 2، ص 58، ذيل آيه 37 آل عمران. 4) اصول كافى، ج 1، ص 536. 5) تحليلى نو بر عقايد وهابيان، ص 96، نقل از فتح المجيد، ص 93 و 137 و 169. 6) كامل الزيارات، ص 11. 7) بحارالانوار، ج 102، ص 266. 8) كريمه اهل بيت، ص 44. 9) فوائد الرضويه، ص 379. 10) احزاب/ 34. 11) ماهنامه كوثر، ش 3، ص 7 و 31. 12) بارگاه فاطمه معصومه عليها السلام تجليگاه فاطمه زهرا عليها السلام، ص 120. 13) كرامات معصوميه، ص 42 تا 46 (با تلخيص فراوان). 14) ماهنامه كوثر، مصاحبه با آيتالله سيد عزالدين زنجانى، ش 5، ص 10. 15) همان، ش 3، ص 19. 16) فروغى از كوثر، ص 57. 17) كرامات معصوميه، ص 118 تا 123 (با تلخيص فراوان)، نقل از مجله زن روز، 27/12/1362.