نقدی بر تاریخ‏ گذاری قرآن از دیدگاه برخی خاور شناسان (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر تاریخ‏ گذاری قرآن از دیدگاه برخی خاور شناسان (3) - نسخه متنی

محمد جواد اسکندرلو

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقدى برتاريخ‏گذارى قرآن از ديدگاه برخى خاورشناسان (قسمت سوم
(

محمّد جواد اسكندرلو

پژوهش بلاشر

رژى بلاشر (1900-1973م) از خاورشناسان فرانسوى است كه در شيوه پژوهش از نولدكه بهره جسته و تحت تأثير او قرار گرفته است. مهم‏ترين اثر او مقدمه‏اى بر ترجمه قرآن است كه به وسيله دكتر محمود راميار به زبان فارسى برگردانده شده و با نام در آستانه قرآن انتشار يافته است. در ترجمه بلاشر، سوره‏ها به ترتيب تاريخى قرار گرفته و تنها در چند نكته با ترتيب و طرح نولدكه تفاوت دارد و پيشنهاد او را درباره سه دوره مكّى كاملاً مى‏پذيرد، در ادامه مى‏گويد با توجّه به اينكه نه سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چنان كه محقّقان مسلمان تصوير كرده‏اند و نه آن طرحى كه مورخان غربى ترسيم نموده‏اند، هيچ كدام براى تقسيم‏بندى سوره‏ها از نظر ترتيب نزول زمانى آيات الهى، پايه‏اى مطمئن بنيان نمى‏نهند؛ از اين رو، طبيعى است كه پژوهش بايد به شيوه‏اى ديگر و بر اساس اصول ديگر تداوم يابد. فرضيه اول ما اين است كه قرآن بايد نقطه مشترك اين طبقه‏بندى باشد. پيشفرض ديگر ما بازيافتن نشانه‏ها و شاخصهايى در قرآن است كه به بررسى تجربه دينى محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله درباره تحول و مظاهر تبليغ آن و درباره عبور از يك مرحله تبليغ صلح‏آميز به يك فعاليت گسترده به عنوان رهبر جامعه مى‏پردازند. البته بايد اذعان نمود كه اين شيوه پژوهش نيز خالى از تخيّل نخواهد بود؛ زيرا همان‏گونه كه نمى‏توانيم اعتماد كامل به روايات داشته باشيم، با تكيه بر فرضيّات هم نمى‏توان تمام مراحل تبليغ پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را مشخّص نمود(16).

ويژگيهاى سوره‏هاى نخستين مرحله وحى در مكّه

آغاز وحى مكّى با شروع عبادت و شب‏زنده‏دارى و دعا مقارن بوده است؛ زيرا مسلمانان نخستين به گردآورى پنج سوره كه مشتمل بر عبادت و ادعيه باشد احساس نياز مى‏كرده‏اند.

آيات اين مرحله وحى از نظر سبك عموما مركّب از شش تا ده هجا مى‏باشد. پايان آيه‏ها بر آهنگى كه از غناى بسيار و زيبايى بى‏اندازه بهره‏مند است، تكيه دارد و غالبا دو يا سه آيه با سجع و برگردان پايان مى‏يابد؛ مانند سوره «مرسلات». در بسيارى از سوره‏ها كه رازهاى الهى درباره جهان با خواننده در ميان گذاشته مى‏شود نظير ستارگان، كوههاى مقدس و ساير مظاهر هستى، اصولاً سوره با آن مفاهيم آغاز مى‏گردد.

ويژگيهاى سور مكى در مرحله ميانى وحى

در دومين مرحله وحى مكّى، بيست و دو سوره نازل شده كه آغاز آن، سوره كهف و پايان آن، سوره نجم است. اين سوره‏ها مفصّل و داراى مطالب متنوع‏اند. فاصله اصول عقايد جامعه نوبنيادى كه بر پايه تعاليم قرآن در مكه تأسيس شده بود با گروههاى مخالف، كاملاً محسوس بود. با نگرش به آيات «81، 82، 90 و 92» سوره مؤمنون، به اين فاصله فكرى كاملاً مى‏توان پى برد. اعتقاد به يگانگى خدا و ابديت او مكرّر خاطرنشان شده است. پيامبر براى آنكه از گفت و گوى خود نتيجه بهتر بگيرد به ذكر داستانهايى مى‏پردازد كه در ميان قوم عرب شناخته شده بوده است. در اين مرحله از وحى، به لحاظ سبك نگارش، سوره‏ها آيات طولانى‏ترى دارند و از نظر هنجار كلى، داراى جاذبه‏اى هستند كه آيات مرحله نخستين فاقد آن بود. نيروى تخيّل در مرحله ميانى سور مكّى، كمتر به چشم مى‏خورد و واقع‏گرايى بيشتر است. موضوع آيات، بيشتر ناظر به سركوبى دشمنان اسلام است.

