داغ پر سوز فراق
نظر به اينكه اين ماجرا در سال 201 هجري قمري، حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(ع) رخ داده است(زيرا امام رضا(ع) در سال 203 شهيد شد) اين نيز از مصائب ديگر حضرت رضا(ع) است، مصيبتي جان سوز، كه خواهر مهربانش در نيمه راه وصال، مظلومانه و غريبانه به شهادت رسيد، و ديدار و ملاقات، به فراق و جدايي، تبديل گرديد و داغ جان سوز شهادت حضرت معصومه(ع) قلب مبارك حضرت رضا(ع) را جريحه دار كرده و حضرت معصومه(ع) نيز بادلي پر از سوز فراق و اميد ديدار برادر، و با چشمي گريان از دوري برادر شهيد شده است، شاعر معاصر آقاي"حسان" در اين راستا گويد:
از مدينه به قصد خطه طوس
تا زيارت كند برادر خويش
روز و شب عاشقي بيابان گرد
خواهري با وفاست معصومه(180)
رهروي خسته پاست معصومه
فكر و ذكر دعاست معصومه
خواهري با وفاست معصومه(180)
خواهري با وفاست معصومه(180)
مْردم به غريبي و عيالم به سرم نيست
افسوس از آن حسرت ديدار كه دلم را
صد چاك زد و چهره محبوب نديدم
صد حيف كه من صورت مصعومه نديدم
صد چاك زد و چهره محبوب نديدم
صد چاك زد و چهره محبوب نديدم
زبس انتظار كشيدم سفيد شد مويم
به انتظار پدر، روز و شب به سر مي بردم
سپس به هجر برادر، فلك دچارم كرد
خزان بگشت گلستان و گل زدستم رفت
مدينه تا به خراسان هزار فرسنگ است
كه شايد آنكه ببينم دوباره رخسارش
به نزد يوسف گم گشته راز دل گويم(181)
جريحه دار شد از اشك ديده گان رويم
ولي دريغ نشد تا گل رخش بويم
گشود باب فراق دگر زكين سويم
به حيرتم كه گل گم شده كجا جويم
ره وصال برادر، به صد شعف پويم
به نزد يوسف گم گشته راز دل گويم(181)
به نزد يوسف گم گشته راز دل گويم(181)