ويژگيهاى مرحله سوم سوره‏هاى مكّى

بيست و دو سوره نيز به مرحله سوم اختصاص يافته، اين مرحله در واقع مكمّل مرحله دوم است. لحن گفت و گوى آيات، آهنگى اندرزگونه دارد. در اين دوره، واژه خطابى «ايّها الناس» به جاى واژه‏هاى ديگر در آغاز آيه‏ها به كار برده شده است، زيرا مخاطب قرآن، ديگر مردم مكّه نبودند و علاوه بر مردم مدينه بسيارى از قبايل اطراف نيز مورد خطاب محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قرار گرفتند. در اين دوره چند بار به نكته‏اى اشاره شده كه حائز كمال اهميت است و آن اشاره قرآن به ناكاميها و شكستهاى پيامبران پيشين است. قرآن در اين مورد ترتيب تاريخى را رعايت كرده و مأموريت همگى پيامبران را هدايت مردم دانسته است. مى‏توان اين‏گونه مطالب را گام اساسى در پيامبرشناسى اسلام به‏شمار آورد.

مسئله قيامت و زندگى پس از مرگ بيش از هر موضوع ديگرى، در سومين مرحله وحى مورد گفت و گوى قرآن قرار گرفته است.

ويژگيهاى سوره‏ها در دوران وحى مدنى

آياتى كه در مدت ده سال رسالت پيامبر در مدينه نازل گرديده، محتواى بيست و چهار سوره كوتاه و بلند را تشكيل داد. گسيختگى مطالب به هم پيوسته، به وضوح قابل مشاهده است. در اين سوره‏ها مكرّر آمده است كه از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد.

در اين مرحله، آيات دوازده سطرى به منظور بيان پاره‏اى از دستورات فقهى كه در گذشته در قالب كوتاه و يكنواخت و با جمله‏هاى مسجّع بيان شده بود، ديده مى‏شود، آيات اين دوره از وحى در مواردى سرشار از تهديد به رنج و عذاب است. به‏طور كلى آيات مدنى هم به لحاظ سبك و هم از حيث موضوعات مطرح شده، نشاندهنده ارتباط دائمى و هماهنگى كامل قرآن با نيازهاى واقعى مردم آن‏سامان است كه در گذشته وجود نداشته است. در سوره‏هاى مدنى براى سازمان قبيله‏اى از طريق سلسله مراتب اجتماعى، نظامى نوين طرح گرديد و تساوى زن و مرد دگرگون شد و براى امور اخلاقى و پاره‏اى از وظايف اجتماعى ضوابطى مقرّر گرديد(17).

تقد و بررسى

بلاشر نيز همچون ويل و نولدكه، سوره‏هاى قرآن را به ترتيب زمانى درآورده است، ولى بنا به اعتراف خودش اين تاريخ‏گذارى خالى از اشتباه و بيراهه‏روى نيست(18).

انگيزه او از ارائه ترجمه قرآن بر اساس ترتيب مزبور اين بوده كه وى اعتقاد داشت تنها از طريق بررسى قرآن مى‏توان مراحل پيشرفت و گسترش آيين اسلام را دنبال نمود، در حالى كه سيره پيامبر و اخبار صحابه نمى‏توانند به تنهايى به تشريح و تبيين موضوعى بپردازند كه قرآن از آن ساكت است(19).

ولى نظر صائب اين است كه با توجّه به آن همه دقت و كنجكاوى عالمان مسلمان درباره هر مطلبى كه به تشخيص آيات و سور مكّى و مدنى قرآن مربوط مى‏شود، هرگز ترديدى نداريم در اينكه اعتماد به روايات صحيح و معتبر اسلامى بهترين راه مطمئن براى رسيدن به دقيق‏ترين و مناسب‏ترين ترتيب زمانى نزول آيات قرآن است(20).

يكى از مهم‏ترين اشتباهات وى در مورد تعبير «يا ايّها الناس» اين است كه مى‏گويد:

«كاربرد اين تعبير در مرحله سوم از دوران وحى به خاطر اين است كه مخاطب قرآن در آن مرحله، ديگر تنها مردم مكه نبودند، بلكه علاوه بر مدينه، بسيارى از قبايل اطراف نيز مورد خطاب محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قرار گرفتند».

در واقع، وحى به لحاظ خطاب، سه مرحله داشته است:

يك ـ خطاب به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به صورت نهانى: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» (علق / 1).

دو ـ خطاب به پيامبر و خويشان نزديكش: «وَ أَنْدِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ» (شعرا / 214).

سه ـ خطاب به همه جهانيان: «يا ايّها الناس».

امّا برخى از خاورشناسان ترجيح مى‏دهند كه جهانى بودن قرآن را كمرنگ ساخته، بگويند رسالت محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى باديه‏نشينان بوده است؛ زيرا پيامها و مطالب آن فقط متناسب با ساكنان صحرا بوده است. بلاشر نيز بر همين اساس، عبارت «يا ايّها الناس» را به معناى خطاب به جهان بدويان دانسته است.

با اندك تأملى در پژوهش بلاشر مى‏توان دريافت كه نتايج كار او با مسلّمات فراوانى در تضاد است. به ويژه اينكه از جهت موضوع و محتوا مى‏بينيم كه بلاشر سوره‏هايى را كه از قيامت و پديده‏هاى هستى در آن زمان بحث مى‏كنند در مرحله نخست از دوران وحى جاى داده است، در حالى كه موضوعات متعدد ديگرى در همان دوران در قالب آياتى مطرح شده‏اند كه تكرار آن مباحث در همان مرحله كمتر از آيات مربوط به رستاخيز نيست، ولى او هيچ ذكرى از آنها به ميان نياورده است؛ مانند خلقت انسان، جريان تعليم با قلم، امور اخلاقى مطرح شده در سوره قلم و سوره مدّثر و نيز مباحث عقيدتى و... كه بلاشر آنها را در تعيين معيارهاى خويش ناديده گرفته است. و آن‏گونه كه او سوره‏هاى مكّى را به سه دوره تفكيك نموده، هيچ مبناى منطقى و تاريخى معتبر ندارد(21).

پژوهش رود ول

رود ول (Rod well) كشيش و دانشمند انگليسى از خاورشناسان و قرآن‏پژوهان قرن نوزدهم ميلادى بوده است. يكى از خدمات او ترجمه قرآن به زبان انگليسى است كه تاكنون هفت بار تجديد چاپ شده است(22). وى همه سوره‏هاى قرآن را به زعم خود بر اساس ترتيب زمانى نزولشان تنظيم نمود كه در اين نوع پژوهش خود از شيوه و عملكرد نولدكه پيروى كرده است، ولى در مورد ترتيب سوره‏هاى مربوط به طبقه اوّل دوران وحى مكّى، از نظرات و اجتهادات شخصى خويش بهره گرفته است. (بلاشر، 249-250). رود ول در تنظيم ديدگاه خود در ترتيب آيات و سوره‏هاى قرآن سخنان در خور نقدى دارد و سخن خود را از اينجا آغاز نموده كه چون آيات نازل شده در ابتداى دوران وحى كوتاه بوده‏اند، لذا بايد آنها را در جايگاه مناسبى از سوره‏هاى مختلف جاى داد؛ مثلاً در مورد سوره «ملك» چنين گفته است:

«آيات هشتم تا يازدهم متأخر از ساير آيات نازل شده‏اند، لكن بعدها در آنجا قرار گرفته‏اند؛ زيرا هر يك از آن آيات نسبت به بسيارى از آيات ديگر اين سوره طولانى‏ترند»(23).

او همچنين ادّعا كرده است كه «آيات (24-60) سوره ذاريات در جايگاه اصلى خود قرار نگرفته‏اند، بلكه در جريان جمع‏آورى و تدوين قرآن در زمان عثمان به آنجا منتقل شده‏اند به انگيزه اينكه قرآن تعديل مناسبى پيدا كند»(24).

نقد و بررسى

ترديدى نيست كه به محض نگاه كردن به خود مصحف عربى ـ كه بى‏نياز از ترجمه و تنظيم رود ول است ـ آيات «8 ـ 11» سوره ملك را مى‏يابيم كه به ترتيب داراى اين تعداد كلمه هستند (13-9-12-5)، در حالى كه تعداد كلمات ساير آيات به كار رفته در اين سوره مابين «8-18» كلمه مى‏باشد. و مهم‏تر اينكه آيات «8-11» اين سوره كه رود ول مدّعى شده كه بعدها به آن قسمت پيوسته‏اند به لحاظ مفاد و موضوع، ارتباط و پيوند كاملى با آيات قبل و بعد خود دارند. نادرست بودن ادّعاى او نسبت به آيات سوره ذاريات نيز روشن است، چرا كه با تأمل در مفاهيم و مطالب اين سوره و محتواى آيات متوجه مى‏شويم كه آيات «24-60» به صورت منطقى و طبيعى، مكمّل موضوعى هستند كه در آيات اول تا بيست و سوم اين سوره مورد بحث قرار گرفته است، زيرا سوره از آيه «1-4» با سوگند آغاز مى‏شود، سپس در آيات «5-6» نسبت به عالم آخرت هشدارهايى مى‏دهد و در آيات «7-12» كسانى كه زندگى دنيا و زينت آن را ترجيح داده و آخرت را ناديده انگاشته‏اند مورد انتقاد قرار مى‏گيرند، سپس در آيات «13-19» پاداش مؤمنان و عواقب كافران توصيف مى‏شود، آن‏گاه در آيات «20-23» نشانه‏هاى پروردگار عالم هستى تشريح مى‏گردد. و در آيات «24-53» آيات الهى در تاريخ تبيين مى‏شود و اينكه چگونه امّت كافرى كه پيامبر خويش را به سحر و جنون متهم ساختند، هلاك گرديدند، و در آيات «54-60» تهديد انكاركنندگان رسالت انبياى الهى مطرح مى‏شود(25).

نتيجه‏گيرى

در طبقه‏بندى چهار مرحله‏اى سوره‏ها، پژوهش چهار تن از خاورشناسان معروف را گزارش و نقد و بررسى كرديم. يكى از اشتباهات مشترك همه آنها اين است كه مى‏گويند وحى مكّى با وحى مدنى در اسلوب تفاوت دارند، بدين معنى كه اسلوب سوره‏هاى مكّى، شدّت و خشم و وعد و وعيد و تهديد و ارعاب است، در حالى كه سوره‏هاى مدنى داراى ويژگيهايى از قبيل نرمش و عفو و مهربانى است. واقعيت آن است كه قرآن كريم در هر دو قسم مكّى و مدنى شامل شدّت و نرمى است. لذا در وحى مدنى نيز ما شاهد ويژگى سختى و شدّت هستيم؛ مانند آيات 10، 11 و 12 سوره آل عمران: «إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن تُغْنِى عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ مِنَ اللّه‏ِ شَيْئا وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ...» و آيات 167، 168 و 169 سوره نساء: «إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّه‏ِ... إِلاَّ طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدا...» و از سوى ديگر در وحى مكى نيز ويژگيهاى نرمى و عفو به چشم مى‏خورد؛ مانند آيه 54 سوره انعام، 46 سوره اعراف، 62، 63 و 64 سوره يونس و... .

خاورشناسان بر آن باورند كه با استناد به روايات كارى نمى‏توان كرد و ترديد مى‏كنند كه بتوان با اعتماد به سيره نبوى و روايات معتبرى كه گزارشگر وقايع و حوادث جزئى و كلّى عصر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و دوران نزول قرآن هستند، آيات قرآن را مرتّب گردانيد(26).

آنان در مواردى هم كه به سنّت و روايات توجّهى دارند از روايات به درستى بهره نمى‏برند، در بسيارى از موارد نيز احتمالات و فرضيات ذهنى و تخيّلى محض را در مقام تاريخ‏گذارى آيات و سوره‏ها همچون حقائقى مسلّم مى‏پندارند. لذا در مقام عمل، دستاورهاى آنها نه تنها با روايات اسلامى و تحقيقات پژوهشگران مسلمان سازگار نبوده، بلكه اساسا بين پژوهشهاى خود خاورشناسان و نتايج به دست آمده از تلاش آنان نيز چندان وحدت و انسجامى مشاهده نمى‏شود و اين خود حكايت از آن دارد كه شيوه و ملاك و مبانى پژوهش آنان نادرست و عقيم مى‏باشد.

منابع و مآخذ :

1ـ بدوى، عبدالرحمان، فرهنگ كامل خاورشناسان، ترجمه خاكزند، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، 1375ش.

2ـ همو، موسوعة المستشرقين، چاپ دوم: بيروت، دارالعلم للملايين، 1989م.

3ـ بلاشر، رژى، در آستانه قرآن، ترجمه محمود راميار، چاپ چهارم: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374ش.

4ـ همو، درآمدى بر قرآن، ترجمه اسداللّه‏ مبشرى، تهران، نشر ارغنون، 1372ش.

5ـ حرّ عاملى، محمّد بن حسن، وسائل الشيعه، چاپ ششم: تهران، چاپخانه اسلاميه، 1367ش.

6ـ حسن عباس، فضل، إتقان البرهان فى علوم القرآن، اردن، دارالفرقان، 1997م.

7ـ خليفه، محمّد، الاستشراق و القرآن العظيم، قاهره، دارالاعتصام، 1414ق.

8ـ زرقانى، محمّد عبد العظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، چاپ ششم:

قاهره، دار احياء الكتب العربية، بى‏تا.

9ـ زنجانى، ابو عبداللّه‏، تاريخ القرآن، تهران، منظمة الاعلام الاسلامى، 1404ق.

10ـ سيوطى، عبدالرحمان، الاتقان فى علوم القرآن، چاپ دوازدهم: بيروت، دارالكتب العلمية، 1411ق.

11ـ صبحى صالح، مباحث فى علوم القرآن، چاپ هفدهم: بيروت، دارالكتب العلمية، 1411ق.

12ـ طبرسى، ابوعلى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، قم، انتشارات دفتر آية اللّه‏ مرعشى نجفى، 1403ق.

13ـ عبداللهى خوروش، حسين، فرهنگ اسلام‏شناسان خارجى.

14ـ غازى، عناية، شبهات حول القرآن و تفنيدها، بيروت، دار و مكتبة الهلال، 1996م.

15ـ كلينى، محمّد بن يعقوب، الكافى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت عليهم‏السلام ، 1348ش.

16ـ معرفت، محمّد هادى، التمهيد فى علوم القرآن، چاپ دوم: قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1415ق.

17ـ نكونام، جعفر، درآمدى بر تاريخ گذارى قرآن، تهران، نشر هستى‏نما، 1380ش.

ـ18Noldke; The Koran, The Origins of the Koran, Edited by Ibn Warraq, 1998.

ـ19Montogemery Watt; Quran; Encyclopaedia of Islam.

1 ـ سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 94.

2 ـ زنجانى، تاريخ قرآن، ص 55.

3 ـ نكونام، درآمدى بر تاريخ‏گذارى قرآن، ص 13-12.

4- W. Montgomery Watt, P. 416-418.

5 ـ زرقانى، مناهل العرفان فى علوم القرآن، ج 1، ص 209.

6 ـ بدوى، فرهنگ كامل خاورشناسان، ترجمه خاكزند، ص 419.

7 ـ همان، ص 420.

8- Noldeke, p. 43-58.

9 ـ كلينى، الكافى، ج 4، ص 149؛ معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 106.

10 ـ معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، ج 4، ص 191.

11 ـ سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 77.

12 ـ كلينى، الكافى، ج 2، ص 629-628.

13 ـ طبرسى، مجمع البيان لعلوم القرآن، ج 9، ص 218؛ معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، ص 80-79.

14 ـ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 4، ص 732.

15 ـ معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 135 و 170.

16 ـ بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمه راميار، ص 277.

17 ـ رژى بلاشر، درآمدى بر قرآن، ترجمه مبشّرى، ص 55 به بعد.

18 - Blacher, p. 254.

19- Ibid, p. 253.

20 ـ صبحى صالح، مباحث فى علوم القرآن، ص 178-177.

21 ـ فضل حسن عباس، اتقان البرهان فى علوم القرآن، ج1، ص 422-421.

22 ـ عبداللهى خوروش، فرهنگ اسلام‏شناسان خارجى، ص 55 و 122.

23- Rod well, p. 23f.

24- Ibid.

25 ـ محمّد خليفه، الاستشراق و القرآن العظيم، ص 109-107.

26 ـ عناية غازى، شبهات حول القرآن و تفنيدها، ص 79-77.




/ 1